رباعی...
وقتیکه به حـــال وروز مــن خندیــدی
از حـــالت خستـه ام مــرا فهمیــدی
هـــر لحظه بیاد دیدنت دل خوش بود
تا اینکه مـــرا زچشم شب دزدیــدی
رباعی....
معلوم که نیست از تو دلگیر شــوم
در حادثــه ی غمت زمینگیر شـــوم
افتـــاده به آتشم که بـــایـد یکـــروز
با وسوسه ی عشق تو درگیر شوم
رباعی....
این بار قرارمــان بهم خواهد خورد
یا اینکه تــرا زیاد خود خواهم بـرد
یک روز دوباره در کوچه ی عشق
در پیش نگاه تو دلم خواهـد مرد
دوبیتی....
به عهد خود وفا کردی تو امروز
دلم از غم رها کردی تو امـروز
زدی بر هستیم یک عمر آتش
مرا از خود جدا کردی تو امروز
نشکن دل من.....
نشکن دل مـن بهای آن سنگین است
حالا که بهـــار ایـن همـه رنگین است
ای بی خبـــر از تمــام غمهــا ی دلــم
برگرد که آخر عشق همیشه این است
امروز دلم هوای .....
لبهای تو طرحی از بهاران دارد
وقتیکه دلـم هــوای باران دارد
حالا که تمام شهر از بوی بهار
پر گشته دلم هوای یاران دارد
خوشا شیراز....
خوشا شیراز که شهری چون بهشته
کــه ذات مـــردمش با گل ســـرشته
سیه چشم وفــریبا روی وسبـــــــزه
پر از شعر وشرابنــــدچــــون فرشته
شیراز وعطر گلهای بهار....
شــیراز وعطر گل هـــــای بهــار
باغ ارم و سعدی وحــافظ به کنار
پر کرده هوای شهر گلهای سپید
سرو وچمن بوسه زلبهــای نـگار
دوبیتی...
دلم میخواد به پای تو بسوزم
برای قـــــامتت رختی بدوزم
تو دامـاد دلم باشی وهر روز
نگاهم رو بـه چشم تو بدوزم
دلی دارم....
دلی دارم که دلدارش تـو باشی
میون باغ هـــا خارش تـو باشی
نچیدم شاخه ای از باغ عشقت
که بعــد دل گرفتارش تو باشی
دارد دل مـــن نشان ز ویــرانی تو
هرشب من وگریه های پنهانی تو
چون شیشه ی بیصدا شکستم اما
پیدا نشود یــار به آ ســـــانی تــــو
ای عاشق لحظه های بارانی مــن
ای شاعر گریــه های پنهانی من
هر فــال که با شعر تو میگیردیـــار
چون اشک شود باعث ویرانی من
صدای گریه هایم را.....
صدای گریه هـــــایم را ندیدی
تو از باغ دلم یک شاخه چیدی
تمام شب نشستم بی تو تنها
میان شعـــر ها حرفم شنیدی
دلم تنگ است و...
دلم تنگ است و از اینجا فراری
چه خوبــــه روز تو باشه بهاری
تویی آرامش شب های تـــارم
چقدر زیبـــــاست آوازت قناری
چقدر خوبه....
شبیه آسمــــان دریــــا بمانی
نبینم لحظــــه ای تنهـا بمانی
برایم قــــدر عالــــم نـاز داری
چقدر خوبه که تو اینجا بمانی
چشمون مست.....
تو با چشمون مستت راز داری
بهشتـی در دل شیــــراز داری
میون سروهای دلکش ونـــــاز
قـــدی مونـند سرو نــــاز داری
دوبیتی...
دوچشمون تو هر شو راز داره
گمونـــم عاشقی شیراز داره
قـدش مــــانند سرو حـافظیه
به روی لب هزارون نــــاز داره