تاریخ : یکشنبه 27 دی 1394 | 11:57 ب.ظ | نویسنده : حسام حمیدی

نظر باینكه آزمون پیشرفت تحصیلی یكی از آزمونهایست كه سطح علمی دانش آموزان را می سنجد . این آزمون سالانه دو مرحله در آذرماه و اردیبهشت ماه برگزار می گردد بدینوسیله نفرات برتر مرحله اول این آزمون بشرح ذیل اعلام می گردند:

پایه هفتم :

* سینا فلاحتی   رتبه اول  آموزشگاه و  رتبه اول مدارس منطقه نوسود

* بلال فتحی نودشه     رتبه دوم آموزشگاه  

* مهدی   قربانی        رتبه سوم آموزشگاه     

 پایه هشتم:

* حسام حمیدی           رتبه اول  آموزشگاه و        رتبه اول مدارس منطقه نوسود

* محمد جوانمیری        رتبه دوم آموزشگاه  

* پیام  یوسفی           رتبه سوم آموزشگاه   

 پایه نهم:

* نیما   طالبی              رتبه اول  آموزشگاه و        رتبه اول مدارس منطقه نوسود

* هاتف   فلاحتی         رتبه دوم آموزشگاه  

*محمد دادراست         رتبه سوم آموزشگاه   

لازم به ذكر است كه دانش آموزان عزیز این واحد آموزشی در هر سه پایه رتبه اول مدارس دخترانه و پسرانه منطقه نوسود را كسب نموده اند. این موفقیت بزرگ را به خانواده های محترم و دبیران تلاشگر تبریك عرض می نمایم.



 


طبقه بندی: شعر،

تاریخ : یکشنبه 6 دی 1394 | 11:42 ق.ظ | نویسنده : حسام حمیدی



منبع:hajischool.blogfa.com



تاریخ : یکشنبه 6 دی 1394 | 11:41 ق.ظ | نویسنده : حسام حمیدی

تقدیم به دبیران گرانقدر و دانش آموزان عزیز




طبقه بندی: شعر،

تاریخ : یکشنبه 6 دی 1394 | 11:27 ق.ظ | نویسنده : حسام حمیدی
 

 

پیرزن زل زده بود به مردمی که میوه می خریدن پیرزن با خودش فکرکرد چی میشد اگر اون هم می تونست برای خونه میوه بخره چشمش افتاد به میوه های خراب بیرون مغازه با خودش گفت خوبه سالم ترهاشو برداره, تا دستش رو برد داخل جعبه شاگرد میوه فروش گفت:دست نزن برو دنبال کارت.....

پیرزن زود بلند شد چند تا از مشتریها نگاهش کردند خجالت کشید راهش رو کشید و رفت

خانمی صدایش زد:مادرجان ,مادرجان پیرزن ایستاد برگشت و به زن نگاه کرد زن لبخندی زد و گفت: اینها رو برای شما گرفتم سه تا پلاستیک دستش بود پر از پرتقال و موز و سیب پیرزن گفت :ممنون من مستحق نیستم .

زن گفت اما من مستحق هستم مادر من مستحق داشتن شعور انسان بودن هستم و محتاج کمک به همنوع.

اگه اینارو نگیری دلم رو شکستی و میوه هارو داد و سریع دور شد گرمای مهربونی زن تاهفته هاپیرزن رو گرم کرد.

ما همیشه فکرمی کنیم که برخی آدما محتاجند و ما باید به آنها کمک کنیم ...

ولی  یادمان نرود كه ما بیشتراز آنها  محتاجیم که به دیگران کمک کنیم .

بیایید قرار بگذاریم یادمان نرود كه شاید روزی ما جای آنها قرار بگیریم .....

بیایید قرار بگذاریم یادمان نرود كه شاید روزی ما جای آنها قرار بگیریم .....



منبع:مدرسه شهید حاجی نودشه

 



تاریخ : یکشنبه 6 دی 1394 | 11:23 ق.ظ | نویسنده : حسام حمیدی

آلفرد نوبل از جمله افراد معدودی بود که این شانس را داشت تا قبل از مردن، آگهی وفاتش را بخواند! زمانی که برادرش لودویگ فوت شد، روزنامه‌ها اشتباهاً فکر کردند که نوبل معروف (مخترع دینامیت) مرده است.
آلفرد وقتی صبح روزنامه ها را می‌خواند با دیدن تیتر صفحه اول، میخكوب شد:آلفرد نوبل، دلال مرگ و مخترع مر‌گ آورترین سلاح بشری مرد!
آلفرد، خیلی ناراحت شد. با خود فكر كرد: آیا خوب است كه من را پس از مرگ این گونه بشناسند؟
سریع وصیت نامه‌اش را آورد. جمله‌های بسیاری را خط زد و اصلاح كرد. پیشنهاد كرد ثروتش صرف جایزه‌ای برای صلح و پیشرفت‌های صلح آمیز شود. امروزه نوبل را نه به نام دینامیت، بلكه به نام مبدع جایزه صلح نوبل، جایزه‌های فیزیك و شیمی نوبل و ... می‌شناسیم. او امروز، هویت دیگری دارد.

 یک تصمیم، برای تغییر یک سرنوشت کافی است!


منبع:مدرسه شهید حاجی نودشه



هر زمان شایعه‌ای را شنیدید و یا خواستید شایعه‌ای را تکرار کنید

 این فلسفه را در ذهن خود داشته باشید!

 در یونان باستان سقراط به دلیل خرد و درایت فراوانش مورد ستایش بود.

روزی فیلسوف بزرگی که از آشنایان سقراط بود، با هیجان نزد او آمد و گفت: سقراط میدانی راجع به یکی ازشاگردانت چه شنیده‌ام؟ سقراط پاسخ داد: لحظه‌ای صبر کن. قبل از اینکه به من چیزی بگویی از تو می‌خواهم آزمون کوچکی را که نامش سه پرسش است پاسخ دهی. مرد پرسید: سه پرسش؟ سقراط گفت: بله درست است. قبل از اینکه راجع به شاگردم با من صحبت کنی، لحظه‌ای آنچه را که قصد گفتنش را داری امتحان کنیم.اولین پرسش حقیقت است. کاملا مطمئنی که آنچه را که می‌خواهی به من بگویی حقیقت دارد؟ مرد جواب داد: نه، فقط در موردش شنیده‌ام.سقراط گفت: بسیار خوب، پس واقعا نمیدانی که خبر درست است یا نادرست. حالا بیا پرسش دوم را بگویم،   آنچه را که در مورد شاگردم می‌خواهی به من بگویی، خبرخوبی است؟ مردپاسخ داد: نه، برعکسسقراط ادامه داد: پس می‌خواهی خبری بد در مورد شاگردم که حتی درمورد آن مطمئن هم نیستی بگویی؟ مرد کمی دستپاچه شد و شانه بالا انداخت.سقراط ادامه داد: و اما پرسش سوم سودمند بودن است. آن چه را که می‌خواهی در مورد شاگردم به من بگویی برایم سودمند است؟ مرد پاسخ داد: نه، واقعاسقراط نتیجه گیری کرد: اگر می‌خواهی به من چیزی را بگویی که نه حقیقت دارد و نه خوب است و نه حتی سودمند است، پس چرا اصلا آن را به من می‌گویی؟


منبع:مدرسه شهید حاجی نودشه



طبقه بندی: واتەو زانایا،

تاریخ : سه شنبه 1 دی 1394 | 08:31 ب.ظ | نویسنده : حسام حمیدی

شعری از خودم:


من هەراڵه برەمەنا *** گوڵێڤوو کەشوو کۆیەنا

من گوڵێوی فره وەشەنا ***وەلی فره بێ قەإرەنا

ئەوەڵەوه فره بێنێ***ئیلاو ئۆلاوه بێنێ

وەلی ئیسه کەمەنا*** هیچ لەیوەنه دیار نیەنا

تۆ مزانی چی من نیەنا؟***چۆنکه من پڕنەی پڕنا

من پڕناو بەرام پاره***لێکنام شیشەکی شاره

دمو چننێ سەعاتێره***من وزا وەروو جاإەی ره

وختێو من کەوتانیەره***گەلاکێچم مڕێزاره

هەر چاگه من مروونه***ئێتر  من مەمه نوونه

تا دیسان من بەر بەونه***شش سالێ توول کێشۆنه

دمۆ شش ساله کیچەره*** من پڕناو بەرام پاره

یا خوا مەخلۆق فێر بۆنه*** ئێتر من نە پڕنۆنه

ئاواتوو من ئانەنه***که ئێتر من نه پروونه

تا من که رو زندەگی ***به رووش راوه به وەشی




طبقه بندی: شعر،

هه‌ورامان هانه‌به‌رچه‌م

كتێب شێعرو زاڕۆڵا"باخه‌وانه‌و گۆراڵا"خاتوو زه‌هرا سادقی ڕوانه‌و بازاری بی

ویراستارێ(وه‌ش که‌رده‌و نویسته‌ی):
ڕه‌ئوف مه‌حموودپوور و هۆمایون محه‌مه‌دنژاد
وێنه و ته‌ڕراحی به‌رگی:سه‌عید سوبحانی

"باخه‌وانه‌و گۆراڵا"كتێب شێعرێ زاڕۆڵانێ

خاتوو"زه‌هرا سادقی"ێنێ که جه وه‌ڵاوگاو
ڕێبازوو مریوانی وه‌ڵا بیه‌نه‌و. واته‌و ئینه‌‌یه:

وه‌ڵته‌ر كتێب شێعرێوشابه نامۆ"خه‌زان"وه‌ڵا بیه‌بێوه

ئی کتێبه ئیسه جه وه‌ڵاوگاو ڕێبازوو مریوانی وره‌شیۆ.

...........................................................................................

کتاب شعرکودکانه"باخه‌وانه‌و گۆراڵا"خانم زهرا سادقیبه بازارکتاب آمد)

ویراستاران:
 رئوف  محمودپور  و همایون محمدنژاد

تصویر و طرح روی جلد:سعید سبحانی

"باخه‌وانه‌و گۆراڵا"مجموعه اشعارکودکانه

خانم"زهرا صادقی "بوده

که ازسوی انتشارات ڕێباز(ریباز)مریوان منتشرشده است. در

ضمن قبلاً کتاب شعری دیگری ازایشان به نام "خزان" منتشرشده بود.


"باخه‌وانه‌و گۆراڵا"معرفی است برای سایرکتابهای کودکانه

خانم"زهرا صادقی " که درآینده واردبازارمی شوند.

این کتاب درانتشارات ڕێباز(ریباز)مریوان واقع درخیابان مردوخ به فروش می رسد.

منبع:هه‌ورامان هانه‌به‌رچه‌م


طبقه بندی: معرفی کتاب هاب هورامی،

  • paper | قالب وبلاگ | دنیای اس ام اس
  • شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات