داســـتـا نـــهـای دلـنـشـــیــن صـــــادق درباره وبلاگ مطالب اخیر
آرشیو وبلاگ نویسندگان فضائل و سیره امام حسین (ع) : 711 - عنوان پاسدار، یادگار لحظه هاى حساس انقلاب بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم - عنوان پاسدار، یادگار لحظه هاى حساس انقلاب درست است كه اگر ائمه دیگر ما هم در آن زمان و در شرایط (امام حسین علیه السلام ) قرار مى گرفتند، همان كارى را مى كردند كه حضرت ابى عبدالله علیه السلام كرد، اما واقعیت این است كه بالاخره این قرعه به نام این بزرگ مرد افتاد و خدا او را براى آن چنان فداكارى عظیمى كه در طول تاریخ ، تا آن جایى كه ما شناخته ایم ، بى نظیر بود گزید. حسین بن على علیه السلام و دیگر بزرگان خاندان پیامبر صلى الله علیه و آله فرموده اند كه : لا یوم كیومك یا ابا عبدالله (783) هیچ روزى ، مثل عاشورا نبود و هیچ فداكارى ، مثل فداكارى آن بزرگان نبود فداكارى ، تاج كرامتى بر سر این بزرگ مرد و یارانش شد و آن مجموعه ، دره التاجى براى مجموعه افتخارات اسلام ، از صدر تا ذیل شدند. هیچ كس را نمى شود با آن ها مقایسه كرد. (784) -------------------------------------------------------------------------------- 783-حدیث ولایت ، ج 6 ص 244 784-حدیث ولایت ، ج 6
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : فضائل و سیره امام حسین (ع) : 710 - به اسم خلیفه رسول الله مثل چنگیز رفتار كردند. بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم - به اسم خلیفه رسول الله مثل چنگیز رفتار كردند. رژیم منحط بنى امیه مى رفت تا اسلام را رژیم طاغوتى و بنیانگذار اسلام را بر خلاف آنچه بوده معرفى كند، معاویه و فرزند ستمكارش به اسم خلیفه رسول الله با اسلام آن كرد كه چنگیز با ایران ، و اساس مكتب وحى را تبدیل به رژیم شیطانى نمود. (782) -------------------------------------------------------------------------------- 782- صحیفه نور، ج 7، ص 236
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : فضائل و سیره امام حسین (ع) : 709 - تقدس قیام امام حسین (ع ) نسبت به سایر قیام ها بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم - تقدس قیام امام حسین (ع ) نسبت به سایر قیام ها چه چیزى سبب مى شود كه قیامى مقدس و پاك و عظیم و مورد احترام مى شود تا آنجا كه ملاك و معیار حركت هاى دیگر و سكوت و سكون ها مى شود. مقدس مى شود یعنى مردم به چشمى به آن نگاه مى كنند كه به امور مافوق مادى و مافوق طبیعى نگاه مى كنند، عظیم و محترم مى شود، در حدى كه هیچ نهضتى با او قابل قیاس نیست ، حداكثر قابل تشبیه و پیروى است . این قداست و اهمیت خارق العاده بعد از حدود چهارده قرن معلوم سه جهت است : عامل اول : قداست و تعالى و عظمت هدف كه آنچه هدف است حقیقت است نه منفعت خود، و لهذا مستلزم فداكارى و قربان كردن منفعت است براى حقیقت ، براى خدا، بدیهى است اگر كسى قیام كند براى اینكه به آب نانى برسد، جاه و مقامى كسب كند، پول و ثروت و قدرتى تحصیل كند و به قول حنظله باد غیسى براى كسب مهترى و یا به قول ناسیونالیست ها براى تعصبات ملى و وطنى قیام كند، چنین قیامى مقدس نیست ، بلكه از آن نظر كه مستلزم وسیله قرار دادن دیگران است محكوم است ، خواه موفق شود و خواه شكست بخورد. چنین قیامى معامله و تجارت است كه گاه سود دارد و گاهى زیان ، نه سود بردنش اهمیتى دارد و نه زیان بردنش ، اینگونه قیام ها مبارزه شخصى با شخص است به خاطر منافع ، و به همین دلیل بى ارزش است . اینكه امام به تبعیت از پدر بزرگوارش مى فرمود: علیه السلام اللهم انك تعلم انه لم یكن منا منافسه فى سلطان ... ناظر به این است كه درد ما و آرزوى ما چه بوده است . ولى اگر قیام و مبارزه ، مبارزه شخصى با شخص نبود، مبارزه به خاطر منافع نبود، بلكه مبارزه با نوعى عقیده و نوعى رژیم مبتنى بر ظلم و فساد و شرك و بت پرستى و براى رهایى بشریت از بردگى ها اجتماعى و خطرناك تر اعتقادى ، و بالاخره براى نجات بشریت از چنگال عفریت جهل و ضلالت و هیولاى ظلم و استبداد و استثمار بود و و بذل مهجته فیك لیستنفذ عبادك من الجهاله و حیره الضلاله و به انگیزه امر خدا و تحصیل رضاى حق بود كه ان صلاتى و نسكى و محیاى و مماتى لله رب العالمین بر اساس از خود گذشتگى و فداكارى بود، و خلاصه اگر خالصا لوجه اله بود و هیچ منفعتى نداشت ، بلكه منافع را به خاطر حقیقت به خط انداخت ؛چنین مبارزه اى چون جلوه اى از روح حقیقت پرستى بشر است و چون مصداق انى اعلم مالا تعلمون است ، طبعا تقدس و تعالى و عظمت پیدا مى كند. چنین مبارزه مصداق هجرت الى الله و الى الرسول است كه در حدیث آمده است . به عبارت دیگر یكه بعد قداست مربوط است به اینكه درد صاحب نهضت چه نوع دردى است و آرزویش چه نوع آرزویى است . قیام امام حسین این عنصر را در اعلى واجد بود. منافعش كاملا تامین مى شد، ولى او حاضر شد براى نجات جهان اسلام و براى نجات مسلمین از چنگال ظلم ، جان و مال و تمام هستى خود را به خطر بیندازد، از این جهت صددرصد یك شهید و یك پاكباخته است ، بلكه سیدالشهداء و سالار پاكباختگان است . عامل دومى كه به یك نهضت قداست و تعالى و جنبه جاودانى مى دهد، شرایط خاص محیط است . چراغ در روز روشن هیچ ارزشى ندارد و در شب مهتاب و هواى صاف و آسمان پرستاره ارزش كمى دارد، ولى در تاریكى مطلق كه چشم ، چشم را نمى بیند، ارزش زیادى دارد، مانند آبى است كه در بیابان بر تشنه اى ببارد؛ یا بارانى است كه در شدت بى آبى و خشكى و عطش محصول از ابر فرو ریزد. و به عبارت دیگر عامل دوم نوع قدرتى است كه با آن درگیر شده اند، در مقابل فرعون ها، نمردها، انا ربكم الاعلى ها، مغرورها، مستبدها، خونخوارها كه از شمشیرشان خون مى چكد. پیغمبر اكرم فرمود: افضل الاعمال (یا: افضل الجهاد كلمه عدل عند امام جائر در شرایطى كه آزادى وجود دارد، از آزادى زدند هنر نیست ، ولى در شرایط كه استبداد وجود در كه آزادى وجود دارد، دم از آزادى زدن هنر نیست ، ولى در شرایطى كه استبداد و جور در نهایت قدرت ، حكومت مى كند، نفس ها در سینه ها حبس شده است ، زبان را از پشت گردن بیرون مى آورند، دست ها و پاها بریده مى شود، سرها بر نیزه ها بلند را از پشت گردن بیرون مى آورند، دست ها و پاها بریده مى شود، سرها بر نیزه ها بلند مى شود، یاس مطلق حكمفرما است و به تعبیر امیرالمومنین : یظن الظان الدنیا معقوله على بنى امیه (آرى ، در چنین شرایطى دم از آزادى هنر است .) مى فرماید: (خطبه 91): الا و ان اخوف الفتن عندى علیكم فتنه بنى امیه ، فانها فتنه عمیاء مظلمه : عمت خطتها، و خصت بلیتها، و اصاب الیلاء من ابصر فیها، و اخطا البلاء من عمى عنها. وایم الله لتجدین بنى امیه لكم ارباب سوء بعدى كالناب الضروس : تغذم بفیها، و تخبط بیدها، و تزبن برجلها، و تمنع درها، لا یزالون بكم حتى لا یتركوا منكم الا نافعا لهم او غیر ضائر بهم ، و لا یزال بلاوهم عنكم حتى لا یكون انتصار احداكم منهم الا كانتصار العبد من ربه . از این نظر ارزش قیام از جنبه شهامت و حقیر شمردن دژخیمان و ستمگران و فرعون ها و نمرودها است . چنانكه مى دانیم قیام ابراهیم و موسى و عیسى و رسول اكرم در برابر این قدرت هاى حاكم اهریمنى بود، و همین كه شرایط نامساوى بود و یك تنه قیام مى كردند و مصداق كم من فئه قلیله غلبت فئه كثیره باذن الله بود، ارزش مى دهد به این قیام ها. عجب است كه برخى - مثل نویسنده شهید جاوید - براى اینكه قیام امام حسین را موجه جلوه دهند سعى مى كنند به نحوى ثابت كنند كه مردم كوفه واقعا قدرتى بودند و قابل اعتماد بودند، در صورتى كه عظمت قیام قدرتى بودند و قابل اعتماد بودند، در صورتى كه غظمت قیام حسینى در این است كه (امام ) یك تنه قیام كرد، ولى اثر روحى و روانى اش در حدى بود كه آن روز را تكان داد و اثرش هنوز باقى است . عامل سوم مربوط است به درجه روشن بینى ، به درجه آگاهى اجتماعى و به درجه جهت شناسى و به درجه خبرویت مانند یك پزشك آگاه كه هم بیمارى را مى شناسد و هم راه علاج را، هم به نوع خواب ملت آگاه است و هم به كیفیت بیدار كردن . این است كه این نهضت توام است با یك بینش و درك قوى و یك بصیرت خارق العاده و نافذ و یك دوربینى زیاد كه طبق مثل معروف : در خشت مى بیند آن چیزى را كه دیگران در آئینه نمى بینند. به اصطلاح قیام پیش رس (نه زودرس ) اعلام خطرى است قبل از آنكه دیگران خطر را احساس كنند. عمده مطلب این بود كه یك جریان پشت پرده اى آن روز امویان داشتند كه امام حسین آن را رو كرد و به روى پرده آورد. حتى شرابخوارى یزید هم از نظر وسائل آن روز یك جریان پشت پرده بود كه بعدها به روى پرده آمد. ابوسفیان طرح یك سیاستى را در خانه عثمان (ریخت ) كه فوق العاده خطرناك بود. گفت : یا بنى امیه ! تلقفوها تلقف الكره و لتصیرن الى اولادكم وراثه . (ظاهرا نظرش این بود كه با پشتوانه دینى و جعل احادیق این امر را موروثى كنند) اما والذى یحلف به ابوسفیان ... . جمله امام حسین : و على الاسلام السلام اذا قد بلیت الامه براع مثل یزید . شاید نظر است به عملى شدن ابوسفیان . اینكه امام حسین به اثر كارش ایمان داشت و مكرر مى گفت : بعد از من اینها سرنگون خواهند شد، دلیل دیگرى بر درك قوى آن حضرت . (781) -------------------------------------------------------------------------------- 781- حماسه حسینى ج 3، ص 50
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : - تفاوت اصحاب معاویه و ابن زیاد (عقاد در كتاب ابوالشهداء ص 12 مى گوید:)) ان الذین انخدعوا او تخادعوا... و الاجام .. . چند نكته در اینجا هست (فرق اصحاب معاویه و اصحاب ابن زیاد): الف : بین اصحاب معاویه در صفین و اصحاب یزید در كربلا فرق بود؛زیرا معاویه با یك نوع ظاهرسازى آنها را فریب داده بود و آنها خیال مى كردند فقط براى انتقام خلیفه مظلوم مى جنگند و هنوز پرده از روى مقاصد معاویه برداشته نشده بود برخلاف عصر یزید و دوره یزید. و به همین دلیل در مبارزه على علیه السلام و امام حسین با معاویه نفاق طرف آن قدر آشكار نبود كه در مبارزه امام حسین آشكار بود. ولى مردم در طول این بیست سال تا این قدر عقب رفته بودند و به نظر نمى رسد كه در دوره معاویه مردم در حادثه اى مثل حادثه كربلا از بنى امیه دفاع مى كردند. پس بنى امیه مردم را به مقدار زیادى در این مدت عقب بردند. ب - در قضیه معاویه و طلب ثار و انتقام كه مردم به حركت آمدند بى شكى روح عصبیت و جاهلیت و میل به خونخواهى و خونخوارى كه در طبیعت عرب بود و در جاهلیت به صورت هاى دیگر تظاهر مى كرد، در این حادثه موجود بود و تظاهرش رنگ اسلام داشت . ج - معاویه در زمان خلافت خودكار مهمى كرد كه همان چیز موجب زوال حكومت از بنى امیه شد و آن ، موضوع ولى عهد قرار دادن یزید بود كه اولا یزید ناصالح ترین افراد بود و ثانیا ولایت عهد دست بازى كردن دست كردن خلافت به صورت سلطنت بود و مخصوصا معاویه در زندگى خودش براى یزید بیعت گرفت . اساسا معاویه در سایر كارها نیز روش خلافت را تبدیل كرد به روش سلطنت ، هر چند از زمان عثمان ، بنى امیه خلافت را ملك خود مى نامیدند. د- عمل اعوان بنى امیه در كربلا منتهاى قوس نزول اخلاق در امت اسلامیه بود و از حادثه كربلا انتباه و شعور و به آزادى و زیر بار نرفتن شروع شد. قیام هاى كوفه و مخصوصا قیام عبدالله بن عفیف آزادى نمونه اى از آغاز تجلیات روحى اسلامى به شمار مى رود. اعوان بنى امیه بعد از كربلا هم خست و دنائت خود را به خرج دادند، ولى شروع بیدارى از حسین بن على علیه السلام شد. (780) -------------------------------------------------------------------------------- 780- حماسه حسینى ، ج 3، ص 116
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : فضائل و سیره امام حسین (ع) : 707 - قیام مقدس حسینى بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم - قیام مقدس حسینى چرا امام حسین قیام كرد، درست مثل این است كه بگوییم چرا پیغمبر اكرم در مكه قیام كرد و با قریش سارش نكرد؟ و یا چرا على مرتضى اینقدر رنجج حمایت پیغمبر را در بدر و حنین و احد و احزاب و لیله المبیت متحمل شد؟ و یا چرا ابراهیم یك تنه در مقابل قدرت عظیم نمرود قیام كرد؟ چرا موسى در حالى كه جز برادرش هارون كسى نداشت به دربار فرعون رفت ؟ معناى این چرا این است كه امام حسین وقتى قیامش موجه بود كه جندى و سپاهى برابر با یزید داشته باشد و حال آنكه اگر امام حسین سپاهى برابر یزید مى داشت و در اجتماعى قیام مى كرد كه مردم دو دسته بودند و دو صف عظیم را تشكیل مى دادند و امام حسین در جلو یك صف بود، قیام حسینى یك قیام مقدس و جاویدان نبود، این چراها در همه قیام هاى مقدس و تاریخى هست . قیام هاى مقدس بشرى داراى دو تشخیص است : یكى از نظر هدف قیام ، یعنى این قیام ها براى مقدمات عالى انسانیت است ، براى توحید است ، براى عدل است ، براى آزادى است ، براى رفع ظلم و استبداد است ، نه به خاطر كسب جاه و مقام یا تحصیل ثروت و به قول حنظله باد غیسى كسب مهمترى و یا حتى برا تعصب وطنى ، قبیله اى ، نژداى ، دیگر اینكه این قیام ها برقى است كه در ظلمت هاى سخت پدید مى آید، شعله اى است كه در میان ظلم ها و استبدادها و استیثارها و زورگویى ها مى درخشد، ستاره اى است كه در تاریكى شب در آسمان سعادت بشر طلوع مى كند، نهضتى است كه مورد تصویب عقلاى قوم ! قرار نمى گیرد. (779) -------------------------------------------------------------------------------- 779-حماسه حسینى ج 3، ص 30
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : فضائل و سیره امام حسین (ع) : 706 - اطاعت از خدا بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم - اطاعت از خدا پیغمبر صلى الله علیه و آله در بعضى از جنگ ها شكست خورد. حضرت امیر در جنگ با معاویه شكست خورد. حضرت سیدالشهداء را كشتند اما كشته شدن اطاعت خدا بود، تمام حیثیت براى او بود از این جهت هیچ شكستى در كار نبود، اطاعت كرد. (778) ------------------------------------------------------------------------------- 778-صحیفیه نور، ج 4، ص 20 - 19
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : فضائل و سیره امام حسین (ع) : 705 - ارزش یاران حسین (ع )
- ارزش یاران حسین (ع ) طارق بن زیاد، در جنگ اسپانیا، وقتى كه اسپانیا را فتح كرد و كشتى هاى خود را از آن دماغه عبور داد، همین قدر كه عبور داد، دستور داد كه آذوقه به اندازه بیست و چهار ساعت نگه دارند و زیادتر از آن را هر چه هست آتش بزنند و كشتى ها را هم آتش زدند بعد سربازان و افسران را جمع كرد، اشاره كرد به دریاى عظیمى كه آنجا بود، گفت : ایها الناس ! دشمن روبه روى شما و دشمن پشت سر شماست . اگر بخواهید فرار كنید جز غرق شدن در دریا راه دیگرى ندارید، كشتى اى دیگر وجود ندارد غذا هم - اگر بخواهید تنبلى كنید - جز برا بیست و چهار ساعت ندارید، بعد از آن خواهید مرد. بنابراین نجات شما در زدن و از بین بردن دشمن است . غذاى شما در چنگ دشمن است . راهى جز این ندارید. یعنى برایشان اجبار به وجود آورد. این سرباز اگر تا آخرین قطره خونش نجنگد چه بكند؟ اما امام حسین با اصحاب خودش بر ضد طارق بن زیاد عمل كرد. نگفت : دشمن اینجاست ، از این طرف بروید شما را از بین مى برد، از آن طرف هم بروید شما را نابود مى كند. بنابراین دیگر راهى نیست غیر از اینكه روغن چراغ ریخته را باید نذر مسجد كرد! شما كه به هر حال كشته مى شوید، حالا كه كشته مى شوید، بیایید با من كشته شوید. آنگونه شهادت ارزش نداشت . یك سیاستمدار این جور عمل مى كند گفت : نه دریا پشت سرت است و نه دشمن روبه رویت . نه دوست تو را اجبار كرده است و نه دشمن . هر كدام را كه مى خواهى انتخاب كن ، در نهایت آزادى . --------------------------------------------------------------------------------
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط :
فضائل و سیره امام حسین (ع) : 704 - مقایسه قیام بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم - مقایسه قیام قبلا لقب سیدالشهداء از آن حمزه ، عموى رسول اكرم صلى الله علیه و آله بود و بعد بع ابا عبدالله اختصاص داده شد شهادت اباعبدالله فراموشاند آنها را وضع اصحاب اباعبدالله هم طورى بود كه بر همه شهداء پیشین سبقت گرفت و خود اباعبدالله فرمود: انى لا علم اصحابا اوفى و لا خیرا من اصحابى و لا اهل بیت اوصل و لا افضل من اهل بیتى . اصحاب ابا عبدالله ، هم از طرف دوست آزاد بودند هم از طرف دشمن . خود اباعبدالله فرمود: آنها به غیر من كارى ندارند و خودش هم شخصا اجازه رفتن به آنها داد و فرمود: از تاریكى شب استفاده كنید سر را هم پایین انداخت كه تلاقى نگاه ها موجب حیاء آنها نشود. بنابراین آنها نه در تنگناى دشمن واقع شده بودند مثل اصحاب طارق بن زیاد كه طارق كشتى ها و خوراكى ها را (مگر به مقدار یك روز) سوزانید، و نه دوست از آنها خواهش و التماسى كرده بود و آنها را در رودربایستى گذاشته بود. حتى از اینكه نگاهش در آنها تاثیر كند اجتناب كرد. (777) -------------------------------------------------------------------------------- 777-حماسه حسینى ، ج 3، ص 56
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : فضائل و سیره امام حسین (ع) : 703 - قیاس صحنه عاشورا با سایر جنگ ها بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم - قیاس صحنه عاشورا با سایر جنگ ها یك وقت حساب كردم و ظاهرا در حدود بیست و یك نوع پستى و لئامت در این جنایت دیدم و خیال هم نمى كردم در دنیا چنین جنایت پیدا بشود كه تا اندازه تنوع داشته باشد. البته در تاریخچه جنگ هاى صلیبى ، جنایت هاى اروپایى ها خیلى عجیب است و اینك جرات نمى كنم كه بگوییم حادثه كربلا از نظر زیادى جنایت نظیر ندارد، چون توجه من یكى به جنگ هاى صلیبى و جنایت هایى است كه مسیحى ها در آن مرتكب شدند و یكى هم به جناییت هایى است كه همین اروپایى ها در اندلس اسلامى مرتكب شدند كه آن هم عجیب است . تاریخ اندلس مرحوم آیتى را كه دانشگاه چاپ كرده است بخوانید، كتابى است بسیار تحقیقى و آموزنده . در این كتاب نوشته است : اروپایى ها به صد هزار زن و مرد و بچه اجازه دادند كه هر جا مى خواهند بروند، بعد كه اینها راه افتادنند، پشیمان شدند و شاید هم از اول حقه زدند كه اجازه حركت دادند. به هر حال تمام این صدهزار نفر را كشتند و سر بریدند. شرقى هرگز از نظر جنایت در دستگاه اموى پیدا نمى كنید؛یكى آتش زدن زنده زنده ، و دیگر قتل عام كردن زنان ، ولى در تاریخ مغرب زمین این دو نوع جنایت فراوان دیده مى شود. زن كشتن در تاریخ آنچه در ویتنام صورت مى گیرد ادامه روحیه جنگ هاى صلیبى و جنگ هاى اندلس آنها هم باشند؛كار مشرق زمینى نیست و از عهده مشرق زمینى چنین جنایتى برنمى آید. این كار فقط از عهده مغرب زمینى قرن بیستم برمى آید. این جنایت كه در صحراى سینا ده ها هزار سرباز را آب و نان ندهند تا از گرسنگى بمیرند، براى اینكه اگر اسیر بگیرند باید به آنها نان بدهند، فقط مال غربى است . شرقى این جور جنایت نمى كند. یهودى فلسطینى صد درجه شریف تر از یهودى غربى است . اگر مردم فلسطین یهودى هاى ملى اهل همان فلسطین بودند كه این جنایت ها واقع نمى شد. این جنایت كربلا در دنیا وجود نداشته است ، ولى مى توانم بگویم در مشرق زمین وجود نداشته است . (776) -------------------------------------------------------------------------------- 776-حماسه حسینى ج 1، ص 122
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : فصل بیست و چهارم : مقایسه نهضت امام حسین با سایر قیام ها فضائل و سیره امام حسین (ع) : 702 - دو برگه سیاه و سفید در حادثه كربلا بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم - دو برگه سیاه و سفید در حادثه كربلا و اذ قال ربك للملائكه انى جاعل فى الارض خلیفه قالوا اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفك الدماء و نحن نسبح بحمدك و نقدس لك ، قال انى علم ما لا تعلمون . زندگى بشر مجموعه اى از تاریكى و روشنایى ، زشتى و زیبایى ، شر و خیر است . آنچه فرشتگان دیدند جنبه تاریك فرزند آدم بود و آنچه خداوند اشاره كرد قسمت هاى روشن آن بود كه بر قسمت هاى تاریكى بسى ترجیح دارد. حادثه كربلا داراى دو ورق است : ورق سیاه و ورق سفید. از لحاظ ورق سیاه یك داستان جنایى است ، داستانى خیلى تاریك و وحشتناك ، و ما بعدا در حدود بیست مظهر از بیرحمى و قساوت و دنائت و نامردمى (را كه در این حادثه انجام شده ) نشان خواهیم داد. از این جنبه در این داستان حداكثر بیرحمى و قساوت و سبعیت دیده مى شود. از لحاظ ورق سفید، یك داستان ملكوتى است ، یك حماسه انسانى است ، مظهر آدمیت و عظمت و صفا و بزرگى و فداكارى است . از لحاظ اول نام این قضیه فاجعه است و از لحاظ دوم قیاس مقدس . از لحاظ اول قهرمان داستان شمر است و ابن زیاد و حرمله و عمر سعد و... و از لحاظ دوم قهرمان داستان امام حسین است و ابى الفضل و على الاكبر و امثال حبیب ابن مظهر، و زینب و ام كلثوم و ام وهب و امثال اینها. از لحاظ اول این داستان ارزش آن را ندارد كه بعد از هزار و سیصد و بیست و اند سال ، با این عظمت ، خاطره و ذكرایش تجدید بشود، وقت ها و پول و اشك ها و تاءثرها و احساسات صرف آن بشود، نه از آن جهت كه از داستان جنایى نمى توان استفاده كرد (زیرا جنبه هاى منفى زندگى بشر نیز ممكن است آموزنده باشد. از لقمان پرسیدن : ادب از كه آموختى ! گفت از بى ادبان ) و نه از آن جنبه كه این داستان از جنبه جنایى چندان مهم نیست یا چندان آموزنده نیست . ما قبلا ثابت كردیم كه (این داستان ) از این نظر مهم است و گفتیم كه كشته شدن امام حسین بعد از پنجاه سال از وفات پیغمبر به دست مردمى مسلمان بلكه شیعه ، معماى بسیار قابل توجهى است بلكه از آن نظر جنبه جنایى قضیه ارزش این همه بزرگداشت ندارد كه داستان جنایى در هر شكل و قیافه زیاد است ، در قرون قدیم ، قرون وسطى ، قرون جدید، قرون معاصر زیاده بوده و هست . در حدود بیست سال پیش ؛یعنى در حدود سال هاى 1940 میلادى بود كه بمبى بر شهرى فرود آمد و شصت هزار نفر صغیر و كبیر و بى گناه تلف شد. در شرق و غرب عالم داستان جنایى زیاد واقع شده و مى شود، و (مثلا) نادر یك قهرمان جنایى است . همچنین ابو مسلم ، بابك خرم دین ، جنگ هاى صلیبى ، جنگ هاى اندلس مظهرهاى بزرگى از جنایت بشرند. این داستان از نظر دوم ورق سفیدى كه دارد این همه ارزش را پیدا كرده است . از این جهت است كه كم نظیر بلكه بى نظیر است ؛زیرا در دنیا افضل از امام حسین بوده است ، اما صحنه اى مثل صحنه امام حسین براى آنها پیش نیامد. امام حسین رسما اصحاب و اهل بیت خود را بهترین اصحاب و بهترین مى شمارد. لهذا باید جنبه روشن و نورانى این داستان از آن جنبه كه این داستان مصداق انى اعلم مالا تعلمون است نه از آن جنبه كه مصداق من یفسد فیها و یسفك الدماء است ؛از آن جنبه كه حسین و زینب قهرمان داستانند نه از آن جنبه كه عمر سعد و شمر قهرمان داستانند (بررسى شود) (775) -------------------------------------------------------------------------------- 775-حماسه حسینى ، ج 3، ص 100
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : فضائل و سیره امام حسین (ع) : 701 - اشك با ارزش بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم - اشك با ارزش مردم باید روضه راست بشنوند تا معارفشان ، سطح فكرشان بالا بیاید و بدانند كه اگر روحشان در یك كلمه اهتزاز پیدا كرد، یعنى با روح حسین بن على هماهنگ شد و در نتیجه اشكى و لو ذره اى ، از چشمشان بیرون آمد، واقعا مقام بزرگى است . اما اشكى كه از راه قصابى كردن از چشم بیرون بیاید، اگر یك دریا هم باشد ارزش ندارد. (774) ------------------------------------------------------------------------------- 774- حماسه حسینى ، ج 1، ص 21
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : فضائل و سیره امام حسین (ع) : 700 - در رثاى قهرمان بگریید! بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم - در رثاى قهرمان بگریید! این رثاء و مصیبت نباید فراموش بشود، این ذكر، این یاد آورى نباید فراموش بشود و باید اشك مردم را همیشه بگیرید، اما در رثاى یك قهرمان پس اول باید قهرمان بودنش براى شما مشخص بشود و بعد در رثاى قهرمان بگریید، و گر نه رثاى یك آدم نفله شده بیچاره بى دست و پاى مظلوم كه دیگر گریه ندارد، و گریه ملتى براى او معنى ندارد در رثاى قهرمان بگریید براى اینكه احساسات قهرمانى پیدا بكنید. (773) ------------------------------------------------------------------------------- 773- حماسه حسینى ، ج 1، ص 127
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : فضائل و سیره امام حسین (ع) : 699 - اشك با معرفت بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم - اشك با معرفت از چیزهایى كه ارزش عمل را از نظر كیفیت بالا مى برد معرفت است . چرا در باب زیارت اینقدر آمده است كه مثلا من زار الحسین علیه السلام عارفا بحقه ... ؛هر كسى كه امام را زیارت كند به شرط اینكه او را بشناسد چنین و چنان است ؟ زیرا اساس شناخت است . اینكه بعضى از اشخاص شبهه مى كنند كه یك قطره اشك براى امام حسین مگر مى تواند آنقدر ارزش داشته باشد، پاسخ این است كه گاهى ممكن است انسان آنقدر براى امام حسین بگرید كه اگر اشك همه عمر را جمع كنند یك استخر بشود و هیچ ارزش هم نداشته باشد ولى یك انسان ممكن است به اندازه یك بال مگس براى امام حسین اشك بریزد كه ارزشش از آن استخر اشك دیگرى خیلى بیشتر باشد. (772) -------------------------------------------------------------------------------- 772-آشنایى با قرآن ، ج 8، ص 140
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : فضائل و سیره امام حسین (ع) : 698 - پاداش نثار یك قطره اشك بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم - پاداش نثار یك قطره اشك با نگرش به روایاتى كه در مورد پاداش گریه مخلصانه و عارفانه بر حسین علیه السلام آمده است . (770)و با نگرش بر این واقعیت كه نثار یك قطره اشك با اخلاص و عرفان بدان حضرت ، پاداش نهایت ناپذیرى خواهد داشت و آنچه نهایت ناپذیر باشد، هر آنچه از آن برداشته شود، پایان نخواهد پذیرفت ، امید به نجات ، جایگزین وحشت و اضطراب گردید. (771) --------------------------------------------------------------------------------- 770-بحار الانوار، ج 44، ص 276 771- ویژگى هاى امام حسین علیه السلام ، ص 62
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط :
- شعر در مدح و رثاى اهل البیت (ع ) امام صادق علیه السلام فرموده است : من قال فینا بیت شعر، بنى الله له بیتا فى الجنه ؛(767)كسى كى یك بیت شعر درباره ما بگوید، خداوند براى او خانه اى در بهشت بنا مى كند و نیز آن امام به حق ناطق فرموده است : من انشد فى الحسین علیه السلام بیتا من شعر فبكى او تباكى فله الجنه ؛(768)كسى در ماتم سالار شهیدان امام حسین علیه السلام بیتى سرود، پس گریست اگر فعل (بكى ) از تبكیه باشد، بدین معنى است كه دیگران را به گریستن برانگیخت ، و یاد خود را به گریه زد، مر او را بهشت است (769) --------------------------------------------------------------------------------- 767-سفینه البحار، ماده بیت ج 1، ط 1، ص 116 768- سفینه البحار، ماده بیت ج 1، ط 1، ص 116 769-نامه ها و برنامه ، ص 2268
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : آمار وبلاگ
امکانات جانبی |