دست نوشته های بهارونه!

بین غم ها لبخند مزه داره،طعم بهشت میده..

آب رو میزارم جوش بیاد،
ترابیکا رو میریزم تو ماگ دلبرم ،آبجوش میریزم روش و بعد یک قلب درست میکنم.

به یاد شبای امتحان،تا ساعت 10شب تو سالن مطالعه.بچه های 92ای
خنده ها،فلاسک اب جوش،پسته و میوه 
نهار تو افرینشگاه،نهار فست فود سفارشی،بدون نهار موندن و گازشو گرفتن و تا خونه رفتن برای خوردن دستپخت مامان!!
نماز خوندن کنار سالن مطالعه،روی روزنامه ای که تو سرمای صبح از پسربچه ی بانمک سر چهارراه خریداری شده..
جیغ زدنا تو سالن وایرلس،چپ چپ نگاه کردن دخترای ترمکی که فکر میکردن خیلی خاص و با کلاسن و هرچی از دهنشون دربیاد اجازه دارن در مورد بقیه بیان کنن

امتحان های پشت سر هم،ناامیدی بعد امتحان،در به در دنبال تمرین گشتن 
ااروم حرف زدن تو سالن مطالعه،تق تق زدن روی میز اون دختری که گوشه سالن مینشست

به یاد اون شبی که تپش قلب شدیدی گرفته بودم،شب امتحان روسازی،رفتم کنار پنجره نشستم ،کمی نفس بکشم.اونقدر رفته بودم تو درس که متوجه نشدم چطور ساعت گذشت.

به یاد خستگی های اخر شب...بیهوش شدنا و صبح بیدار شدنا و رفتن به سالن مطالعه..
چشمای گود افتاده از بیخوابی و خستگی های امتحانا..خواب سوال حل کردن تا صبح..

وزن کم کردن،ریزش مو گرفتن..

برگه چک کردنا،"استاد آخه اینم نمره است؟"ها

استرس های چک کردن پورتال..

خوشحالی بعد اخرین امتحان و خوابیدن با خیال تخت..

باز من شوت شدم تو خاطرات؟

بوی قورمه سبزی تو خونه پیچیده،برنج رو دم میکنم.
میگم خدا جون به هرکی نداره بده،لبخند میزنم.
بین غم ها لبخند مزه داره،طعم بهشت میده..

+دیشب عجب شبی بود.نمیدونم بعدها یادم میاد یا نه.دو نفر پشت سر هم.استرس هاش.دیدن قیافه های متعجب،دیدن خنده ها.خیاون ثمانه،سجاد،ماشین دنده اتومات..

+خدایا با تمام وجودم زندگیمو سپردم دست خودت..


[ سه شنبه 10 بهمن 1396 ] [ 07:15 ب.ظ ] [ بهار ]

[ نظرات() ]


مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات