she is dead
شمعی برایم روشن کن رفیق اگر بود برای خاطراتمان عودی بسوزان بگذار بویش در سرسرای وجوده مرده ام بپیچد شاید بعد غیر مادی این بی جان شاد گردد.به یادم لبحندی بزن به یاد لبخندهایمان.برایم شعری بخوان آوازی سر ده.به روی صورتم دستی بکش مرا لمس کن ای دوست عزیزم تو برایم مانده ای حتی در لحظات عدم من.
:(
+ نوشته شده در 1392/09/1 ساعت 22:54 توسط مآریا | برایم آزادانه بنویس()