یا هو
سلام
عجب روز پرکاااری بود 5شنبه جان.
صبح روضه ی مادر بزرگ گرام و مهمان داری
(چقدرم که تو مهمان داری کردی واقعا )
و
عصر تماااما به آشپزی و تلاشِ بی وقفه ی من و مادر و خالجان به یاد گرفتن طبخ دسر موز و شکلات() گذشت.
باید اعتراف کنم برای من طاقت فرسا بود
خوب شاید هم اونقدرام روز پرکاری نبود و اساسا جَو دادم :))
بگذریم ...
میگم شمام موافقین که از جمله مزایا ی وب نویسی اینه که میتونی خودت باشی، بدون ترس از قضاوت شدن ؟
من توی زندگیم همیشه از قضاوت شدن از طرف اطرافیان میترسیدم.
این ترس توی دوران دبیرستان به اوج خودش رسیده بود.
آدمی بودم که دوست داشت همه رو از خودش راضی نگه داره!
برای همین من دخترِ خوبِ فامبل شدم!!!
اما شمام شنیدین که : اینکه بخوای همه رو از خودت راضی نگه داری، حماقته !
و با یه سرچ فهمیدم که بیماری ای هست به نام مهرطلبی (هر نوع رفتاری است که با هدف خوب نشان دادن یا مهربان نشان دادن خود از کسی سر بزند یا وقتی است که اولویت اول ما خشنود نگهداشتن دیگران به هر قیمتی است. در این صورت رفتارهایی از ما سرمیزند که نشان از این دارد که خود ما اولویت اول خودمان نیستیم.) و من مدت ها بهش مبتلا بودم!
اما این رو وقتی متوجه شدم که دیدم خوبی هام گاها پاسخی ندارن!
وقتی که دیدم خودم شدن اولویت های آخرِ زندگیم ...
و این مسئله با ورود به دانشگاه و صددددها البته دیدن سریال House m.d شدت گرفت.
و همین الآن با نوشتن این متن بیشتر و بیشتر بهش فکر کردم و دیدم...
بلهههه
پارمیدا تو باید عوض شی. (البته بیشتر عوض شی ، قبلا یک کارایی برای عوض شدن توی این زمینه انجام دادم)
خلاصه در زمینه ی عوض شدن ( و نه عوضی شدن) در حال تحقیق و تفحصم و نمیدونم تا چه حد تغییر جایزه.
HELP PLEASE :*
البته اینم اضافه کنم که جدیدا آدما برای جالب نیستن (اصلن:|) و خیی حوصلمو سر میبرن! منظورم همون کسایین که هرجا میرن بیرون غذا میخورن استوری میزارن، یا اگر بعد از قرنی دومین دویدن توی بیوشون میزنن fitness trainer یا اونی که تازه دندون قبول شده و خودشو دکتر صدا میزنه و توی بیوش مینویسه Dentist .
تمامی دلایل بالا ، زمینه ساز پاک کردن اینستا از گوشیم بود!
آیا من دارم ازون ور بام میوفتم ؟
آیا زیادی روابطم محدود شده ؟
آیا من طبیعیم ؟
آیا شمام این مشکلاتو دارین ؟
آیا دارم تبدیل به یک آدم منزجر کننده میشم ؟
سلام
عجب روز پرکاااری بود 5شنبه جان.
صبح روضه ی مادر بزرگ گرام و مهمان داری
(چقدرم که تو مهمان داری کردی واقعا )
و
عصر تماااما به آشپزی و تلاشِ بی وقفه ی من و مادر و خالجان به یاد گرفتن طبخ دسر موز و شکلات() گذشت.
باید اعتراف کنم برای من طاقت فرسا بود
خوب شاید هم اونقدرام روز پرکاری نبود و اساسا جَو دادم :))
بگذریم ...
میگم شمام موافقین که از جمله مزایا ی وب نویسی اینه که میتونی خودت باشی، بدون ترس از قضاوت شدن ؟
من توی زندگیم همیشه از قضاوت شدن از طرف اطرافیان میترسیدم.
این ترس توی دوران دبیرستان به اوج خودش رسیده بود.
آدمی بودم که دوست داشت همه رو از خودش راضی نگه داره!
برای همین من دخترِ خوبِ فامبل شدم!!!
اما شمام شنیدین که : اینکه بخوای همه رو از خودت راضی نگه داری، حماقته !
و با یه سرچ فهمیدم که بیماری ای هست به نام مهرطلبی (هر نوع رفتاری است که با هدف خوب نشان دادن یا مهربان نشان دادن خود از کسی سر بزند یا وقتی است که اولویت اول ما خشنود نگهداشتن دیگران به هر قیمتی است. در این صورت رفتارهایی از ما سرمیزند که نشان از این دارد که خود ما اولویت اول خودمان نیستیم.) و من مدت ها بهش مبتلا بودم!
اما این رو وقتی متوجه شدم که دیدم خوبی هام گاها پاسخی ندارن!
وقتی که دیدم خودم شدن اولویت های آخرِ زندگیم ...
و این مسئله با ورود به دانشگاه و صددددها البته دیدن سریال House m.d شدت گرفت.
و همین الآن با نوشتن این متن بیشتر و بیشتر بهش فکر کردم و دیدم...
بلهههه
پارمیدا تو باید عوض شی. (البته بیشتر عوض شی ، قبلا یک کارایی برای عوض شدن توی این زمینه انجام دادم)
خلاصه در زمینه ی عوض شدن ( و نه عوضی شدن) در حال تحقیق و تفحصم و نمیدونم تا چه حد تغییر جایزه.
HELP PLEASE :*
البته اینم اضافه کنم که جدیدا آدما برای جالب نیستن (اصلن:|) و خیی حوصلمو سر میبرن! منظورم همون کسایین که هرجا میرن بیرون غذا میخورن استوری میزارن، یا اگر بعد از قرنی دومین دویدن توی بیوشون میزنن fitness trainer یا اونی که تازه دندون قبول شده و خودشو دکتر صدا میزنه و توی بیوش مینویسه Dentist .
تمامی دلایل بالا ، زمینه ساز پاک کردن اینستا از گوشیم بود!
آیا من دارم ازون ور بام میوفتم ؟
آیا زیادی روابطم محدود شده ؟
آیا من طبیعیم ؟
آیا شمام این مشکلاتو دارین ؟
آیا دارم تبدیل به یک آدم منزجر کننده میشم ؟