تاریخ نمای تو

تو چگونه میبلعی 
پس مانده های مرا 
پس مانده ی ذهنی آلوده 
زهر دار 
و 
مرگبار 
تو چگونه آغاز کرده ای پایانت را
در من 
منِ بی انتها 
چگونه غرق میکنی خود را 
در اشعار من 
گم میشوی مانند همه ی مخاطبانِ من از دیدگانِ انسان نمایان 
بیا ای فانی 
ای بی وجود
دست های سردت را
به من بده 
می خواهم کمکت کنم
تا بیشتر غرق شوی
بیا من کلید دار این دروازه های جهنمِ مرگ هستم
من میتوانم برایِ 
جاودان شدنت در انتهای خود کمکت کنم
بیا همراه من 
غرق شو بیشتر , دست و پا بزن
اینجا خونفشان و بی صدا خفه میشوی 
اما نامت جاودان می ماند
من کلید دار تاریخ 
نامه تو را در آغاز فهرست تاریک دنیا نوشته ام 
پس بخوان مرا
به نام من بخوان صدایم کن
تا تو را مغلوب خودت کنم
برای همیشه 


+ نوشته شده در 1392/09/15 ساعت 14:59 توسط مآریا |  در من غرق شو()