لعنت های مکرر


لعنت به دستان سردم که این کلمات 
نفرین شده را می نویسد. . .
لعنت به چشمان تاریک بینم که این
جهان سیاه را با لذت می بیند. . .
لعنت بر دهان بی اراده ام که سکوت
نمی کند. . .
لعنت به افکاره افسار گسیخته ام که
بی اذن من می اندیشد. . .
لعنت بر وجوده بی ثباتم که دیگر نمی دانم
کیستم. . .
لعنت به این قلم سنگین که تا آخرین 
جوهرش می نویسد. . .


+نه حوصله ریسایز داشتم نه هیچی دیگه فقط همین که بنویسم همین که یه چیزه لعنتی بنویسم من اینو توی وبلاگه قبلیم هم نوشته بودم همه میگفتن چرا لعنت به خودت میفرستی جالبه به کسی دیگه لعنت نفرستادی اما همه چی اغازگرش خودمم پس لعنت به من پس نفرین بر من

+این اهنگ رو دوست دارم خیلی اروم خیلی زیاد"اینجاست"

+اپ پایین رو هم بخون رفیق


+ نوشته شده در 1392/09/14 ساعت 23:49 توسط مآریا |  نظرات()