قیام
منجی بشریت و ظهور موعود مهربان؛ امری قطعی و حتمی است که امیدواریم در عصر حاضر و
زمان حیات ما، اتفاق بفیتد و همگی، آن بهار زندگی را درک کنیم. اما آنچه مسلم است
این است که جامعه باید آمادگی لازم را برای حضور در آن بهشت موعود داشته باشند.
بهشتی که در آن همگان باهم برابر و برادر هستند. ثروتمند به دنبال فقیری می گردد
تا به او صدقه دهد، انفاق و بخشش کند، اما کسی را نمی یابد.
تقدیر
خداوند مهربان نیز برآن است تا مقدمات ظهور یکی پس از دیگری مهیا و جامعه اسلامی مشق
انتظار و تمرین زمان ظهور را یکی پس از دیگری پشت سر بگذارد. ظهور حضرت مهدی
ارواحنافداه، همانند پازلی است که تمام قطعات آن یکی پس از دیگری باید چیده
شود تا آن شیرینترین اتفاق جهان به وقوع بپیوندد. حضور همگانی عاشقان خاندان وحی
در موعد اربعین و بذل و بخششهای کریمانه در این مسیر، یک درس کلاس انتظار بود و
حضور جوانان مدافع حرم، در راه پاسداری از ارزشهای والای اسلامی و انسانی، و
تقدیم جان شیرین خویش در این مسیر ملکوتی، درسی دیگر.
بذل
و بخشش جان و مال در مسیر اهل بیت علیهم السلام، به یک فرهنگ تبدیل
گشت. فرهنگی که همگان به آن افتخار می کنند و آرزوی بودن در آن مسیر را دارند. اما
این پایان کلاس انتظار نیست. خدمت عاشقانه به مردم و تلاش برای رفع گرفتاریهای
آنان نیز باید به یک فرهنگ و حرکت عمومی تبدیل می گشت، که این سیل اخیر این فرصت را
فراهم نمود. سیلی که در استانهای گلستان، لرستان و خوزستان و دیگر نقاط کشورمان
به وقوع پیوست، اگر چه، دردآور بود و مصیبتها و سختیهای فراوانی برای هموطنان
عزیزمان به بار آورد، اما در پس این حقیقت تلخ، واقعیتی شیرین رُخ نشان داد و آن
سیلِ مهربانی بود که نه تنها از جای جای کشورمان، بلکه حتی از کشورهای همسایه نیز
این سیل مهربان به راه افتاد و گرد و غبار غم و غصه را از چهره زیبای شهرهای سیل
زده، زدود.
در آستانه امتحان ظهور قرار گرفته ایم. اینکه چند روزِ دیگر تا آن روز موعود مانده، نمیدانیم اما بسیار نزدیک است. برای همین باید خودمان را آماده کنیم، تا بتوانیم به یاری مولایمان بشتابیم و در صف یاران امام زمان علیه السلامقرار بگیریم. وگرنه خدایی ناکرده...
در این مسیر، شرط اول قدم آن است که مجنون باشی. مجنون هم که باشی، دلت می خواهد عطرِ نام و یاد محبوبت را همه جا منتشر کنی!
برای این کار، بیاییم با خودمان یک قراری بگذاریم؛ قراری به یاد امام دوازدهم، به نام قرارِ دوازدهم.
روز دوازدهم هرماه را وقف آن عزیز غایب از نظر نموده، و برایش کاری کنیم، خدمتی انجام دهیم، دلی را شاد نماییم! ببینیم آقا که بیاید چه کاری می خواهد انجام دهد، ما پیش قدم شویم. باشد که انشاءالله تمام روزها و ساعاتمان وقف ایشان گردد.
به عنوان نمونه، یکی از این کارها را می توان انجام داد:
- درباره شخصیت امام زمان علیه السلام مطالعه کنیم و عاشقانه از فضائل آن حضرت و وظایف منتظرانش بگوییم،خواه در جمع خانواده،دوستان و همکاران، خواه در فضای مجازی،پیامک و...
- روز دوازدهم، به نیت سلامتی امام زمان علیه السلام نذری پخش کنیم، به نیازمندان صدقه و به عزیزان هدیه بدهیم و به همنوعان کمک کنیم و...
- روز دوازدهم هیئت خانوادگی، مهمانی فامیلی و یا یک دورهمی خانوادگی با یاد و دعا برای تعجیل در فرج آن حضرت برگزار کنیم
- بخشی از درآمد و کار خود را در روز دوازدهم به امام زمان علیه السلام اختصاص دهیم،دکتر باشیم یا راننده، کاسب باشیم یا کارگر و...
- کمک به مظلومان، حمایت مادی و معنوی از جبهه مقاومت و مبارزه با استکبار به نیابت از امام زمان علیه السلام
- زیارت امامزادگان، قبور شهدا به نیابت از امام زمان علیه السلام
- و...
یادمان باشد!
روز قیامت، هرکس دنباله رو امام خود خواهد بود. اینجا دنبالش نباشیم، آنجا هم نیستیم...
یکی از مولفههای قدرت یک کشور، جمعیت آن است. قوام و دوام هر کشوری هم به جمعیت و مردم آن است. هر چه جمعیت کشوری جوانتر باشد، نشاط و شادابی، سرزندگی و امید به زندگی نیز به تبع آن بیشتر میگردد. کشور عزیزمان ایران، اکنون کشوری قدرتمند در سطح منطقه و جهان است، که هیچ قدرتی توان و جرأت تهدیدش را هم ندارد، امروزه با خطری جدی روبروست. خطری که نه از بیرون ، بلکه از درون آن را تهدید میکند. آن خطر نیز، چیزی نیست جز کاهش جمعیت جوان کشور که میبایست این خطر را جدی گرفت و برای آن فکری اساسی نمود.
متاسفانه در برههای از زمان، فرهنگ غلط فرزند کمتر، زندگی بهتر، ترویج شد و این مساله اکنون به یک بحرانی خطرناک درآمده که اگر برای آن چارهای اندیشیده نشود، میتواند کشور عزیزمان را به لبه پرتگاه کهنسالی بکشاند.
کاهش رشد جمعیتی که امروز شاهد آن هستیم را اگر بخواهیم ریشهیابی کنیم، می توان آن را در سه مساله خلاصه نمود؛ اول؛ باور غلط به فرهنگ تک فرزندی یا خانواده کم جمعیت، دوم؛ بیماریهای مرتبط با ناباروی و نازایی، سوم، مشکلات اقتصادی و فقر.
حال که ریشه عدم رشد جمعیت در این سه مساله است، میبایست برای آن کاری کرد. دلسوزان، وطن دوستان و عاشقان این مرزوبوم، باید برای این مشکلات راه چارهای بیندیشند و نسخهای ارائه دهند.
البته باید دقت نمود که مساله کاهش میزان جمعیت، مساله و مشکلی برای یک مقطع نیست، مسالهای است که میبایست برای همیشه مد نظر بوده و برای مقابله با آن برنامه و راهکار ارائه نمود.
در این خصوص
خورشید هر روز صبح، از شرق کشور، از جوار حرم مطهر امام رضا علیه السلام، طلوع میکند و نورش را بر سرمان می تاباند تا هر روز ولی نعمتمان، امام رضاعلیه السلام و ریزه خواری درگاهش را به ما یادآوری کند. نوکری و خدمت به آستان مقدس امام رضا علیه السلام، آنقدر بزرگ و ارزشمند است که همه عاشقان و شیفتگانش، منتظر و مشتاق این افتخار بزرگ هستند. خدا را شکر این امکان برای همه مهیاست. همه می توانند خادم این آستان مقدس شوند. اما قبل از آنکه بخواهیم ناممان را در زمره خادمان آن امام مهربان بنویسیم، یادمان باشد که هر زمان و هرجایی که باشیم و هر کاری برای امام رضا علیه السلام انجام بدهیم، آن امام مهربان میبیند، زیر دَین کسی نمی ماند و چندین برابرش را هم جبران می کند. برای همین خادمی آن حضرت، منحصر در حرم آن امام و در مشهد مقدس نیست، بلکه تمام عالم حرم ایشان است. هر جا که باشیم می توانیم خود را در حرمش ببینیم و افتخار خادمیاش را داشته باشیم. برای خادمی حضرتش کافی است بسم الله بگوییم و با اذن حضرتش، دلمان را به پنجره فولاد حرمش گره بزنیم و شروع کنیم. برای اینکار می توان بیاد و نام حضرتش روز هشتم هر ماهمان را وقف امام هشتم علیه السلام کنیم و در آن روز برای آن امام مهربان کاری کنیم. در مسیر خدمت به آستان قدس رضوی نیز، کارهای زیادی می توان انجام داد.
می توان، غذای روز هشتم هر ماه به عشق و یاد امام هشتم علیه السلام تهیه و خانواده خود را مهمان غذای حضرت نمود. اصلا مهمانیهای خانوادگی را در روز هشتم ماه برگزار کنیم، عشقمان را جار بزنیم و به همه بگوییم که مهمان امام رئوفمان هستند. یا می شود در این روز هیئت و مجلس ذکر اهل بیت علیهم السلام گرفت و فامیل و اطرافیان را دعوت به مجلس امام رضا علیه السلام نمود.
روز هشتم هر ماه،
از دشمن، جز عداوت و دشمنی انتظار دیگری نمی رود. با هزار مکر و حیله، با صدها نقشه و جلوه، پیش می آید تا زهرش را بریزد و کار را یکسره کند. دشمن است دیگر. ما باید زرنگ باشیم و حواسمان را جمع کنیم تا فریب تاکتیکهایش را نخوریم. هدفش مشخص است؛ نابودی اسلام و حکومت اسلامی. برای رسیدن به این هدف، از شیوه های مختلفی استفاده می کند و مدلهای مختلفی را در هجوم وحشیانه خود به کار می گیرد. در این نبرد خصمانه گاهی عملیات فریب انجام میدهد تا تمام توجه و التفات را به سمتی بکشاند و آن وقت از سویی دیگر، با چراغ خاموش و بی سر و صدا، ضربههای مهلک خود را وارد کند و موریانه وار، ستون خیمه های سپاه مقابلش را درهم کوبد.
در این ایام که فشار اقتصادی دشمنان داخلی و خارجی و بی تدبیریها و خیانتهای ناخودیها، موجب تلاطم در بازار شده و همه ذهنها متوجه قیمت سکه و ارز و چه و چه شده است، اتاق فکر دشمن، جشن به پا کرده، چرا که توانسته با یک «عملیات فریب»، پول، ثروت نجومی، حتی شکم و سیب زمینی و گوجه فرنگی را دغدغه و مساله نخست کند، تا بی سر و صدا با نفوذیهایش، به سراغ امور مهمتر برود.
دشمنان خوب میدانند این ملت تنها با گرانی سکه و ارز و چند قلم کالا، از پا نمیافتد. آنچه میتواند یک ملت را زمینگیر کرده و به نابودی و سقوط بکشاند، از بین بردن زیرساختهای آنان است. زیرساختهایی از جنس حیا و غیرت. انگار آنها آموزههای دینی ما را بهتر از ما خواندهاند تا بتوانند با مهندسی معکوس دین و جامعه دینی ما را هدف حملات خود قرار دهند. مگر نه اینکه مولایمان امام حسین علیه السلام، به ما هشدار دادند و فرمودند: لا حَیاءَ لِمَن لادِینَ لَهُ؛ آنکه دین ندارد، حیاء هم ندارد.
دشمنان روبهصفت، این هشدار را انگار جدیتر گرفته و برای تخریب پایه جامعه دینیمان،معمولا در مهمانی های بزرگ، نزدیکان و آشنایان به کمک و یاری صاحبخانه می روند که رسم خوب و پسندیده ای است. حالا تصور کنید صاحبخانه شخصیتی بزرگ و گرامی باشد، آنجاست که دیگر عشق و علاقه نیز بیشتر می شود و مهمانان عاشقانه به کمک صاحبخانه می شتابد، سفره را از دست او می گیرد و برای خدمت به دیگر مهمانان سر از پا نمیشناسد.
بزرگترین مهمانی عالم ماه مبارک رمضان است که میزبانش هم خداوند متعال، که بزرگتر از او در تصور هم نمی گنجد. این ماه برای آنان که می خواهند به خدای مهربان خود نزدیکتر شوندند فرصتی طلایی است تا به کمک مولایشان رفته و توفیق کارکردن برای خدا و خدمت کردن به مهمانان خداوند مهربان را به دست آورند.
راه یاری نمودن خداوند را هم می توان در دعاهای این ماه پیدا نمود. نمونه اش همین دعای مشهور ماه مبارک که بعد از نمازها می خوانیم:
... اللَّهُمَّ أَغْنِ كُلَّ فَقِیرٍ اللَّهُمَّ أَشْبِعْ كُلَّ جَائِعٍ...
ماه مبارک رمضان تنها یک ماهِ پرهیز و دست کشیدن نیست، فرصتی طلایی است برای دوستی و نزدیکی به خداوند مهربان. کلاس معرفت است که اگر از آن بهره مناسب گرفت شود، هرسال معرفت و تقوای انسان را یک کلاس و سطح بالاتر می برد. یکی از وسیله هایی که در این ماه شریف باعث بالارفتن سطح معرفت می شود، دعاهایی است که در این ماه وارد شده است. البته باید دقت کرد که دعاهای وارد شده تنها برای خواندن و گریستن نیست، خودش یک متن درسی است که می تواند کودک نوپا را تا عالی ترین سطوح انسانیت راهنمایی کند.
البته باید دقت کرد انسان اگر دعا کند و در مسیر درخواستی که از خدا می کند حرکت نکند، نباید توقع استجابت دعایش را داشته باشد. درست مثل لقمان حکیم که وقتی اربابش به گفت گندم بکارد جو کاشت و پس از اعتراض اربابش به او پاسخ داد: دعا می کنم گندم در بیاید. اربابش نیز وقتی اعتراض کرد که نمی شود در جوابش گفت چطور تو کار خیری انجام نمی دهی و توقع داری با دعا به بهشت بروی! و اینچنین او را متوجه لزوم حرکت در مسیر دعایش نمود.
دعا ظاهرش لفظ و کلمه است اما در واقع راه میانبر رسیدن به خدا و شیوه صحیح بندگی را به انسان می آموزد. نمونهاش همینروزی خواهد آمد و کلمه جشن و سرور برای همگان معنا می شود. از یُمنِ قدوم مبارکش حتی پرندگان و ماهیان دریاها جشن میگیرند و شادمان می کنند. جوشیدن واقعی چشمهساران را همه می بینند و برکت زمین در محصول دادن چندین برابر را همگان نظاره میكند. زندگی آنچنان شیرین و لذتبخش میشود که زندگان آرزو میكنند كه ای كاش امواتشان زنده بودند و آرامش حقیقی و زندگی با صفای الهی را میدیدند. ظهورش مشکل گشای بشریت تسلای درد درمندان و گرفتاران تمام عالم است.
روز ولادت آن موعود مهربان، را باید جشن گرفت. و این جشن بهانهای است برای یاد او، برای این که بدانیم آخرین حجت حق در راه است و باید منتظر آمدنش باشیم. این انتظار فرج نیز، آنقدر ارزشمند و مقدس است کهچه بخواهیم و چه نخواهیم همه ما واقف هستیم و هر کدام از ما چیزی را وقف می کند. اما اینکه در حال وقف کردن چه چیزی و چه هدفی هستیم بستگی به افق نگاه و همت خودمان دارد. یکی ثروتش را وقف می کند و دیگری جانش را. برخی خود را وقف مال و ثروت و برخی دیگر، وقف مقام، اعتبار و جایگاه می کنند. برخی خود را وقف نگاه و نظر دیگران می کنند و برخی دیگر نیز خود را وقف دلخوشی ها و سرگرمی های زودگذر و بعضا بیهوده می کنند و برخی نیز...
اما در این بین کسانی پیدا می شوند که نگاهشان بلند و شعاع نظرشان وسیع است. این بندگان خوبِ خدا، خود را بیشتر از زندگی هفتاد هشتاد ساله دیده و بی نهایت را نشانه گرفته اند. هم زندگی را فراتر از این دنیا و هم دنیا را برای بیش از خود می خواهند. برای همین دست به کاری بزرگ می زنند. هم پرونده اعمال صالح خود را با زرنگی باز نگه داشته واینگونه خود را در این دنیا ماندگار می کنند و هم، خیرشان به دیگران رسیده و در دنیا و آخرت آنها تاثیر می گذارند. تنها چشم به رحمت خدای مهربان دوخته و خود را وقف خدا می کنند. دارایی خویش را روی دست گرفته و پیشکش پروردگار نموده و راه رسیدن به ابدیت را برای خود هموار می کنند.این بلند همتان تاریخِ خیراندیشی، مال و ثروت را سکوی معراج و نردبان ترقی نموده و با چشم پوشی و پا گذاشتن بر روی ثروت خود، به وقف بخشی از داراییشان پرداخته و نام خویش را در زمره واقفان خیراندیش ثبت می کنند.یکی از مهارتهای اصلی و سرنوشت ساز برای کودکان، مهارت گوش دادن است. بچه هایی که "خوب شنیدن" را می آموزند در سالهای تحصیل قدرت یادگیری بیشتری خواهند داشت. آنها بهتر از دیگران صحبت می کنند و می نویسند. همچنین در برقراری ارتباط با دیگران موفق تر خواهند بود.
آموختن این مهارت به هیچ ابزار خاصی نیاز ندارد. فقط باید فعالیتها و بازیهای هدفمندی را بر اساس سن و توانایی و علاقه مندی های کودک انتخاب و به صورت منظم اجرا کرد. این بازیها فراوان است در اینجا به چند نمونه از آنها اشاره می کنیم:
غلطه آی غلطه
هنوز صدای مجری دوست داشتنی رادیو، سرکار خانم وکیلی در برنامه "سلام کوچولو" را به یاد دارم. یکی از بخشهای این برنامه مسابقه "غلطه آی غلطه" بود. این بازی برای تقویت مهارت گوش دادن فوق العاده است. در این بازی والدین باید شروع به تعریف کردن ماجرایی کنند و در بین داستان بعضی اشتباهات منطقی یا کلامی را جا بدهند و کودک باید این اشتباهات را تذکر بدهد. مثلاً بگویند: "اون روز خیلی هوا گرم بود و ما هم برای بیرون رفتن از خانه پالتو پوشیدیم"
داستان گویی
برای فرزندتان قصه بگویید یا کتاب بخوانید و بعد درباره اتفاقات داستان گفتگو کنید یا سوالاتی از کودک بپرسید و جواب درست او را با یک "آفرین" بلند تشویق کنید.
مسابقه تکرار
جمله ای بگویید و از کودک بخواهید همان را تکرار کند. از جمله های کوتاه شروع کنید و با بالا رفتن مهارت کودک جمله های طولانی تری را انتخاب کنید. حالا از کودک بخواهید او جمله ای را به شما بگوید تا شما تکرار کنید. گاهی اشتباه کنید تا او اشتباه شما را اصلاح کند. بهتر است با هربار موفق شدن کودک او را تشویق کلامی کنید تا جذابیت بازی حفظ شود.
امام زمان علیه السلام آنقدر امت خویش را دوست می دارد که لحظه ای از یاد آنان غافل نیست. خودش فرموده است: إِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِكُمْ، وَ لا ناسینَ لِذِكْرِكُمْ... ما در رعایت حال شما كوتاهى نمىكنیم و یاد شما را از خاطر نبردهایم، كه اگر جز این بود گرفتارىها به شما روى مىآورد و دشمنان، شما را ریشه كن مىكردند. از خدا بترسید و ما را پشتیبانى كنید. حال که این گونه است بی وفایی است که روزی بر ما بگذرد و از آن عزیز غایب از نظر یادی نکنیم.
از این رو می بایست نام و یاد آن امام مهربان را تا آنجا که می توانیم ترویج و عطر خوش گل نرگس را به شامه همه برسانیم.
برای این هدف کارهای زیادی می توان انجام داد. یکی از آن کارها که هزینه چندانی ندارد اما اثری بزرگ و شگفت دارد، این است که لحظه هایی که خود و دیگران منتظر آسانسور و یا در آسانسور و منتظر رسیدن به مقصدیم، را با نام و یاد امام زمان علیه السلام سپری کرده و این این لحظات را خرج آن محبوب غایب از نظر کنیم. می توانیم دست نوشته ای را با صلوات شمار در آسانسور منزل و یا محل کار نصب کنیم تا هر که گذرش به آنجا می افتد، این لحظات خود را وقف مولایمان کند. چه بسا کسی با این کار دلش با یاد مولایمان روشن شود و از گناهی منصرف شود و یا به سوی کار خیری هدایت شود. پشت درب ورودی واحدمان نیز می توانیم چنین کاری کنیم. تا هروقت می خواهیم پا به خانه خود بگذاریم با نام و یاد ولی نعمت مان باشد. با عطر دل انگیز حضرت مهدی علیه السلام درب منزلمان گشوده شود و هر که می خواهد به داخل خانه آید معطر به چنین عطری شده باشد.
آدمی زاد در همه حال به آرامش نیازمند است و در هنگامه سختی ها نیازمندتر. در این هنگام اگر آرامش باشد، تحمل ناگواریها آسانتر، مدیریت بحران باموفقیت بیشتر و کنترل خود و اطرافیان در مقابل ناخوشیها بسیار بهتر صورت خواهد گرفت.
یکی از زمان هایی که به دست آوردن آرامش و حفظ آن کمک شایان و قابل توجهی به انسان و اطرافیانش می کند، زمان بیماری است. وقتی جسم بیمار شده و قوای آن تحت تاثیر بیماری تحلیل می روند، داشتن طمأنینه و آرامش می تواند این دوران را پشت سر بگذارد و سلامت خود را بهتر و زودتر به دست آورد. البته دستیابی به آرامش برای اطرافیان بیمار نیز نقش بسیار مهمی در مدیریت درمان و معالجه بیمار دارد. وقتی بستگان بیمار بتوانند بر اضطراب و نگرانی خویش غلبه کنند، سختی های پرستاری و مراقبت از بیمار را با آرامش و به راحتی پذیرا باشند، طبعا خیلی بهتر می توانند بیمار را دلداری داده و روحیه او را تقویت نمایند. از این رو می بایست برای برای رساندن بیمار و اطرافیانش به ساحل آرامش گامی مهم و اساسی برداشت چرا که این کار، اقدامی لازم، مهم و بسیار پرارزش و خداپسندانه خواهد بود.
یکی از مکان هایی که در رسیدن و به دست آوردن به آرامش کمک قابل توجهی به انسان کرده و نیرویی تازه به او می بخشد،غذا از نیازهای اولیه و لازمه حیات و زندگانی است و اگر به موقع، به مقدار کافی و با کیفیت لازم به انسان نرسد، سلامتش را به خطر انداخته و حتی از هستی ساقطش می کند. برای همین است که اطعام و غذا دادن در پیشگاه خداوند مهربان، از اهمیت و جایگاه والایی برخوردار است. تا آنجا که امام صادق علیه السلام فرمود: هركه مسلمانى را غذا دهد تا سیر شود، از پاداش آخرت او جز پروردگار جهانیان، هیچ كس حتى فرشته مقرّب و پیامبر مرسل، خبر ندارد. در مقابل نیز بی توجهی به اطعام گرسنگان عامل برانگیخته شدن خشم الهی می گردد. تا جایی که قرآن مجید، علت جهنمی شدن عده ای را پس از اقامه نکردن نماز، غذا ندادن به بینوایان برشمردهاست. آنجا که بهشتیان از مجرمان گرفتار در جهنم می پرسند: ما سَلَكَكُمْ فِی سَقَرَ چه چیز شما را روانه دوزخ كرد؟ و آنها پاسخ می دهند: قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ* وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِینَ گویند: ما از نمازگزاران نبودیم. و افراد مسكین را اطعام نمىكردیم[1]. با این بیان هرکس می خواهد، به رضوان الهی دست یابد، خود را محبوب خدا نموده و از اجر بی حساب اطعام بهره مند شود، می بایست کمر همت بسته و برای برآوردن این نیاز اولیه محرومان قدم بردارد.
با این بیان، می بایست تمام توصیه ها و سفارش های رسول خاتم صلی الله علیه وآله را با دل وجان شنید و برای امتثال اوامرش لحظه ای درنگ ننمود. یکی از توصیه های آن حضرت، زیارت خود، فرزندان و نوادگانشان بوده و تا آنجا برای آن حضرت اهمیت داشته که فرمود: مَنْ زارَنی اَوْ زارَ اَحَداً مِنْ ذُرِّیَّتی، زُرْتُهُ یومَ الْقِیامَةِ فَاَنْقَذْتُهُ مِنْ اَهْوالِها؛[3] كسى كه من یا یكى از ذریه ام را زیارت كند روز قیامت به زیارت او میآیم و او را از هول و وحشتهاى آن روز مىرهانم.
آری، زیارت امامزادگان که ذریه های رسول خدایند، آنقدر برای پیامبرمان اهمیت دارد كه خود