devil's sacrifice
هی موجودات ریز
هی زالو ها
اشعار من را نیاشامید
این خون درونم است
دست و پا میزنم میانتان
لزج و مرگبار
رهایم کنید انگل ها
خونین و زخمی میان شما
چه بی مقدارند
تمامی ندارند
باور نمیکنم
این رویاست
هیچ انسان باهوشی در این جا نیست
همه احمق وار مینگرند
حقیقت با دروغ موج میزنند
یک دست و بی صدا
همه ی بلعیده شدگان اینجا جمع اند
من برترینم , برترینشان
پرده های ابهام پاره اند
این تو نبودی
روانشناسان ناشناس مرگ
بر پشت سایه ها
چنگال داران
فرو میبرند ذهن آلوده ام را
بر نگاه های خوف انگیزشان فائقم
بر همه شان برترم
مشوش نتوان کرد روح مرا
من پایدارم
مستحکم و استوار در میان شعله هایت
در محل قربانی شیطان
من جزو قربانیان تو نخواهم بود