شنبه 3 آذر 1397
زیبا تر از آنی......
ای شعر وغزل های تو تا مهر رسیده
کال است هنوز میوه ی ، عشقت نرسیده
عشق تو هوا خواه کدامین غزل ماست
چشمان من واشک تو وآب دو دیده
زیبا تر از آنی که رهایت کنم ای دل
کس مثل توزیبا تر از این ماه ندیده
با اینکه دلم خون جگر خورده از این غم
من ماندم وسیب لب سرخ تو ،نچیده
دادم غزلی خوشه ی انگور گرفتم
یک کوزه شراب از می شیراز خریده
شنبه 3 آذر 1397
بگذار عاشقانه ......
بگذار عاشقانه تماشا کنم تو را
یک لحظه بی بهانه تماشا کنم تو را
من بی دلیل دل به امید تو بسته ام
بگذار صادقانه تماشا کنم تو را
.......
ادامه دارد
جمعه 2 آذر 1397
برای امام مهربانی ها
چقدر در بزنم سوی بی خیالی ها
گمان کنم خبری هست در این حوالی ها
چقدر سر بگذارم به گوشه ی دیوار
وسهم من بشود بغض بسته بالی ها
حضورسبز تو در دشت آهوان زیباست
چریده آهوی چشمت میان شالی ها
چقدر زایر گریان میان صحن شماست
چه با صفا شده اینجا نگاه قالی ها
من از جنوب غزل های زرد آمده ام
کمی ببار به سر سبزی شمالی ها