ئاو یه ر نیشتمان شه رته که توزی ریت به ئه م دونیا نه ده م ، شه رته تا ماوم له شه رتی گیان فیدایی لا نه ده م
| ||
ژیاننامهی ئهحمهدی خانی ئهحمهدی خانی یهکێکه له شاعیر و ڕووناکبیره مهزنهکانی نهتهوهکهمان،بهرێز دکتۆر مارف خهزنهدار له مێژووی ئهدهبی کوردی بهرگی دووهمیدا بهم شێوهیه باسی کردوه: سهیدێ جهنگالا سهرێ زولفا شهها شههبازم ئهز شاعیر و ڕۆشنبیری گهورهی کورد خانی ناوی ئهحمهد بووه، کوری ئهلیاس کوڕی ڕۆستهم نازناوی شیعری له هۆزی (خانیان) وهرگرتووه، بهشێکی ئهم هۆزه له دهوروبهری ناوچهی بۆتان بوون،بهڵام بنهماڵهی شاعیر باریان کردووه بۆ شاری بایهزید. ئهحمهدی خانی لهساڵی(1650)لهشاری بایهزید له دایک بووه، وهک لهسهرچاوهکانی ژیانی و کردهوه ئهدهبییهکانی شاعیر دهردهکهوێ باب و باپیرانی له ڕووی داراییهوه ژیانیان ئاسان بووه و به بهختیاری ژیاون. ئهحمهدی خانی ههموو ژیانی بۆ خوێندهواری و بڵاوکردنهوهی ڕۆشنبیری و هۆشیاریی سیاسی خهرج کردووه له کۆمهڵی کوردهواریدا. ئهمه دوو لایهنی ڕووناکی بووه ،یهکهمیان بهرههمهێنانی داهێنانی ئهدهبی ، واته شیعری، دووهمیان فێرکردن و پێگهناندنی منداڵان و لاوی کورد له ڕووی خوێندهوارییهوه. شاعیر له مهڵبهندی له دایکبوونی، شاری بایهزید. لهساڵی (1707)م کۆچی دوایی کردووه و ههر لهوێش نێژراوه، ئهو زانیارییانهی له ناوهوهن ئهم مێژووه ڕاست دهزانن،جگه لهمه بهڵگهیێکی تریشمان بهدهستهوهیه، پشتگیری ئهم ڕایه دهکا ئهویش ڕستهی عهرهبی(طار خانی الی وبه) که بۆ مردنی شاعیر دانراوه به حسێبی ئهبجهد دهکاته ساڵی ( 1119هه)، ئهم ساڵه بهرامبهر به ساڵی (1707)ی مهسیحییه و ڕاستتر کهوتۆته نێوان ههردوو ساڵی (1707و1708)ی مهسیحییهوه. لهدوا پهیڤهکانمدا بهباشیدهزانم به کۆپله شیعرێکی ئهحمهدی خانی کۆتا بهم نووسینهم بهێنم و که دهبێژێ: میرێ مهجلیس نهکهنت موتریبێ گوویا چ بکت
زندگینامه علامه شیخ احمد خانی احمد فرزند شیخ الیاس متخلص به « خانی » در روستای خان نزدیک شهر بایزید در ناحیه استان حکاری (در ترکیه امروزی) در سال 1650 میلادی چشم به جهان گشود و به کره خاکی پای نهادند که دلیل انتصاب وی به خان بدین خاطر می باشد و نیز بعضی دیگر وی را به طایفه و قبیله ی خانیان منسوب می کنند،در كتاب «دایره المعارف اسلامی» آمده كه شیخ احمد خانی در میان سالهای 1063 - 1000 هجری قمری زیسته. دكتر »بلچ شیركو» در كتاب «القضیة الكردیه» می گوید: خانی افسانه «مم وزین» را در سال 1011 هجری قمری نوشته و در سال 1072 چشم ازدنیا فرو بست. امین زكی بگ نیز در »تاریخ كرد و كردستان» و «نامداران كرد» (مشاهیر كرد) این تاریخ را پذیرفته و سخن دكتر شیركو را تكرار كرده است. استاد علاءالدین سجادی بعد از تحقیق و تفحص فراوان می گوید خانی در سال 1070 هجری متولد شده ودر 1126 در سن 56 سالگی دار فانی را وداع گفته. استاد حسن قزلجی هم در ابتدای كتاب «مم وزین» خانی كه توسط استاد هه ژار (عبدالرحمن شرفكندی) به لهجه موكریانی برگردانده شده می گوید: خانی در سال 1070 هجری متولد شده ودر سن 58 سالگی در بایزید وفات یافته و در همانجا تشییع شده است. استاد گیوموكریانی در ابتدای كتاب مم وزین می گوید: خانی در سال 1061 هجری متولد و در 1135 هجری در سن 74 سالگی در بایزید دار فانی را وداع گفته است. استاد دكتر نافع آگره ای هم د ركتاب «چند شاعر در سرزمین بادینان»می گوید: خانی در سال 1061 هجری تولد یافته اما برای وفاتش هیچ تاریخی را ذكر نكرده است. استاد امین بو زار ارسلان در ابتدای اثر مم وزین می گوید: خانی در سال 1062 هجری در روستای خانی به دنیا آمده و در سال 1120 در سن 58 سالگی وفات یافته است. حال برای اینكه بتوانیم سال ولادت و وفات خانی را به دست آوریم، لازم است اشعارش را بكاویم تا تاریخ (دقیق) زندگی و وفات این شاعر را به دست آوریم، به ویژه سال تولدش را. خانی در ابتدای داستانش می گوید سالی كه من به دنیا آمدم مورخه 1061 بود و در سال 1105کتاب «مم و زین» را به پایان رساندم)). حال در می یابیم كه شیخ احمد خانی در سال 1061 هجری متولد شده ودر 1105 کتاب«مم وزین» را نوشته و مشخص است كه وی نتواند به سال وفات خود اشاره ای بكند. براساس سخنان استاد سجادی در كنار كتاب »صمدیه« سال وفات خانی به حروف ابجدنوشته شده كه می گوید: «طار خانی اله ر به » كه مصادف با سال 1119 می باشد. براساس اسناد مذكور خانی در 1061 هجری در شهر بایزید متولد و در همانجا نیز نشو و نما یافته، در همان دوران كودكی مشغول خواندن قرآن و كتاب های دیگری شده، سپس به مسجد مرادیه رفته و برای ادامه تحصیل به شهرهای اورفا، اخلات، بتلیس و جاهای زیاد دیگری را گشته و هر كجا كه عالم ودانایی را یافته نزدش اقامت گزیده و شهد علمش را چشیده. سپس به مصر رفته و اجازه ملایی را گرفته و به زادگاه و سرزمینش برگشته وبقیه زندگی اش را به وعظ و را هنمایی مردم و سرودن شعر و شاعری به سر برده تا اینكه در 1119 دار فانی را وداع گفته و در همانجا مدفون گشته. احمد خانی در قالب شعرهای حماسی جاودانش برای خوانندگان گرامی نیز این چنین خود را معرفی و مطرح می نماید: «من عطر فروشم نه طلافروش درخت وجود خود را در عرصه ادبیات کاشتم و به پرورش آن پرداختم، من کُرد کوه پایه و دامنه ی کوههای سر به فلک کشیده کردستان هستم، کلماتی که به زبان و به رشته تحریر در آورده ام کلمات اصیل کردی هستند و امیدوارم با لطف خویش و گوش شنوا نیک گوش فرا دهید» خانی علوم اولیه و ابتدائی خود را در مساجد و حجره ها و نیز در مدارس بزگ شهرها مانند بایزید، تبریز و بدلیس فرا گرفت وی قبل از سن چهارده سالگی از برجستگیها و استعدادهای درخشانی بر خوردار بود، و نیز تلاش و کوشش خود را در زمینه ی بارور کردن بعد علم و معرفت به کار می گرفت و پس از آن شهر بایزید را ترک نموده و به شهر فراز پایتخت کشور عثمانی راهی گشت، مدت زمانی در آنجا سکونت گزید و علوم و دانستنیهای خویش را از مشایخ و علمای بزرگ اخذ نمود و بر همه ی علوم عصری تسلط و آگاهی کافی یافت، البته در فرا گیری مطالب و بخاط سپردن آنها بسیار نمونه و تیز عمل می نمود و دارای استعداد فوق العاده ای بود. و در ادبیات عربی، فقه اسلامی، تصوف عرفان بخصوص در شعر دست بالایی داشتند و همراه با آن فرهنگ گسترده و شناخت ژرفی که در زمینه ادبیات و فلسفه و مسائل دینی داشتند شهرت پیدا کرد. احمد خانی علاو بر اینکه زبان کردی را می دانست و به آن افتخار می نمود، در عین حال به زبانهای عربی ، فارسی و ترکی نیز آشنا بودند و جوانان را به فراگیری و نوشتن آن فرا می خواند و هنگامی که به زادگاهش باز می گردد شروع به تآسیس مدارس دینی می نماید بدون اینکه توقع و انتظارو چشم داشتی از کسی داشته باشد داوطلب انجام وظیفه و تعلیم و تربیت جوانان می شود. و برای یادگیری آنان کتابی سهل و آسان به نام (نوبهار بچوکان ) آماده می سازد تا اینکه علم را در نظر خوانندگان و مشتاقان و علاقه مندان به آن محبوب گرداند و بدین وسیله دوستی ملت و زبان خویش را اظهار نماید . بنابر این با توجه باینکه بر همه این زبانها مسلط بود ترجیح می داد که با زبان کردی کتابت نماید تا اینکه نشان دهد که کردها هم در ساختن تمدن انسانیت و بشریت سهیم بوده و بدین سان می خواهد که توان و نیروهای فکری ملت خود را ابراز نماید ، همانطور که خود می فرماید : « هیچکس نباید عرض اندام کند و بگوید همه ملتها صاحب میراث فرهنگی و کتب هستند ولی در این عرصه هیچگونه حساب و کتابی برای ملت کرد باز نکند» و حتی ادیبان را تشویق و وادار می نماید که اصالت خویش را به دست فراموشی نسپارندو با زبان مادریشان کتابت نماید نه با زبانهای دیگر . احمد خوانی در نیمه ی دوم قرن هفدهم می زیست که در آن موقع میان دو امپراطوری فارس و عثمانی جنگ و جدال فراوانی بود و در همان زمان سران کرد به نزاع و جنگهای داخلی دچار گشته بودند کتابی خونین و حماسی پایدار برای رهبران کرد نوشت و آنها را به اتحاد و همبستگی فراخواند و به شدت از تفرقه و کشتن یکدیگر تذکر داد.و اهداف دشمنان ملت کُرد را اشکار و روشن می نماید که بزرگترین هدفشان اشغالگری در کردستان و بهرگیری و استفاده از منابع و موقعیتهای استراتژیکی ملت کرد است تا اینکه آنان را به عنوان سپر و سرنخ جنگ در مقابل کشورهای مهاجم قرار بدهند و خوشان جان سالم به در برند. همچنان همه ملت کُرد را که دارای توان و نیرو و خلاقیت هستند به بیداری و آگاهی و اعتماد به نفس فرا خوانذ که اتحاد و همبستگی و هماهنگی با هم داشته باشند و هیچگونه فرصتی را از دست ندهند و اوقات فراغتشان را با تعلیم و یادگیری و همکاری و فعالیت ودینداری پرکنند . بطوری که میان شکوفایی سیاسی و اقتصادی و علمی و دینی اتصال و پیوندی باشد . علاو بر اینکه ازادی بیان و اندیشه و فکری قومی داشت نیز مدافع و حامی آزادی هم بود و در اشعار خود اشاره می کند به اینکه زنان هم باید علوم دینی و غیره را فرا گیرند تا بتوانند هویت و شخصیت دینی خود را حفظ نموده و خویشتن را از اسارت بی بند باری اخلاقی، بی حجابی، بی هویتی، ملعبه و بازیچه بودن دست دیگران آزاد و رهایی سازند و به مقام و منزلت واقعی خود دست یابند. او نیز همچنان با ظلم وستم و زبان درازیها به مبارزه به پا خاسته و قد علم کرده است، بنابر این مهم ترین کاری که وی انجام داد علاوه بر کتاب شعرهای حماسی ( مه م و زین ) نوشتن فرهنگ کردی به عربی برای بچه ها و نوجوانان بود و نیز کتاب ( عقیده ایمان ) با زبان کردی بصورت شعر به تحریر در آورد و دیوان و شعرهای گوناگونی در زمینه های مختلفی داشت. خانی از جمله شاعران بلند پایه و بزرگی است كه همیشه در دل ملت، جاوید است. همان فرزند خلفی كه كرد و كردستان را نگه داشته و از جمله آن ستاره های درخشانی است كه آثار ارزشمند به یادگار مانده از او شامل كتب ذیل است: 1)مم وزین: داستان دلداری و عشق است یا بنا به گفته خانی داستان آزادی ملت كرد است. 2) نوبهار: فرهنگ لغت عربی كردی است و به شیوه شعر و برای كودكان سروده و همانند فرهنگ احمدی است كه در سال 1094 هجری تالیف شده است. 3) عقاید كردی: راجع به خداشناسی و الهیات است و به شكل شعر سروده شده كه هنوز چاپ نشدهاست. 5) لیلا و مجنون : داستان عاشقی لیلی و مجنون است كه به شعر گفته شده اما هنوز چاپ نشده است. خانی بعد از اینكه دربه دری و مظلومیت ملتش را می نمایاند به این نتیجه می رسد كه آخرین راه چاره برای درمان آوارگیها و مصائب كردها، تنها و تنها اتحاد و برادری است. چرا كه ناسازگاری و تفرقه عامل اصلی عقب ماندگی و درجا زدنهاست،اما اتحاد موجب سرفرازی و كامروایی است. وی در سال 1708 میلادی در شهر بایزید به جوار حق شتافت و در همان جا به خاک سپرده شد .
پێشهکی مهم وزین(مقد مه ی مم و زین) بێگانه نهڵێن که کورد نهزانن بێ نووسهرو هۆنهرو زمانن پێمان نهڵێ وێژه وانی بیر ورد دڵدارێ نهبوو له نێو گهلی کورد کوائێوه نه دڵتهڕن نه دڵبه ر لهم ڕێگه یه نه ڕێڕهون نه ڕێبه ر کورد هێنده نه گێل و گێژو کاسن داخم ئهوه بێ کهسن کهساسن ژیرو به دڵن گهلێک دهزانن بێ خێوییه بێ سهرو زمانن بۆمهش که ههبایه خێوو سهردار بهخشنده وژیرو زیت و وشیار ژیری و هونهری به دڵ کڕیبا ژهنگی له دڵی ههژار سڕیبا من ئێسته له کۆڕی وێژهوانان ئاڵام دهشهکا له عاسمانان دهمخسته وهژین مهلای جزیری پێم زیندوو دهبوو عهلی حهریری وا شاد ئهبوو پێم فهقیهی تهیران گیانی بهفڕین دههاته سهیران چبکهم که گهلێ که ساده بازاڕ کووتاڵه که باشه نیمه کڕیار پایهی هونهران به پاره بهنده ههرکهس که ههژاره کاری گهنده ههرکهس له ڕێگهی دراو و قۆشه سهرخۆشه نهخۆشه دڵ پهرۆشه ئه حمه دی خانی وهڕگێڕ:مامۆستا هه ژار دانلود کتاب مهم و زین ترجمه مامۆستا هه ژار : اینجا کلیک کنید [ چهارشنبه 16 شهریور 1390 ] [ 11:44 ب.ظ ] [ زانا کردستانی ]
|
|