دست نوشته های بهارونه!

میشه نگام کنی؟!

--------------------------------------------------------
من فقط یه بار کادوی روز دختر گرفتم.اونم پارسال بود که مامانم از بیرون اومد و یه کلیپس بهم داد و گفت روزت مبارک.بیشتر از این کیف کردم که واسه خواهرم نخریده بود_توعقد بود_
یه همچین ادم حسودی ام من

+اسمون پرستاره ی کویر و خیلی دوست داشتم.یا مثلا اون شهابی که رد شد و واقعا زیبا بود و محوش شده بودم.اونجا دلم خیلی شکسته بود.
کلا این روزا سر یه ماجرا گرفته ام.
حتما صلاح خدا این بوده جز این نمیتونم بگم چیزی.شکر!

+نتایج تربیت معلم اومد جفت دوستام قبول نشدن.منم نزده بودم 



+میشه نگام کنی؟راحت شه زندگیم
چشم برندار ازم!می پاشه زندگیم!
هرکس بجز تورو انکار میکنم
من عاشق تو ام
اقرار میکنم!

====

بزرگ شدنو دوست ندارم.
کوچیک شدنم دوست ندارم.
معلقم
بین گذشته ای که..
و آینده ای نامعلوم

دلم همون بچه بازیا رو میخواد باز.
دلم مدرسه میخواد!!!

دقیقا همون چیزی که این اخرا،وقتی صبح از خواب بیدار میشدم،میگفتم چیزی نمونده.داره تموم میشه و خلاص میشی!

دلم واسه اون هر زنگ هله هوله خریدنا،جیغ زدنا،دوئیدنا،سر کلاس اجازه گرفتنا!،استرس های پرسش شفاهی دبیر ادبیات و دبیر فیزیک،امتک ها!!!(امتحان کوچک،شاهکاره بخدا)،مانتو شلوار گشاااد مدرسه،ناظم گیر ده،ناخون دیدنا!!،برف بازی کردنا تو حیاط و برف چسبوندن به سقف،دلم حتی برای دیابت کلاس
تنگ شده

دلم تنگ شده واسه روزایی که نه اسون گذشت نه زود گذشت،نه حتی قابل تحمل بود!
اما همون اول سال پیش،تصمیم گرفته بودم که از اون سال،نهااایت استفاده رو ببرم.ینی تا جایی که جاداره هله هوله بخرم

بخصوص دلم واسه عید امسال که تا7.30تو مدرسه بودیم تنگ شده.خوش گذشتا
یا واسه اون پیتزای روز اخر،لاکای رنگی رنگی که دوستم اورده بود و همه میخواستن بخرن

واسه اون پیراشکی که جا نداشتیم ولی بزووور خوردیم.چقدم چسبید

اخخخ سارا دلم واسه همه لحظه های دوتایی تنگ شده.واسه اون نیمکت کنار حیاط.همونی که بعضی وقتا روش نهار میخوردیم حتی.

واسه اون دختری که باباش شیخ بود اما نمیدونم چرا،اینو نمیخواست بگه.چقد دختر خوبی بود.واقعا ماه بود

واسه اتفاقات عید امسال.واسه روز13بدر.واسه صبح14هم
واسه اون تلخی،که هنوزم وقتی یادم میاد بغض گلومو میگیره.

از همه مهمتر.دلم واسه غیبت کردنای سر کلاس تنگ شده!

+خدایا مارو ببخش و بیامرز

+خدایا دوستت دارم.خلی این روزا و همیشه محتاجتم.دستمو رها نکنی یه وقت.
من هنوز خیلی ترسو ام

+همونی که امتک و اختراع کرد،لپ منم کشید!حالا خوبه لپم ندارم!اصلا اب شده از اون موقع




[ شنبه 8 شهریور 1393 ] [ 09:20 ق.ظ ] [ بهار ]

[ نظرات() ]


مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات