p:
هی اهنگ لیلا فروهر که مال سال72 یعنی وقتی سنت -3بوده رو ریپیت کنی و عین دیوونه ها تو هوا بشکن بزنی و بخندی و از خنگول بازی های خودت شاد باشی:دی
داره بهار میشه و بی شک بهار خوشحاله خو:))
++اصلا دیگه طعم جدید امتحان نمیکنم:(
یعنی از خوردن هیچ هله هوله ای خسته و زده نشدم جز"کرانچی باربیکیو"
افتضاح به معنای واقعی:|
.....
+باران هر روزی بتونه میاد اینجا:))
میاد میشینه پای نت تو اتاق.انگار از قحطی در اومدهانقد بهش میخندم:))
میشینه صبحانه ماکارونی و چیزای سنگین میخوره و نهارمونم غارت میکنه میبره:))
عاشق این کاراشم ینی:-*
بعد وسط خواب بعد از ظهر مثلا،زنگ میزنه و سوال اشپزی که یهو تو ذهنش بوجود اومده میپرسه:))
مامانمم در حالتی که تو خواب و بیداریه میگه ای بابا من کی گفتم واسه قرمه سبزی پیازداغ درست نکن؟اون واسه قیمه بود که پیازو توش میریختی..:)))
+یعنی خدایی هفته بعد حوصله هرچی داشته باشم حوصله ریاضی 2با اون مردک رو ندارم اصن:|
+دارم از گرما بخار میشم و حال ندارم برم بخاری رو کمش کنم.یاد حرفای اون اقاهه چی چیکیه دانشگاه تهران که اومده بود تو همایش میگفت کم انرژی مصرف کنین.یا نه اون یکی بود که موهاشو از اونور به اینور رسونده بود؟نمیدونم من درگیر وای فای گوشیم بودم.اصن منو چه به همایش علمی،حوصلشو نداشتم خدایی.
والا
+به امید رحمتت میمونم خدای مهربونم،مطمینم آرزوهایی که در گوشت فریاد زدمو شنیدی و تک تکشونو بهم میدی.
هر شرایطی داشتم،فقط بهم آرامش بده،باش تا بتونم باشم ..
+امروز چقد سر دوغ خندیدیم...رو لباست ریخته بود و راه میرفتی و متوجه نبودی و ریسه میرفتم و..
گفتم همه فهمیدن تو امروز جوجه خوردی..اونم با دوغ
خندیدی و دستمو کشیدی و منو بردی دانشکده ریاضی،نمیدونم دقیقا چرا عین خنگولا اونهمه راهو رفتیم؟مهم اینه کلی بر خستگیمان افزوده شد:))
[ چهارشنبه 20 اسفند 1393 ] [ 09:49 ب.ظ ] [ بهار ]