همه سوار
قطار شدند. آمریکایی ها روی صندلی های تعیین شده نشستند، اما ایرانی ها سه
نفری رفتند توی یک توالت و در را روی خودشان قفل کردند. بعد، مامور کنترل
قطار آمد و بلیط ها را کنترل کرد. بعد، در توالت را زد و گفت: بلیط، لطفا!
بعد، در توالت باز شد و از لای در یک بلیط آمد بیرون، مامور قطار آن بلیط
را نگاه کرد و به راهش ادامه داد. آمریکایی ها که این را دیدند، به این
نتیجه رسیدند که....
چقدر ابتکار هوشمندانه ای بوده است.
بعد
از کنفرانس آمریکایی ها تصمیم گرفتند در بازگشت همان کار ایرانی ها را
انجام دهند تا از این طریق مقداری پول هم برای خودشان پس انداز کنند. وقتی
به ایستگاه رسیدند، سه نفر آمریکایی یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب
دیدند که آن سه ایرانی هیچ بلیطی نخریدند. یکی از آمریکایی ها پرسید: چطور
می خواهید بدون بلیط سفر کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت
بدهم.
سه آمریکایی و سه ایرانی سوار قطار شدند، سه آمریکایی رفتند
توی یک توالت و سه ایرانی هم رفتند توی توالت بغلی آمریکایی ها و قطار حرکت
کرد. چند لحظه بعد از حرکت قطار یکی از ایرانی ها از توالت بیرون آمد و
رفت جلوی توالت آمریکایی ها و گفت: بلیط ، لطفا !!!
گاو بود به خوردن مقوا عادت کرده بود
بنا به این گزارش محمدی ایروانلو ضمن تسلیت فرارسیدن ایام رحلت رهبر کبیر انقلاب اسلامی و تبریک پیشاپیش عید سعید فطر به مدیریت مصرف برق در ادارات شهرستان اشاره کردگفت؛ برق یکی از منابع انرژی اثربخش در توسعه هرکشور می باشد در سال گذشته شاهد کمبود انرژی برق در سطح شهرستان بودیم که با مدیریت صحیح و همکاری تمامی دستگاههای اجرایی صرفه جویی لازم در مصرف برق انجام شد خوشبختانه امسال با بارندگیهای مناسب و فعال شدن نیروگاههای آبی نسبت به سال گذشته از مرحله بحران رد شده ایم.
همزمان با شب 27 رمضان محفل انس با قرآن کریم با همکاری بخشداری حاجیلار، اداره اوقاف، فرهنگ وارشاد اسلامی و آموزش وپرورش در شهر حاجیلار شهرستان چایپاره برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی فرمانداری چایپاره، این محفل نورانی با حضور محمدی ایروانلو فرماندار، جمعی ازروسای ادارت ، قاریان ممتاز شهرستانی و علاقمندان به کلام وحی به خصوص قشر جوان و نوجوان در مسجد امام سجاد(ع) حاجیلار برگزار شد.
کالین ویلسون که امروز نویسنده ی مشهوری است،وسوسه ی
وارد آزمایشگاه شیمی مدرسه شدم و شیشه ی زهر را برداشتم....
زهر را در لیوان پیش رویم خالی کردم،غرق تماشایش شدم،رنگش را نگاه کردم
و مزه ی احتمالی اش را در ذهن ام تصور کردم.سپس اسید را به بینی ام نزدیک کردم، و
بویش به مشامم خورد، در این لحظه، ناگهان جرقه ای از اینده در ذهنم
درخشید..... و توانستم سوزش ان را در گلویم احساس کنم و سوراخ ایجاد
شده در درئن معده ام را ببینم. احساس اسیب ان زهر ان چنان حقیقی بود که
گویی به راستی ان را نوشیده بودم.سپس مطمئن شدم که هنوز این کار را نکرده ام.
در طول چند لحظه ای که ان لیوان را در دست گرفته بودمو امکان مرگ را مزه مزه میکردم،با خودم فکر کردم:اگر شجاعت کشتن خودم را دارم، پس شجاعت ادامه دادن زندگی ام را هم دارم.
بسم الرحمن الرحیم
بدین وسیله از تمامی اعضای محترم شوراهای اسلامی،
محل تجمع: #روستای_چورس - مقابل مسجد جامع - ساعت 10 صبح
روابط عمومی بخشداری مرکزی شرستان چایپاره
روز قدس، روز استقامت، عدالتخواهی و اتحاد دنیای اسلام و روز انسجام جهانی و صف آرایی همه مسلمانان و بلکه همه مستضعفان در برابر ظلمها، تجاوزها و خون ریزیهای رژیم اشغالگر قدس و استکبار جهانی است. پیام روشن روز جهانی قدس، به عنوان یادگار ارزشمند معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) که میفرمود: «همچنان مسئله قدس اولین مسئله جهان اسلام و مسلمانان عالم است»، این است که جمهوری اسلامی ایران هرگز دفاع از حق و عدالت را به خاطر میل قدرتهای استکباری کنار نمیگذارد و همچنان پیشتاز این حرکت مبارک باقی خواهد ماند.
مادرم بعد از یک بیماری طولانی سه ساله، هفته پیش درگذشت و در طول آن سه سال، حقوق بازنشستگیاش کفاف مخارج سنگین درمانش را نمیکرد؟ زود قضاوت کردید؟
مسئول خیریه: (با کمی شرمندگی) نه، نمیدانستم. خیلی تسلیت میگویم.
وکیل: آیا در تحقیقاتی که در مورد من کردید فهمیدید که برادرم در جنگ هر دو پایش را از دست داده و دیگر نمیتواند کار کند و زن و 5 بچه دارد و سالهاست که خانه نشین است و نمیتواند از پس مخارج زندگیش برآید؟زود قضاوت کردید؟
مسئول خیریه: (با شرمندگی بیشتر) نه . نمیدانستم. چه گرفتاری بزرگی ...
وکیل: آیا در تحقیقاتتان متوجه شدید که خواهرم سالهاست که در یک بیمارستان روانی است و چون بیمه نیست در تنگنای شدیدی برای تأمین هزینههای درمانش قرار
دارد؟ زود قضاوت کردید؟
مسئول خیریه که کاملاً شرمنده شده بود گفت: ببخشید. نمیدانستم اینهمه گرفتاری
دارید ...
وکیل: خوب. حالا وقتی من به اینها یک ریال کمک نکردهام شما چطور انتظار دارید
به خیریه شما کمک کنم؟
باز هم زود قضاوت کردید؟؟؟؟
به
گزارش روابط عمومی بخشداری مرکزی شهرستان چایپاره روز شنبه مورخه 98/03/04
ساعت 12 ظهر نشست مشورتی دهیاران بخش مرکزی با حضور فرماندهان محترم حوزه
مقاومت بسیج روستای بخش مرکزی و پاسگاه انتظامی چورس، رئیس شورای اسلامی
شهرستان، رئیس شورای اسلامی بخش، مدیران مدارس مستقر در روستای چورس و
دهیاران بخش مرکزی در محل بخشداری برگزار گردید
بخشدار مرکزی چایپاره
در این جلسه با تسلیت فرا رسیدن شهادت حضرت علی (ع) و ایام لیا لی قدر و
تبریک سوم خرداد سالروز آزادسازی خرمشهر گفت: روز جهانی قدس را در پیش رو
داریم و با توجه به فشارها و تحریم های یکجانبه دولت امریکا بر ملت بزرگ
ایران می طلبد : در این اوضاع مردم و مسئولین در کنار هم وحدت خود را حفظ
نموده و در پاسخ به فشارهای استکبار جهانی در راهپیمایی روز جهانی قدس حضور
پرشکوهی داشته باشد.
دانیالی با اشاره به مراسمات سالگرد ارتحال حضرت
امام خمینی ره و واقعه 15 خرداد گفت : علت اینکه همه ساله این مراسمات را
هرچه باشکوهتر برگزار میکنیم این است که انقلاب های مختلفی در جهان و در
طول تاریخ به وقوع پیوسته است لکن هیچ کدام قابل مقایسه، باشکوهتر و با
اقتدارتر از انقلاب عظیم مردمی ایران اسلامی نبوده اند و حضرت امام راحل
نیز بعنوان شخصیت کاریزماتیک نه تنها در پیروزی آن بلکه در پایداری انقلاب
اسلامی تاثیر بسزایی داشتند.
بخشدار مرکزی چایپاره در پایان سخنرانی
خود خواستار حضور پرشکوه مردم متدین و انقلابی شهرستان بویژه روستاهای بخش
مرکزی در مراسمات روز جهانی قدس و 14 و 15 خرداد شدند.
به گزارش چورس نیوز ،به منظور هماهنگی و برنامه ریزی جهت برپایی راهپیمایی روز جهانی قدس در شهرستان چایپاره ،جلسه ای با حضور محمدی ایروانلو فرماندار ، امام جمعه شهرستان و سایر مسئولین در سالن جلسات فرمانداری برگزار گردید.
بنا به این گزارش محمدی ایروانلو در این جلسه ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات در ماه رمضان و تسلیت شهادت حضرت علی (ع)گفت؛ با توجه به فشارهای دولت آمریکا در بحث تحریم ها و فشارهای اقتصادی بر علیه جمهوری اسلامی ایران و جنایات اخیر رژیم غاصب صهیونیستی در غزه و فلسطین، راهپیمایی روز جهانی قدس امسال از جایگاه ویژه ای برخوردار می باشد و قطعاً حضورگسترده مردم در اهپیمایی روز قدس امسال با توجه به هوشمندی مردم ایران پررنگتر از سالهای قبل خواهد بود.
نماینده عالی دولت در ادامه افزود: حضور گسترده مردم ایران اسلامی در راهپیمایی روز جهانی قدس بهترین راه برای نشان دادن اتحاد وهمدلی مردم ایران برای مقابله با تهدیدهای نظام سلطه علیه جمهوری اسلامی است وی در ادامه بر تعامل و همکاری مدیران دستگاه های اجرایی جهت هر چه بهتر برگزاری راهپیمایی روز جهانی قدس تاکید کرد.
عد با دو دستش ، شاخه های درخت را گرفت .چهره اش بی درنگ تغییر کرد.خندان وارد خانه شد، همسر و فرزندانش به استقبالش آمدند ، برای فرزندانش قصه گفت ، و بعد با دوستش به ایوان رفتند تا نوشیدنی بنوشند .از آنجا می توانستند درخت را ببینند . دوستش دیگر نتوانست جلو کنجکاوی اش را بگیرد، و دلیل رفتار نجار را پرسید.نجار گفت :
-(( آه این درخت مشکلات من است . موقع کار ، مشکلات فراوانی پیش می آید ، اما این مشکلات مال من است و ربطی به همسر و فرزندانم ندارد. وقتی به خانه می رسم ، مشکلاتم را به شاخه های آن درخت می آویزم . روز بعد ، وقتی می خواهم سر کار بروم ، دوباره آنها را از روی شاخه بر می دارم .جالب این است که وقتی صبح به سراغ درخت می روم تا مشکلاتم را بردارم ، خیلی از مشکلات ،
دیگر آنجا نیستند ، و بقیه هم خیلی سبکتر شده اند .))
جوانترین لاک پشت برای آوردن نمک از خانه
انتخاب شد.
لاک پشت کوچولو ناله کرد، جیغ کشید و توی لاکش کلی بالا و پایین پرید، گر
چه او سریعترین لاک پشت بین لاک پشت های کند بود!
او قبول کرد که به یک شرط بره؛ اینکه هیچ کس تا وقتی اون برنگشته چیزی
نخوره. خانواده قبول کردن و لاک پشت کوچولو به راه افتاد.
سه سال گذشت... و لاک پشت کوچولو برنگشت. پنج سال ... شش سال ... سپس در
سال هفتم غیبت او، پیرترین لاک پشت دیگه نمی تونست به گرسنگی ادامه بده .
او اعلام کرد که قصد داره غذا بخوره و شروع به باز کردن یک ساندویچ کرد.
در این هنگام لاک پشت کوچولو ناگهان فریاد کنان از پشت یک درخت بیرون
پرید،« دیدید می دونستم که منتظر نمی مونید. منم حالا نمی رم نمک
بیارم»!!!!!!!!!!!! !!!!!
بمناسبت سوم خرداد، سالروز آزاد سازی خرمشهر و روز مقاومت،ایثار وپیروزی همایش فاتحان خرمشهر در چایپاره برگزارشد.
بمناسبت سوم خرداد، سالروز آزاد سازی خرمشهر و روز مقاومت،ایثار وپیروزی
همایش
فاتحان خرمشهر با حضور محمدی ایروانلو فرماندار، امام جمعه شهرستان، اعضای
شورای تامین، اعضای شورای اداری و حضور بسیجیان در حسینیه سپاه شهرستان
چایپاره برگزار شد.
قابل ذکر است که درپایان همایش از چند نفر یادگاران دفاع مقدس با اهدای لوحی تجلیل بعمل آمد
بنا به این گزارش در دومین جلسه شورای آموزش و پرورش شهرستان دستورات ذیل مورد بحث و بررسی قرار گرفت وتصمیات لازم از طرف شورا اتخاذ گردید.
- تصمیم گیری در مورد اوقات فراغت دانش آموزان در ایام تابستان
- تصمیم گیری در مورد شهریه مدارس هیات امنایی برای سال تحصیلی جدید
- تصمیم گیری در مورد یکسان سازی پوشش مدارس برای سال تحصیلی آتی
- بحث وبررسی در مورد املاک بلا استفاده آموزش وپرورش
- تصمیم گیری و برنامه ریزی در مورد مراسمات مربوط به سالگرد ارتحال ملکوتی امام(ره) و سوم خرداد
همچنین دراین جلسه عطارد مدیریت آموزش وپرورش شهرستان گزارشی در مورد نحوه برگزاری امتحانات نهایی و نتایج مسابقات قرآن، عترت ونماز ویژه دانش آموزان شمال استان که درچایپاره برگزار شد ارائه نمودند.
در پایان جلسه با اهدای لوحی از نفرات برتر استانی در مسابقات قرآن، عترت و نماز تجلیل بعمل آمد.
به ناچار دختر هر روز ضعیف تر وناتوانتر میشود.
تا اینکه یک حکیم باهوش و حاذق سفارش میکند که به یک شرط من حاضرم بدون دست زدن به باسن دخترتان او را مداوا کنم...
پدر دختر باخوشحالی زیاد قبول میکند و به طبیب یا همان حکیم میگوید شرط شما چیست؟ حکیم میگوید برای این کار من احتیاج به یک گاو چاق و فربه دارم, شرط من این هست که بعد از جا انداختن باسن دخترت گاو متعلق به خودم شود؟
پدر دختر با جان و دل قبول میکند و با کمک دوستان و آشنایانش چاقترین گاو آن منطقه را به قیمت گرانی میخرد و گاو را به خانه حکیم میبرد, حکیم به پدر دختر میگوید دو روز دیگر دخترتان را برای مداوا به خانه ام بیاورید.
پدر دختر با خوشحالی برای رسیدن به روز موعود دقیقه شماری میکند...
از آنطرف حکیم به شاگردانش دستور میدهد که تا دوروز هیچ آب و علفی را به گاو ندهند. شاگردان همه تعجب میکنند و میگویند گاو به این چاقی ظرف دو روز از تشنگی و گرسنگی خواهد مرد.
حکیم تاکید میکند نباید حتی یک قطره آب به گاو داده شود.
دو روز میگذرد گاو از شدت تشنگی و گرسنگی بسیار لاغر و نحیف میشود..
خلاصه پدر دختر با تخت روان دخترش را به نزد حکیم می آورد, حکیم به پدر دختر دستور میدهد دخترش را بر روی گاو سوار کند. همه متعجب میشوند، چاره ای نمیبینند باید حرف حکیم را اطاعت کنند.. بنابراین دختر را بر روی گاو سوار میکنند.
حکیم سپس دستور میدهد که پاهای دختر را از زیر شکم گاو با طناب به هم گره بزنند.
همه دستورات مو به مو اجرا میشود، حال حکیم به شاگردانش دستور میدهد برای گاو کاه و علف بیاورند..
گاو با حرص و ولع شروع میکند به خوردن علف ها، لحظه به لحظه شکم گاو بزرگ و بزرگ تر میشود، حکیم به شاگردانش دستور میدهد که برای گاو آب بیاورند..
شاگردان برای گاو آب میریزند، گاو هر لحظه متورم و متورم میشود و پاهای دختر هر لحظه تنگ و کشیده تر میشود, دختر از درد جیغ میکشد..
حکیم کمی نمک به آب اضاف میکند, گاو با عطش بسیار آب مینوشد, حالا شکم گاو به حالت اول برگشته که ناگهان صدای ترق جا افتادن باسن دختر شنیده میشود..
جمعیت فریاد شادی سر میدهند, دختر از درد غش میکند و بیهوش میشود.
حکیم دستور میدهد پاهای دختر را باز کنند و او را بر روی تخت بخوابانند.
یک هفته بعد دختر خانم مثل روز اول سوار بر اسب به تاخت مشغول اسب سواری میشود و گاو بزرگ متعلق به حکیم میشود.
این، افسانه یا داستان نیست,
آن حکیم، ابوعلی سینا بوده است...