که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود

زندگی،بعد دخت است به چشم حشره

زندگی،تجربه ی شب پره در تاریکی است

زندگی،حس غریبی ست که سک مرغ مهاجر دارد

زندگی سوت قطار است که در خواب پلی میپیچد

زندگی دیدن یه باغچه از شیشه مسدود هواپیما

خبر رفتن مئشک به فضا،لمس تنهایی ماه

فکر بویین گل در کره ای دیگر..

زندگی شستن یک بشقاب است..!

+روزمو با این شعر سهراب شروع کردم.از وقتی من بچه بودم و خواهرم،اهل کاشانم رو برام میخوند عاشق سهراب شدم.

این دوروزی که دخترعمه اینجا بود خوش گذشت.کلی خندیدیم.

چند وقت بود متظر یه میل بودم.دیگه ناامید شده بودم!امروز اتفاقی میلمو باز کردم.

و انتظارم تمام شد!حالا نمیدونم باید باهاش چکار کنم.حسابی فکرمو مشغول کرده.

امشب،خونه خاندان شوهر خواهرم،نمیدونم چی بپوشمخانواده جاریشم هستن.جاریه خیلی مهربونه.من کنکوری بودم منو دیده بود یه دفه گفت عزییییزممممم!!!من همینجوری بهش نگاه میکردم گفت عزیز دلم منم مثل تو اینجوری استرس داشتم.کلی بهم امید داد.ازش خوشم میاد.خیلی مهربون و صبوره.

برعکس خواهرشوهر دوم خواهرمخوب چکار کنم تو روز بله برون خواهرم ینی راه میرفت رو اعصاب من.هی میرفت اهنگ قجری میزاشت.بعد کل خانواده بمن مگفتن برو عوض کن اهنگو.یعنی دنبال من میومد.اخرش نزدیک بود دعوامون بشه.

ساعت خوابم کلا تغییر کرده.4تا11 صبح و4تا6بعد از ظهر.کی گفته زیاد میخوابم؟

+اون لباسه که دادم به خیاطه،قبل عید!!هنوز تحویل نداده!الانم گوشی مبارکش قطعه گوشی تلفنشم خاموش.تو پرو کلی تعریف کردم گفتم تمیز دوختین مرسی.بعد فهمیدم زندایم بهش گفته بهار کلی رو لباسش حساسه تمیز دریاری.خیاط عروسی خواهرمم که بعد اینکه لباس منو دیدن کلی مشتری دار شد هرکی رفته پیشش گفته بهار حساسه.

د اخه ادم عاقل اگه من حساس نبودم که انقد خوششون نمیومد ادرس تو رو بگیرن

+این روزا هرکی منو میبینه میگه کنکور خوب دادی؟حتی بعضیا دو سه بار میپرسن.

+خدا،دوستت دارم.بی نهایت