...

قسم خورده ام دیگر نخواهم نوشت 
روحم را بر دروازه های جاودان زنجیر کنید 
دروازه های جهنم این دنیا 
نفرین بر هر آنچه که بودم 
آتش بیفروزید
باید بسوزانید 
همه را 
تمام نگاشته هایم را 
بسوزانید
حتی حرف هایم را که 
بر فضای هر ثانیه حک شده
باید که این اندیشه های ملعون
باطل شود 
مرا بسوزانید هیچ نَمانَد از من , هیچ نَمانَد , هیچ نَمانَد
بگذار بگویند نبود 
در هیچ زمان هیچ کجا هیچ نبود


+هیچ هم فضایی اشغال می کند اما بگذارید راحتر بگویم "خالی شده ام"
 همان عاقبت نهایی تمام نویسندگان نمیدونم چه مسیری 
می خوام برم اما همیشه یه راهه بازگشتی هست 
+بر میگردم با تاخیر :)






+ نوشته شده در 1392/10/2 ساعت 22:46 توسط مآریا |  نظرات()