طبقه بندی: اعنقادی_مذهبی، اخلاقی، خواندنی های جالب!!،
۱- حتما دقایقی از ساعات رازآمیز روزه داری خود را به برترین عبادت اختصاص دهید وآن هم چیزی نیست جز « تفکر» باخود وخدای خود خلوتکنید. خصوصاً به نوع رابطه حضرتش با خودتان بیندیشد امید است ابوابی از معرفت به رویتان باز شود. هرچه کوته نظرانند برایشان پیمای کهحریفان ز مُل و من زتأمل مستم ً ۲- یکی از مهمترین حالتهای بندگی خصوصا در رمضان المبارک حالتیست که توصیه مؤکد نبی مکرم(ص) است و آن « سجده طولانی» می باشد. فقط خداو اولیاء الهی می دانند می دانند هنگام سجده عبودیت چه بارانی از ابر رحمت و چه برکاتی از عالم ربوبیت بر سرشما می بارد. حتماً در روز یک سجده طولانی داشته باشید. بر آستان جانان گر سر توان نهادن گلبانگ سر بلندی بر آسمان توان زد ۳- آغاز ماه رمضان حتماً نیت کنید که لله روزه بگیرید فقط لله. آداب روزه داری را تا آنجا که نشاط دارید انجام دهید . کمیت گرا نباشید کیفیت جو باشید. دنبال ختم آیات وادعیه نباشید. درپی هضم آنها باشید. غذای اندک را خوب بجوید تا جزء جانتان شود. بزرگترین مشکل ما قشری نگری به دین و شریعت است. با خود فکر کنید آنقدر در سال های قبل با ولعِ زیاد خوانی اعمال انجام دادید به کجا رسیدید. به مجاز این سخن نمی گویم به حقیقت نگفته ای الله ۴- حتی المقدور بر سفره خانه خود افطار کنید حتی در مساجد افطار نکنید. بگذارید برکت افطار و دعای مستجاب لحظه ی افطار به خانواده وخانه شما تعلق گیرد. در ضمن هنگام افطار دِلال کنید. لقه کآمد از طریق مشتبه خونخور وخاک وبرآن دندان منه کان تورا در راه دین مفتون کند نور عرفان از دلت بیرون کند دلال چیست ؟ در اول دعای افتتاح عرض می کنیم « مدلاً علیک» دلال با کسر دال یعنی ناز کردن هنگام افطار برای خدا ناز کنید چون براش روزهگرفتین وحضرتش خوان کرم گسترده لقمه اول را نزدیک دهان ببرید اما نخورید ودعاکنید یعنی به خدا عرض می کنید اگه حاجتم را بدی افطار می کنم به این حالت میگن دلال. معجزه میکنه ۵-رمز ماندگاری در ضیافت الهی رمضان کیمیای« حُسن خلق » است. با فرزندان؛ خویشان و دوستان خود با اکسیر حسن خلق ومهربانی برخوردکنید. همیشه خصوصاً در این ماه خوش برخورد باشید. لحظه عصبانیت و خشم شما همان لحظه اخراج شما از این مهمانی الهیست. به حسن خُلق توان کرد صیدِ اهل نظر به دام و دانه نگیرند مرغ دانا را ۶- کشتی رؤیایی رمضان سوار بر امواج دریای « اشک »به ساحل نجات می رسد. ازخدای سبحان در این ماه خصوصاً اسحار سحرآمیز آن اشک و گریه درخواست کنید. البته شرط سحرخیزی واشک ریزی دل شکسته داشتن است. اشک را کز بهر حق بارند خَلق گوهراست و اشک پندارند خلق ۷- از ابتدای ماه رمضان باید هدف گذاری شما « لیلة القدر” باشد که جان جان رمضان است. در این خصوص سخن زیاد است لیکن« مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز» فقط سعی کنیم شب قدر در ما واقع شود نه درماه. تو لیلة القبری برو تا لیلة القدری شوی چون قدر مر ارواح را کاشانه شو کاشانه شو ۸- این ماه ماه «ربیع القرآن» ماست. در این بهار قرآنی هرروز یک آیه را انتخاب کنید و تا افطار به طور متناوب تلاوت و در پیرامون آن تدبر نمایید امید است دم دمای افطار آن آیه برای شما پرده از رخسار بردارد . معنی قرآن زقرآن پرس وبس وزکسی کآتش زده اندر هوس ۹- بالامام تمام الصلاة والصیام. در سراسر ماه رمضان توجه شما به روزه دارحقیقی وانسان کامل یعنی وجود ذی جود حجة بن الحجج البالغة (عج)نمی بایست منقطع شود. روزه و نماز وبندگی شما از کانال آن حضرت به بارگاه باری تعالی بار می یابد. تومگو ما را بدان شه بار نیست با کریمان کارها دشوار نیست
طبقه بندی: اعنقادی_مذهبی، اخلاقی، خواندنی های جالب!!،
او که جوانی نورس بود سراسیمه و شوریده حال در کوچه های مدینه گردش می کرد، و پیوسته از سوز دل به درگاه خدا می نالید: ای عادل ترین عادلان! میان من و مادرم حکم کن. عمر به وی رسید و گفت: ای جوان! چرا به مادرت نفرین می کنی؟! جوان: مادرم مرا نه ماه در شکم خود نگهداشته و پس از تولد دو سال شیر داده و چون بزرگ شدم و خوب و بد را تشخیص دادم مرا از خود دور نمود و گفت: تو پسر من نیستی! عمر رو به زن کرد و گفت: این پسر چه می گوید؟ زن: ای خلیفه! سوگند به خدایی که در پشت پرده نور نهان است و هیچ دید های او را نمی بیند، و سوگند به محمد صلی الله علیه و آله و خاندانش! من هرگز او را نشناخته و نمی دانم از کدام قبیله و طایفه است، قسم به خدا! او می خواهد با این ادعایش مرا در میان عشیره و بستگانم خوار سازد. و من دوشیز های هستم از قریش و تاکنون شوهر ننموده ام. عمر: بر این مطلب که می گویی شاهد داری؟ زن: آری، و چهل نفر از برادران عشیر های خود را جهت شهادت حاضر ساخت. گواهان نزد عمر شهادت دادند که این پسر دروغ گفته، می خواهد با این تهمتش زن را در بین طایفه و قبیله اش خوار و ننگین سازد. عمر به ماموران گفت: جوان را بگیرید و به زندان ببرید تا از شهود تحقیق زیادتری بشود و چنانچه گواهیشان به صحت پیوست بر جوان حد افتراءجاری کنم. ماموران جوان را به طرف زندان می بردند که اتفاقا حضرت امیرالمومنین علیه السلام در بین راه با ایشان برخورد نمود. چون نگاه جوان به آن حضرت افتاد فریاد برآورد: ای پسر عم رسول خدا! از من ستمدیده دادخواهی کن. و ماجرای خود را برای آن حضرت شرح داد. امیرالمومنین علیه السلام به ماموران فرمود: جوان را نزد عمر برگردانید. جوان را برگرداندند، عمر از دیدن آنان برآشفت و گفت: من که دستور داده بودم جوان را زندانی کنید چرا او را بازگرداندید؟! ماموران گفتند: ای خلیفه! علی بن ابیطالب به ما چنین فرمانی را داد، و ما از خودت شنیده ایم که گفته ای: هرگز از دستورات علی علیه السلام سرپیچی مکنید. در این هنگام علی علیه السلام وارد گردید و فرمود: مادر جوان را حاضر کنید، زن را آوردند و آنگاه به جوان رو کرده و فرمود: چه می گویی؟ 8 جوان داستان خود را به طرز سابق بیان داشت. علی علیه السلام به عمر رو کرد و فرمود: آیا اذن می دهی بین ایشان داوری کنم؟ عمر: سبحان الله! چگونه اذن ندهم با این که از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود: علی بن ابیطالب از همه شما داناترست.امیرالمومنین علیه السلام به زن فرمود: آیا برای اثبات ادعای خود گواه داری؟ زن: آری، و شهود را حاضر ساخت و آنان مجددا گواهی دادند. علی علیه السلام: اکنون چنان بین آنان داوری کنم که آفریدگار جهان از آن خشنود گردد، قضاوتی که حبیبم رسول خدا صلی الله علیه و آله به من آموخته است، سپس به زن فرمود: آیا ولی و سرپرستی داری؟ زن: آری، این شهود همه برادران و اولیای من هستند. امیرالمومنین علیه السلام به آنان رو کرد و فرمود: حکم من درباره شما و خواهرتان پذیرفته است؟ همگی گفتند: آری. و آنگاه فرمود: گواه می گیرم خدا را و تمام مسلمانانی را که در این مجلس حضور دارند که عقد بستم این زن را برای این جوان به مهر چهارصد درهم از مال نقد خودم، ای قنبر! برخیز درهمها را بیاور. قنبر درهمها را آورد، علی علیه السلام آنها را در دست جوان ریخت و به وی فرمود: این درهمها را در دامن زنت بینداز و نزد من میا مگر این که در تو اثر زفاف باشد (یعنی غسل کرده باشی). جوان برخاست و درهمها را در دامن زن ریخت و گریبانش را گرفت و گفت: برخیز! در این موقع زن فریاد برآورد: آتش! آتش! ای پسر عم رسول خدا! می خواهی مرا به عقد فرزندم در آوری! به خدا سوگند او پسر من است! و آنگاه علت انکار خود را چنین شرح داد: برادرانم مرا به مردی فرومایه تزویج نمودند و این پسر از او بهمرسید، و چون بزرگ شد آنان مرا تهدید کردند که فرزند را از خود دور سازم، به خدا سوگند او پسر من است. و دست فرزند را گرفت و روانه گردید. در این هنگام عمر فریاد برآورد: اگر علی نبود عمر هلاك می شد. طبقه بندی: حضرت علی (ع)، اعنقادی_مذهبی، اخلاقی، خواندنی های جالب!!، نویسنده : محمدعلی روزبهانی -در این آیه بر آرایش نکردن و پوشاندن زینت از نامحرم و رعایت غفت در رفتار تأکید شده است: در این آیه بر حفظ حریم همسران پیامبر تأکید شده است. در این آیه بر حجاب و در برداشتن جلباب (در پوشش سراسری ) و حفظ اندام از نامحرم تأکید شده است: در این آیه بر لزوم پوشیدن نگاه از نامحرم، هم برای مرد و هم برای زن با عبارت هایی جداگانه تأکید شده است وآشکار نکردن زینت و انداختن روسری بر روی سینه و گریبان را از زنان خواسته است: برگرفته از : ماهنامه اشارات شماره 128 طبقه بندی: قرآن کریم...، اخلاقی، اعنقادی_مذهبی، هیچگاه صدای اذان از روی کره زمین قطع نمی شود آیا می دانید : درطول 24 ساعت شبانه روز، هیچگاه صدای اذان از روی کره زمین قطع نمی شود !!! صدای اذان درکره زمین درتمام شبانه روزقطع نمی شود 4دقیقه طول می کشدتا ظهرشرعی درخط 2 شروع شود، طبقه بندی: خواندنی های جالب!!، نماز، اعنقادی_مذهبی، نویسنده: محمود قربانی چكیده كلید واژه اهداف ماهواره 1- دعوت به نفاق و فسق آسیبهای ماهواره 1- عوارض روحی و روانی (متاثر ازفیلمهای مبتذل و خشن) الف – احساس گناه أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ النَّظَرُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ مَسْمُومٌ وَ كَمْ مِنْ نَظْرَةٍ أَوْرَثَتْ حَسْرَةً طَوِیلَةً امام صادق (ع) فرمود: نگاه (حرام) تیری از تیرهای مسموم شیطان میباشد؛ و چه بسا نگاه حرامی كه حسرة و پشیمانی (روانی) طولانی را به جای میگذارد. (6) ب- روان پریشی: مرد یا زنی كه همواره در ماهواره نا محرم را با آن بدن نیمه عریان و آرایش شده ببیند و نتواند به آرزوی خود برسد. به صورت عقده در خود ریخته ودچاربیماری روان پریشی خواهد شد. ج- پایین آمدن سطح رضایتمندی همسران: مرد ویا زنی كه همواره صحنه های مستهجن به واسطه فیلمهای ماهواره برای او عادی شده باشد دیگر به واسطه همسر راضی نمیگردد. واین اولین قدم فساد زن ومرد در خانواده میباشد. د-خود ارضایی: دیدن صحنه های محرك و شهوت انگیز در فیلمهای ماهواره مخصوصا برای جوانانی كه توان اطفاءشهوت از راه شرعی را ندارند، موجب روی آوردن به دفع شهوت از راه استمناء میگردد. ادامه مطلب طبقه بندی: اعنقادی_مذهبی، اخلاقی، سیاسی _اجتماعی، خواندنی های جالب!!، خبر دادند که آقای حاج آقا روح الله خمینی (امام در آن زمان به این لقب معروف بودند) به نجف آمده اند و می خواهند با آقای قاضی ملاقات کنند بسم الله الرحمن الرحیم نقل از: آیت الله سید احمد نجفی : در نجف مرحوم آیت الله حاج شیخ عباس قوچانی که پدر زن اینجانب بود بعضی از مسایلی را که می خواست برای امام رخ بدهد. از قبل می دانست و به من هم می گفت. من به ایشان عرض کردم شما از کجا این مسایل را می دانید؟ ایشان قضیه ای را نقل کردند که: ما در خدمت مرحوم آیت الله حاج سید علی قاضی که استاد اخلاق بزرگانی مانند آقای بهجت، مرحوم آقای قوچانی، مرحوم آقای میلانی و... بودند حاضر بودیم. هر روز به محضر ایشان می رفتیم و استفاده می کردیم. یک روز دو نفر از شاگردهایی که هر روز به محضر مرحوم قاضی مشرف می شدند خبر دادند که آقایحاج آقا روح الله خمینی (امام در آن زمان به این لقب معروف بودند) به نجف آمده اند (این سفر قبل از تبعید امام بوده است) و می خواهند با شما ملاقات کنند. ما که سمت شاگردی امام را داشتیم خوشحال شدیم که در این ملاقات استاد ما (حضرت امام) در حوزه قم معرفی می شود. چون اگر شخصی مثل مرحوم قاضی ایشان را می پسندید برای ما خیلی مهم بود. روزی معین شد و امام تشریف آوردند ما هم در کتابخانه آقای قاضی نشسته بودیم وقتی امام به آقای قاضی وارد شدند به ایشان سلام کردند . روش مرحوم آقای قاضی این بود که هر کس به ایشان وارد می شد جلوی او هر کس که بود بلند می شد و به بعضی هم جای مخصوصی را تعارف می کرد که بنشینند ولی وقتی امام وارد شدند آقای قاضی جلوی امام بلند نشدند و هیچ هم به ایشان تعارف نکردند که جایی بنشینند امام هم در کمال ادب دو زانو دم در اتاق ایشان نشست. طلاب و شاگردان امام که در آن جلسه حاضر بودند ناراحت شدند که چرا مرحوم آقای قاضی در برابر این مرد بزرگ و فاضل و وارسته حوزه قم بلند نشدند. آن دو نفری که معرف امام به آقای قاضی بودند هم وارد شدند و در جای همیشگی خودشان نشستند. بیش از یک ساعت مجلس به سکوت تام گذشت و هیچ کس هم هیچ صحبتی نکرد. امام هم در تمام این مدت سرشان پایین بود و به دستشان نگاه می کردند.مرحوم قاضی هم همینطور ساکت بودند و سرشان را پایین انداخته بودند. بعد از این مدت ناگهان مرحوم قاضی رو کردند به من و فرمودند آقای حاج شیخ عباس (قوچانی) آن کتاب را بیاور. من به تمام کتابهای ایشان آشنا بودم چون بعضی از این کتابها را شاید صد مرتبه یا بیشتر خدمت آقای قاضی آورده بودم و مباحثی را که لازم بود بررسی کرده بودم. تا ایشان گفتند آن کتاب را بیاور من دستم بی اختیار به طرف کتابی رفت که تا آن وقت آن کتاب را در آن کتابخانه ندیده بودم حتی از آقای قاضی نپرسیدم کدام کتاب. مثلا کتاب دست راست، دست چپ، قفسه بالا . همانطور بی اراده دستم به آن کتاب برخورد آن را آوردم و آقای قاضی فرمودند آن را باز کن. گفتم آقا چه صفحه ای را باز کنم؟ فرمودند هر کجایش که باشد من هم همین طوری کتاب را باز کردم دیدم که آن کتاب به زبان فارسی است و لذا بیشتر تعجب کردم. چون طی چند سالی که من در خدمت آقای قاضی بودم این کتاب را حتی یک مرتبه هم ندیده بودم حتی جلد آن را هم ندیده بودم کتاب را که باز کردم دیدم اول صفحه نوشته شده حکایت. گفتم آقا نوشته شده حکایت. فرمود، باشد بخوان. مضمون آن حکایت آن بود که یک مملکتی بود که در آن مملکت سلطانی حکومت می کرد. این سلطان به جهت فسق و فجور و معصیتی که از ناحیه خود و خاندانش در آن مملکت رخ داد به تباهی دینی کشیده شد و فساد در آنجا رایج شد عالم بزرگوار و مردی روحانی و الهی علیه آن سلطان قیام کرد. این مرد روحانی هر چه آن سلطان را نصیحت کرد به نتیجه ای نرسید لذا مجبور شد علیه سلطان اقدام شدیدتری بکند. پس از این شدت عمل، سلطان آن عالم دینی را دستگیر و پس از زندان او را به یکی از ممالک مجاور تبعید کرد. بعد از مدتی که آن عالم در مملکتی که در مجاور مملکت خودش بود در حال تبعید به سر می برد آن سلطان مجددا او را به مملکت دیگری که اعتاب مقدسه (قبور ائمه اطهار) در آن بودند تبعید کرد. این عالم مدتی در آن شهری که اعتاب مقدسه بود زندگی کرد تا اینکه اراده خداوند بر این قرار گرفت که این عالم به مملکت خود وارد شد و آن سلطان فرار کرد و در خارج از مملکت خود از دنیا رفت و زمان آن مملکت به دست آن عالم جلیل القدر افتاد و به تدریج به مدینه فاضله ای تبدیل شد و دیگر فساد تا ظهور حضرت بقیة الله به آن راه نخواهد یافت؛ مطلب که به اینجا رسید حکایت هم تمام شد. عرض کردم آقا حکایت تمام شد، حکایت دیگر هم هست فرمود: کفایت می کند کتاب را ببند و بگذار سر جای خودش گذاشتم. همه ما که هنوز از حرکت آقای قاضی ناراحت بودیم که چرا جلوی امام بلند نشدند بیشتر متعجب شدیم و پیش خود گفتیم که چرا به جای اینکه ایشان یک مطلب عرفانی، فلسفی و علمی را مطرح کنند که آقای حاج آقا روح الله آن را برای حوزه قم به سوغات ببرند فرمودند حکایتی خوانده شود. نکته مهمی که در برخورد آقای قاضی با امام خیلی مهم بود این است که آن دو نفری که امام را همراهی می کردند وقتی از جلسه بیرون آمدند چون این برخورد آقای قاضی با امام برای آنها خیلی سنگین بود به امام عرض کردند: آقای قاضی را چگونه یافتید؟ امام بی آنکه کوچکترین اظهار گله ای حتی با اشاره دست یا چشم بکنند،سه بار فرمودند: من ایشان را فردی بسیار بزرگ یافتم . بیشتر از آن مقداری که من فکر می کردم. این عبارت امام نشان می داد که کمترین اثری از هوای نفس در امام نبود. چون هر کس در مقام و موقعیت علمی ایشان در حوزه قم بود و با او این برخورد و کم توجهی می شد اقلا یک سر و دستی تکان می داد که با این حرکت می خواهد بگوید برای من این مهم نیست ولی آن حرکات آقای قاضی (که قطعا حساب شده و شاید برای امتحان و اطلاع از قدرت روحی امام بود) کوچکترین اثری در ایشان ایجاد نکرد که نفس امام را به حرکت وادارد و این خیلی قدرت می خواهد که ایشان نه تنها با آقای قاضی مقابله به مثل نکردند بلکه به او تعظیم هم نمودند و ما در تمام ابعاد و حالات امام (اعم از حالات چشم و سکنات ایشان) به حقیقت دریافتیم که این مطلب را که در مورد آقای قاضی می فرمایند از روی صدق و صداقت است. بر عکس ما که تمام وجودمان بسته به تعارفات بی پایه و ساختگی است، امام تمام این حالات نفسانی را پی کرده و در خود کشته بودند. این قضیه مربوط به قبل از جریان پانزده خرداد است که امام به ایران بازگشتند و به قم آمدند. هر کس از فضلا و طلاب از امام در مورد آقای قاضی می پرسیدند ایشان بسیار از او تجلیل می نمود و می فرمود کسانی که در نجف هستند باید از وجود ایشان خیلی استفاده بکنند. بعدها مرحوم آقای قوچانی در جریان مقدمات انقلاب هر حادثه ای که پیش می آمد می فرمود این قضیه هم در آن حکایت بود بعد مکرر می گفتند که آقای حاج آقا روح الله قطعا به ایران باز می گردند و زمام امور ایران به دست ایشان خواهد افتاد. لاجرم بقیه چیزها هم تحقق پیدا خواهد کرد و هیچ شکی در این نیست. لذا پس از پیروزی انقلاب که امام به قم آمدند مرحوم قوچانی از اولین کسانی بود که به ایران آمد و با امام بیعت کرد. طبقه بندی: آیت الله سید علی قاضی (ره)، اعنقادی_مذهبی، اخلاقی، سیاسی _اجتماعی، توپ خالی دولت در سیاست داخلی؛ بازی دو سر باخت حسن روحانیدر حالیکه رئیس جمهور خود را فارغ از مذاکرات هسته ای می بیند، زمین بازی را به داخل کشانده و در پی رسیدن به اهداف جناحی خود است. به گزارش گروه سیاسی فرهنگ نیوز، درست یک هفته پس از اجرای تعهدات طرف های خارجی برجام، دولت حسن روحانی موتور خود را با شتاب بیشتری در سیاست داخلی به حرکت درآورد. همزمانی اجرای تعهدات برجام و انتشار اخبار رد صلاحیت ها و عدم احراز صلاحیت حامیان دولت، باعث عصبانیت رئیس دولت شد و وی در دو سخنرانی اخیر خود آن را بروز داده است. هر چند باید اذعان کرد رئیس جمهور در مقابل منتقدان داخلی و مسائل مربوط عدم دستیابی به اهداف سیاسی، سابقه عصبانیت و هجمه به مخالفان و منتقدان را دارد. وی در دوران اوج مذاکرات هسته ای، منتقدان را با اصطلاحاتی چون "بی شناسنامه"، "بی سواد"، " بروید به جهنم"، مورد نوازش قرار داد. دلیل عدم تحمل ها و پرخاشگری روحانی در آن زمان به عجله برای رسیدن به توافق هسته ای تحت هر شرایطی مربوط می شد. هرگونه احتمال شکست یا سنگ اندازی در این مسیر، روحانی را عصبانی می کرد. دولت یازدهم نزدیک به دو و نیم سال گذشته، اولویت اصلی خود را حل و فصل پرونده برنامه هسته ای در شورای امنیت و رفع تحریم ها قرار داد هر چند حل پرونده هسته ای در کنار پیشرفت این برنامه یکی از اهداف کلی نظام نیز بود اما برخی تعجیل ها و عقب نشینی ها منجر به توافق هسته ای شد که ضمانت های اجرایی در طرف مقابل به نسبت ایران بسیار اندک است و ممکن است دولت بعدی آمریکا از اجرای آن شانه خالی کند. این خود دو نکته اساسی را در پی دارد که در ذهنیت تاریخی ایرانی ها ممکن است ثبت شود. ادامه مطلب طبقه بندی: سیاسی _اجتماعی، خواندنی های جالب!!، ۱. بذر تردید [خدشه کردن در سلامت انتخابات قبل از انتخابات] «انتخابات به فضل الهی و به حول و قوهی الهی انتخابات سالمی است. من میبینم بعضیها در انتخاباتی که دو سه ماه دیگر انجام خواهد گرفت، از حالا شروع کردهاند به خدشه کردن. این چه منطقی است؟ این چه فکری است؟ این چه انصافی است؟ این همه انتخابات در طول این سی سال انجام گرفته است -در حدود سی انتخابات- مسئولان وقت در هر دورهای رسماً متعهد شدهاند و صحت انتخابات را تضمین کردهاند، و انتخابات صحیح بوده است؛ چرا بیخود خدشه میکنند، مردم را متزلزل میکنند، تردید ایجاد میکنند؟ که البته در ذهن مردم عزیز ما با این حرفها تردید ایجاد نخواهد شد.» بیانات در دیدار زائران و مجاوران بارگاه حضرت علیبنموسی الرضا، ۱۳۸۸/۱/۱ ۲. توهم آزاداندیشی [پخش زودهنگام سفرهای تبلیغاتی] «من راضی نبودم که از سه ماه قبل از انتخابات -انتخابات بیست و دوم خرداد بود- از ماه اسفند، بلکه زودتر از اسفند، بعضی از سفرهای تبلیغاتی و حرفهائی که زده شد و تظاهراتی که میشد و مجادلاتی که انجام میگرفت، از تلویزیون پخش شود، که متأسفانه تو تلویزیون پخش شد؛ به خاطر همین، که یعنی ما آزاداندیشیم! اینها توهم است؛ این جنجالآفرینی در داخل کشور است.» بیانات در دیدار جمعی از نخبگان علمی کشور، ۱۳۸۸/۸/۶ ۳. تا مرز اصطکاک [از خیابانگردی و تبلیغات انتخاباتی تا مجادله و درگیری و اغتشاش ] «نامزدهای مختلف هر کدام طرفدارانی دارند، علاقهمندانی دارند. علاقهمندان این نامزد نمیتوانند اعتراض کنند به علاقهمندان آن نامزد که شما چرا به او علاقهمندی، به نامزد مورد علاقهی من علاقهای نداری. نه، این جزو افتخارات کشور ماست. افراد گوناگون میآیند؛ با منشهای مختلف، با سلائق مختلف، با شیوههای گوناگون کار، در مقابل مردم قرار میگیرند. یک عده این را میپسندند، یک عده آن را میپسندند، یک عده آن را میپسندند؛ این افتخار است؛ این خوب است. هر کدام از نامزدهای محترم هم طرفدارانی دارند. بعضیها از این طرفداران متعصب هم هستند، خیلی علاقهمند سرسختند به آن نامزد خودشان. خیلی خوب، باشند، حرفی نیست؛ اما مواظب باشید، مراقب باشید که این علاقهمندیها به اصطکاک نینجامد؛ به اغتشاش نینجامد. شما دارید برای عقیدهی خودتان، برای ایمان خودتان تلاش میکنید؛ نگذارید دشمنِ این ایمان، دشمنِ این آرمان از شما سوء استفاده کند. من شنیدم و اطلاع پیدا کردم که در خیابانها بعضی از جوانان طرفداران نامزدها میروند - حالا من دربارهی این رفتن تو خیابانها حرفی نمیزنم - اما مؤکداً میگویم: مبادا این خیابانگردیها به مقابله، به مجادله، به درگیری بینجامد؛ مواظب باشید. اگر کسی دیدید که اصرار بر اغتشاش و درگیری دارد، بدانید او یا خائن است، یا بسیار غافل است... خودِ نامزدهای محترم هم مراقب باشند. نمیپسندد انسان که ببیند یک نامزدی، چه در نطقهای تبلیغاتی، چه در سخنرانی، چه در تلویزیون، چه در غیر تلویزیون، برای اثبات خود متوسل بشود به نفی آن دیگری، آن هم با یک استدلالهای گوناگون؛ به نظر من این درست نیست.» بیانات در بیستمین سالگرد رحلت امام خمینی (ره) ۱۳۸۸/۳/۱۴ ۴. مثبت و منفی! [مناظرههای صریح و چالشی نامزدهای انتخابات] «بنده هم مثل بقیهی آحاد ملت نشستم پای تلویزیون و این مناظرهها را تماشا کردم و از آزادی بیان لذت بردم؛ از اینکه نظام جمهوری اسلامی توانسته است به کمک مردم بیاید تا بتوانند قدرت انتخاب خود را بالا ببرند، لذت بردم؛ اما این بخش معیوب قضیه، بنده را ناخرسند کرد؛ متأثر شدم. برای طرفداران نامزدها هم آن بخشهای معیوب، آن تعریضها، آن تصریحها، التهابآور و نگرانکننده بود، که البته از هر دو طرف هم بود.» بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران، ۱۳۸۸/۳/۲۹ ۵. حماسه سیاسی [حضور پرشور و ماندگار مردم در انتخابات] «این حضور چهل میلیونی تقریباً در پای صندوقهای رأی، یعنی نسبت هشتاد و پنج درصدی کسانی که میتوانستند شرکت کنند، در دنیا جزو رقمهای بینظیر است. این خیلی برای ملت ایران آبرو ایجاد کرد، خیلی اقتدار برای این ملت بزرگ آفرید؛ برای انقلاب آبرو شد؛ نشان داد که انقلاب بعد از گذشت سی سال، اینجور قدرت و توانائی به صحنه آوردن مردم را دارد. دشمنان دست به کار شدند، بین مردم اختلاف بیندازند، تا حدودی هم موفق شدند. لیکن ملت باید حرکت دشمن را خنثی کند.» بیانات در دیدار جمعی از مردم در سالروز ولادت حضرت امیرالمؤمنین (ع)، ۱۳۸۸/۴/۱۵ ۶. اینها برنامهریزیشده بود... [بلواها و اظهارنظرهایی که از یک مرکز هدایت میشد] «قطعاً این بلواهای بعد از انتخابات، به نظر آدمهای خبره و آگاه، برنامهریزی شده بود. یعنی انسان با هر کسی از انسانهای فهیم که با مسائل کشور و با مسائل جهانی آشنا هستند، در میان میگذارد، میفهمد. پریروز من به ایشان همین را عرض کردم؛ گفتم اینها برنامهریزی شده بود. ایشان گفتند: قطعاً. یعنی همه این را میفهمند که این کار برنامهریزی شده بوده و این یک کار دفعی نبود که بخواهیم بگوئیم یک چیزی پیش آمده. مثلاً دفعتاً کسی بلند شد حرفی زد؛ نه، این کار برنامهریزی شده بود؛ از یک مرکزی هدایت میشد. خوب، شکست خوردند دیگر؛ انشاءالله این شکستشان ادامه هم پیدا خواهد کرد. منتها دائم دارند توطئه میکنند.» بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، ۱۳۸۸/۷/۲ ۷. حلم پیروزی [مراقبههای اکثریت پیروز در انتخابات] «البته هر طرفی ملاحظاتی باید بکند؛ این را من قبول دارم. هم آن طرفی که توانسته اکثریت را به دست بیاورد، ملاحظاتی لازم است بکند، توجهاتی بکند، مراقبتهائی در کیفیت رفتار و حرکت انجام بدهد، هم آن طرفی که این رأی اکثریت را کسب نکرده، او هم مراقبتهائی لازم دارد. همه باید حلم داشته باشند. حلم اسلامی که ما در فارسی او را بردباری معنا میکنیم، معنایش توان تحمل و ظرفیت تحمل است. همه باید ظرفیت تحمل داشته باشند، بتوانند تحمل کنند؛ تحمل پیروزی هم کار آسانی نیست، تحمل عدم پیروزی هم کار آسانی نیست. حلم داشتن و تحمل کردن و ظرفیت پیروزی و عدم پیروزی را داشتن، یکی از فضائل انسانی است؛ ما باید این را هم در نخبگان، هم در آحاد عظیم مردم ترویج بکنیم.» بیانات در دیدار نمایندگان نامزدهای انتخابات، ۱۳۸۸/۳/۲۶ ۸. من مدیر جلسه هستم! [جلسه با نمایندگان نامزدها] «من تقریباً همهی شما یا اغلب شماها را از نزدیک میشناسم و سوابق کاریتان را میدانم و به نظرم رسید که اینجور حرف زدن و اینجور مخاطبهی با شما، انشاءاللَّه خوب است و لازم است و تکلیف من است که این را عرض بکنم. من احساس میکنم امروز همه تکلیف داریم از هویت جمعی این کشور و این ملت دفاع کنیم. یک مجموعهی عظیم مردمی است، با این بار امانت سنگینی که بر دوش گرفته، با این حرکت عظیم و شجاعانهای که در طول این سی سال این ملت انجام داده، این را نگذارید شقه شقه بشود، نگذارید افراد در مقابل هم قرار بگیرند.» بیانات در دیدار نمایندگان نامزدهای انتخابات، ۱۳۸۸/۳/۲۶ ادامه مطلب طبقه بندی: امام خامنه ای(حفظه الله)، سیاسی _اجتماعی، ای عزاداران ، عزاداری ها قبول گریه ها کردیم بر آل رسول با محرم با صفر کردیم وداع تهنیت گوییم به زهرای بتول **حلول ماه ربیع الاول مبارک باد** پیراهن سیاه ز تن دور می کنیم آن را ذخیره کفن و گور می کنیم اجر دو ماه گریه بر غربت حسین تقدیم مادرش از ره دور می کنیم
تعداد کل صفحات : 98 ::
1
2
3
4
5
6
7
... |