هوایی عید شدم و هی برنامه میچینم واسه خودم.فقط ی شلوار جین میخوام همین و بس^__^

هما،خانوم دوست،یه دختر فوق العاده قانع هستش.دختر خوبیه تو یه مودیم.

+فامیل یکی از بچه ها "صیاد شیرازی"باشه و از قضا غایب باشه.

استاد بگه اقای صیاد شیرازی؟

هیچکی جواب نده و یکی از پسرا بگه"شهید شده"

و تا پنج دقیقه کلاس رو اسموناباشه: )

+از اون کلاسا که صندلیاش راحته،دسته صندلی پسری که یکی دوتا صندلی باهات فاصله داره خراب باشه،هی وسط کلاس تققق بیوفته رو زمین،هما یک هو بترکه از خنده،بخندی،اون بنده خدا بهتون نگا کنه.

و باز ده دقیقه بعد..بووومممم: )

+ازتون کوئیز بگیرن و هم هیچی بارتون نباشه_من و هما_هی به قیافه هم نگاه کنین و بخندین..:|

+کلاس نهج رو خیلی شیک جیم بزنی و بیای خونه و همینجوری بیکار،برنامه بچینی واسه فردا-_-

+فردا 14اسفند،امیدوارم خوشگل بشم و همه چی خوب باشه در کل،دعا کنید برام: )

+خدا؟

تو بهم امید و انگیزه میدی،وجودتو ازم نگیر.بزار همیشه همینجوری با همین شادی های کوچیک،از بودن تو تو زندگیم ذوق کنم: )

+از15اسفند،من و بهنام و مامان و بابا،و بعد مدتها سر اینکه تو ماشین کی کنار شیشیه بشینه دعوا نمیشه: )

+حالا که خوب و قشنگ فکر میکنم،ناراحتم از رفتن باران،اما خوشحالیم حدودا دو برابره.

خبیث هم همونیه که فک میکنه من خبیثم چییشششش:-p

+سال گوسپندم که هست.یه ببئی گنده داریم که خیلی دوسش میدارم.همینو میارم میزارم رو اپن کنار سفره هفت سین ابی فیروزه ای امسالمون: ))

و سال94...

درموردش چندتا پست حرف دارم: )