سلام سلام
سلام سلام
همگی سلام
ای زندگییییییی سلام
ای زندگی سلااااااااااااااام =))
-بانو هایده-
لالالالالالالالالالالالاااااا
-چرا اینقدر خوشحالی؟:|
هیچ وقت دنبال دلیل برای خوشحالیات نباش
- نه بابا :| باز سخن بزرگان فرمودید ؟
بچه ها =)) من رفتم کلاس المانی
- چه بی مقدمه :|
چقدر یه جوووووریه به خصووووص این جلسه که اصلاااا حوصله رفتن ندارم
-البته هرجلسه حوصله رفتن نداره
ترم دو ام، دلم میخواد ترم دیگرو ثب نام نکنم باز باخودم میگم حیفه...
چقدرم برای این جلسه کارررر دارم
نمازم نخوندم
حمومم نرفتم
=((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((
چقدر انخاب واااحد نزدیکه :|
چقدر زود تابستون تموم شد
چقدر عرررر
چقدر غررررر دارم اصن
واستین حالا بین این همه غرغر و ناله از مسافرت تهرانم تعریف کنم
ابتدا چمدان را جمع کردم
سپس به تهران رفتم
-چقدرررر بی نمکی تو :|
خخخ باشه بابا =)) عموژان اونجا زندگی میکنن با پری (دخترعموم) ولی عصرو مترررر کردیم و در حد اعلا خوردیم و خوابیدیم و راه رفتیم
بعدشم درحین بازگشت پریو باخودم کشوندم مشهد و ادامه کارا رو درمشهد ادامه دادیم =))
حالا این نگاهی اجمالی برسفر بنده
انشاالله کتاب سفرنامم که چاپ شد با امضا تقدیم میکنم، منتها از اول تا اخر کتابه باس بنویسم بوووووووووق
شعر این پست:
میگی که یاری
اما چه یاری
یاری که با ما کاری نداری =))
#امید