شنهای نقره ای
شنهای نقره ای
آدمیان کناره آن
سایه هایی میترسند
و می افتند لرزان در آب
قد می کشد
موج های دهشتناک تا به سقف آسمان
فرو میبرد ز خود
نور
باد
مرا
خانه ی من در زیره آب
رویاهایم معلق در روی آب
میگردم و چشم میبندم از همه چیز
ساعت به وقت اینجا ساکن در لایه های زمان