خاطرات خیس مهرماه96
 
توی مهرماه 96 هنوز امیر علی چند روزی بیشتر نرفته بود مدرسه كه مجبور شدم برم شیراز برای عمل جراحی و امیرعلی بمونه پیش خاله ش.
خیلی عصبی بودم ......... چون اون لحظه هیچ چیزی برام از پسرم و مدرسه پسرم برام مهمتر نبود، دوست داشتم تو اون روزهای اول سال بتونم تو درس و مشق و رفتنش به مدرسه همراهش باشم....
ولی چه كنم كه مجبور بودم 10مهر ماه برم شیراز بیمارستان مادر و كودك.
دقیقا روزی كه من رفتم بعد از تاسوعا عاشورای حسینی بود و تا آخر هفته شیراز بودم.
شاید این چیزهایی كه می نویسم خیلی ها بگن مگه چی میشه می ری اتاق عمل و برمی گردی ....اما مادرم دیگه مادر...
تو سال گذشته من دوبا  راهی بیمارستان شدم یكبار برای چندین روز بستری شدم و باردوم هم كه اتاق عمل...........
من تنها چیزی كه اون موقع قبل از رفتن به اتاق عمل خیلی اذیتم می كرد فكر بچم بود وبس.
نمی دونید كه چی كشیدم ، چی بهم گذشت .....نه دستام توان نوشتنشو داره و نه حروف توان نشون دادنشو................

الهی هیچ كس نبینه...الهی همه مریضا رو شفا بده و...............

[ شنبه 18 فروردین 1397 ] [ 12:24 ب.ظ ] [ مامان امیرعلی ] [ نظرات () ]
دوباره اومدددددددددددددددددددددم
سلام وصد سلام
یه مدت مدیدی نتونستم حاضری بزنم ، اما تا اونجایی تونستم به دوستان سر زدم .
ولی فعلا كه دوباره اومدم و............


[ شنبه 18 فروردین 1397 ] [ 12:20 ب.ظ ] [ مامان امیرعلی ] [ نظرات () ]
عیدتون مبارررررررررررررررررررك
با سلام و عرض ادب

خدمت تمامی دوستای خوب خوب خوب خوب

سال نو ،سالی پر از خوبی ، خوشی ، عاقبت بخیری ،خوشبختی، سلامتی و تندرستی برای تك تك شماها و خانواده های محترمتون باشه.

انشااله در پناه حق خوب و خوش و خرم باشید و هر چی آرزو دارید بهش برسید.


و سالی پراز سلامتی برای تمامی ایرانیان عزیز

[ شنبه 18 فروردین 1397 ] [ 12:16 ب.ظ ] [ مامان امیرعلی ] [ نظرات () ]
آخرین مطالب

شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات