دست نوشته های بهارونه!

یه روز با خدا
کنکور نوشت(16مرداد92):
اگه بگی اپسیلون اعصاب برام مونده دروغ گفتی!والله!
اخرین سالی که بچه ها کنکور دارن سال93هست!یعنی دقیقا سال ما!:|
همینجور دارم حرص میخورم._فرانک خیلی خوش شانسی!!:|_
فقط اگه امسال امتحانامون نهایی بشه!نه فقط اگه بشه!
تازه!اگه فردا عید فطر نباشه فردا باید برم مدرسه و امتحان بدم!اونم چی؟یه جورایی ریاضی2!:|


+وقتی امروز رفتم سر کلاس گفتن اپتیک1امتحانه!منم نه هیچی خونده بودم نه بلد بودم!هیچی دیگه!رفتیم سالن اجتماعات بعدشم یکی در میون نشستیم رفیق ما هم اهل حق الناس!گفتن زیر50درصد باید دوباره امتحان بدی!
از20تا،9تاشو جواب دادم!
یعنی حتی اگه همش درست باشه که نیست!بازم باید دوباره امتحان داد!
راستش به جوابای سپیده مشرف بودما!دیدم سوال یکش شبیه من نیست بیخیال شدم!

+خدا!تقلب نکردم دیگه!ببین چه دختر خوبی بودم!تروخدا فردا عید باشه!خوب؟!


=>امروز..کنار سپیده نشستم و دارم میحرفم!یکی از پشت سر میزنه به شونش و سلام و احوال پرسی..نگاهش میکنم.چشمای درشت و مژه های فر.سفید و کمی تپل.قد بلند.زیبا.سلام میکنه.جوابشو میدم.خیلی اشناس برام.حرف زدنش،حرکاتش!میگم چقدر اشنایی!اول و دوم دبستانم یکی تو کلاسمون بود کپی تو!
میگه کدوم دبستان بودی؟میگم..میخنده!میگه واقعا؟تعجب کردم.اخه ما از وقتی خونمونو عوض کردیم هیچکدومشونو ندیدم.فکر کن!بعد حداقل11سال..
گفتم خانم رضوی یادته؟خانم نصیری؟میخندیدیم و همش یاد خاطرات میکردیم..جانم!
این دختر خانومی که من میگم سومشو رفت یه مدرسه دیگه.الان هم محله ای هستیم!!
تو دبستان_همون اول و دوم_انقدر پیله میشد باهاش دوست شم!ولی من اصلا دوستش نداشتم!نمیدونم چرا دیگه.یادم نمیاد.فقط یادمه زنگ تفریح همش میامد میگفت تروخدا باهم دوست شیم؟منم همش میگفتم نه!
تو راه برگشت بازم حرف زدیم.تجربیه.میگفت شما100درصد قبولین.ما38درصد انسانی78درصد!!کلی افتخار کردم به خودم
میگفت 4صبح شروع میکنم به درس خوندن!و اینکه خیلی میخوابم!!!
دیگه من روم نشد ساعت خوابمو بگم!!
من:چقدر میخونی؟
سپیده:اصلا درس نمیخونم که!تازه الان60درصد کتاب ادبیات سومو خونم!
من:
(این درس نمیخونه اینه!من نمیدونم چیم دقیقا؟ملتفتم کنین!)
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
دیشب از لحاظ روحی داغون بودم.به زور خوابیدم.کلی کابوس دیدم که الان فکر کردن بهش باعث لرزش شدیدم میشه:|
امروز،بهتر بود از دیروز.از انتظار متنفرم.انتظاری که یه جورایی مطمئنی الکیه!خیالیه!

ظهر گفتم مامان!دلم یکیو میخواد!هواشو کرده!این شد که امشب مهمونش بودم..
اذان رو گفته بودن که رسیدیم.نماز مغرب بود همه داشتن سجده میکردن.تو صف ها دنبال دوتا جای خالی میگشتم.
نماز اول که تموم شد نون و پنیری که مامان اورده بود خوردیم.با سبزی!
..
ذل زدم به پنجره فولاد!بغض کردم..اشک دارم..دل تنگ دارم..
تو راه برگشت مدام تو فکر حالت هام بودم.اینکه چقدر بی ادبم که حتی اذن دخول هم نخوندم.ناراحت شدم از دست خودم
میگم..مامان!گشنمه!
میریم هتل.با مامانم.دو نفری..دلم پیتزا میخواد!
دارم منو رو میخونم.مامان داره سفارش میده.مسافرای هتل که بعضیا هیکلی با لباس بلند سفید مشخصه عرب هستن.بقیه هم ایرانی و از شهرای مختلف..
بعد اینکه غذامونو میخوریم زود راه میوفتیم سمت خونه.
از تکدی گری متنفرم.ادم هرچقدرم نیازمند باشه بازم اونقدر باید واسه خودش ارزش قائل باشه که دستشو جلوی کسی دراز نکنه.اما اون دخترخانوم،با لباس سبز و موهای مش کرده!این ارزشو واسه خودش قائل نبود.ازش بدم اومد.پلاستیکش که پاره شد پول خورده هاش ریختن رو زمین فهمیدم اوج خفت یه ادم اینه که..
شکر خدا!شکر که بهمون شخصیت دادی!:)
+گاهی یه دو نفری ساده_اونم با مامان_میتونه یه شب عالی رو بذاره تو خاطره هات!که هر وقت یادش بیوفتی لبخند بشینه رو لب هات..:))

++خدا!تنهام نذار..محتاجتم..

+++روزهای اخر ماه رمضانه.ناراحت نیستم داره تموم میشه.نصف شدم:|

خط خطی بهار:
دلم گرفته..بیش از حد..چه جوریه آدما ترک کردنو انقدر خوب بلدن؟چرا انقدر بی عاطفن؟
وجودم یخ کرده..سردمه..چرا انقدر ساده و زود باور؟

خدا!گاهی هم از خوب بودنمون خسته میشیم..از اینکه بلد نیستیم دل کسی رو بشکنیم..
نمیگم اجازه بده بد بشم.میگم بذار بقیه خوب بشن.اخه وقتی دلمو میشکنن هرچی سعی میکنم فراموش کنم نمیتونم.3سال قبل..الان..
دلم پره.تو هم نیستی؟کجایی؟
باور کن سخته.تنهام..خیلی.
15سالم بود.گفتم تنهام نذار.تنها موندم..18سالمه..گفتم تنهام نذار!
بازم تنها موندم..
ولی ایمان دارم هستی.مگه میشه بنده هاتو تنها بذاری خدا؟
بغض منم امشب ترکید!به قول مامان..مثل ابر بهار..

[ یکشنبه 13 مرداد 1392 ] [ 11:29 ب.ظ ] [ بهار ]

[ نظرات() ]


مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات