ثابت نوشت


مَن دختری را دیدمـ کـ ه در نگاهـِ شب میگریست
می نوازمـ برایِ او رویایِ ماهِ مرده را
نوازش می کنمـ چنگ ها را
می سرایمـ برایِ او صدایِ جاودانِ سکوتِ خواب را
می خوانمـ برایش :
ستاره یِ شب هایِ مَن 
تو امشب همـ تنها بدرخش 



+ تاریک نوشت:درود بر دوستانِ مَن کـ ه در تاریکـ ـی دنیــآ مرا تنها نگذاشتند ...
   قلمی همـ برایِ بانویِ تاریکی ها بنویس ...



+ نوشته شده در 1392/04/20 ساعت 16:49 توسط مآریا |  قلمـ ـی بچکــان بر تاریکـ ـی ()