[ سه شنبه 21 خرداد 1392 ] [ 03:05 ب.ظ ] [ مهدی ]
•·.·´¯`·.·• ( برای پریا ) •·.·´¯`·.·•
|
آخرین مطالبنویسندگانپیوندهاسایت آوازک
طراح قالب: آوازک |
نمى دانم چه رابطه ایست ؟ بین نبودنت با رنگ ها دلتنگ تو که میشوم زندگى ام سیاه مى شود !
[ چهارشنبه 27 شهریور 1392 ] [ 12:36 ب.ظ ] [ مهدی ] پریا جونم... هروز با شوق دیدنت چشم میگشایم و وقتی تو را در كنارم می بینم دوست دارم بارها و بارها در برابر معبود زانو بزنم و سجده شكر كنم كه چون تویی را به من هدیه داد با آمدن تو به زندگیم، معنی عشق واقعی را درک کردم و روشنی و امید را مهربانانه به زندگیم بخشیدی! ♥ سالگرد یکی شدنمان مبارک ♥
 این دسته گل زیبا تقدیم به زندگیم... ♥ پریا ♥ [ دوشنبه 25 شهریور 1392 ] [ 12:42 ب.ظ ] [ مهدی ]  راه که میروی ، عقب می مانم نه برای اینکه نخواهم با تو همقدم باشم ، میخواهم پا جای پایت بگذارم و مواظبت باشم ، میخواهم ردپایت را هیچ خیابانی در آغوش نکشد … تو فقط برای منی پری… [ پنجشنبه 21 شهریور 1392 ] [ 05:26 ب.ظ ] [ مهدی ]
خداجونم... این بند دل آدم کجاست؟؟ ک گاهی با اسم نازش.. نگاه خوشملش.. و یا با ی لبخند کوشولوش... “پاره میشه” پریا جونم تو بگو... [ سه شنبه 19 شهریور 1392 ] [ 03:13 ب.ظ ] [ مهدی ] مـ ـیـزنـمـ بــہ פֿــیـابـ ـاט
و پـ ــایمـ را بــہ پـ ـیـشــانے اش مـیـ ـڪوبـ ـمـ …! مـ ــט لـ ـج ایـ ـט פֿــیـابـ ـانے را ڪـہ از هـ ـیـچ طـ ـرف بــہ تـ♥ــو نـمـ ـیرســـב … בر مے آورمـ ـ [ شنبه 16 شهریور 1392 ] [ 10:48 ق.ظ ] [ مهدی ] چـقــدر بـگـــویـم ؟ قــرص آرامـم نـمـــی کــنــــد … آغـــوش تــــــــــــــو .. تـنـهــــا آرام بـخــش ِ مـــــن اسـت .. !!
[ دوشنبه 28 مرداد 1392 ] [ 07:23 ب.ظ ] [ مهدی ]  مـردنَــم را آرزوستــــ اگـــر آرامگــاه ِ ابـَـدی آغــوش ِ تــو بـاشــد . . .  [ سه شنبه 22 مرداد 1392 ] [ 06:23 ب.ظ ] [ مهدی ]
سخته عشقت تو بدحالی باشه.تو اونو درک کنی ولی هیچ کاری از دستت بر نیاد
براش بکنی تا حالش خوب شه.
هیچ کاری. سعی میکنی به روش نیاری و با شوخیا و مسخره بازیات بخندونیش و حواسشو پرت کنی...ولی فایده ای نداره. به باعث و بانی اش شب و روز لعنت میفرستی و از اینکه هیچ کاری نمیتونی بکنی خودتو می خوای آتیش بزنی. مخصوصا اگه یه پسر باشی... یه مرد باشی.... اونموقس که غرورت جریحه دار میشه و دوس داری آتیش بگیری. خدا نصیب هیچ مردی نکنه. ولی بعضیا خیلی زود جا می زنن. همه چیو میذارن و میرن پشتشو خالی می کنن و اونو تو تنهاییاش رهاش می کنن و میرن با یکی دیگه و منافع خودشون. ولی یه عاشق وافعی....یه مرد...هیچوقت پشت عشقشو خالی نمیذاره.دنبال بهونه نمیگرده تا بهم بزنه و بره دنبال یکی دیگه و فکر منافع خودش باشه. یه مرد با آغوشش، می تونه دریایی از آرامشو به روان عشقش تزریق کنه. نه... یه مرد قولش قوله. وقتی میگه تا تهش هستم تا ابد عاشقانه کنار عشقش میمونه و نمیذاره احساس تنهایی کنه. یه مرد تو شادی ها و سختیای زندگی کنار عشقشه و کنار اون تجربه می کنه و یه تکیه گاه واقعیه. یه مرد وقتی عاشق میشه، عشقش حتی از خودشم مهمتر میشه و حاضره جونشو براش بذاره تا عشقش خوشبخت بشه. حتی اگه عشقش عاشقش نباشه.... این مرد نمیذاره...نمیذاره که عشقش تنها بمونه...نمیذاره که رنج بکشه...نمیذاره... ولی امان از موقعی که کاری از دستش برنیاد... آتیش میگیره و هوای چشاش همیشه ابریه.... شاید خداش به دادش برسه.... شایدم هیچکس و... ..... [ یکشنبه 20 مرداد 1392 ] [ 03:30 ب.ظ ] [ مهدی ]  همین که قاصدکی را ، فوت کنی تا عطر نفس هایت را با خود بیاورد برای دلم کافیست . . .  [ شنبه 12 مرداد 1392 ] [ 03:40 ب.ظ ] [ مهدی ] این مطلب رمزدار است، جهت مشاهده باید کلمه رمز این مطلب را وارد کنید.
[ شنبه 5 مرداد 1392 ] [ 02:51 ب.ظ ] [ مهدی ]  دختری از عشقش پرسید :
آیا من نیز چون ماه زیبایم ؟ دختر با نگاهی مضطرب پرسید : آیا حاضری تکه ای از قلبت
را تا ابد به من بدهی ؟ پسر خندید و گفت : نه ، نمی دهم! پسر دوباره گفت : نه ، نمی کنم! دختر با دلی شکسته از جا بلند شد در حالی که قطره های الماس اشک چشمانش را نوازش می کرد. اما پسر دست دختر را
گرفت ، اورا در آغوش گرفت و گفت : تو به انداره ی ماه زیبا نیستی بلکه بسیار زیباتر از آن
هستی...
[ دوشنبه 31 تیر 1392 ] [ 03:40 ب.ظ ] [ مهدی ]  در مردها:حسی هست که اسمشو میذارن "غیرت" و به همون حس تو خانوما میگن:"حسادت" اما من،به هردوشون میگم "عشق" تا "عاشق" نباشی نه غیرتی میشی نه حسود!  [ یکشنبه 30 تیر 1392 ] [ 12:38 ب.ظ ] [ مهدی ]  دلـــم یک شــب ِآروم میخــــواد … بــا آهنگــــی رومــــــانتیک… چنــــد تا شمــــــع … و یک عالمــــــه ♥تـــــــــــــو♥… که بــه دنیــــا بگـــــــم … خــــداحـــــافـــــــظ … دنیــای مــن کســــی ست… که در آغـــــوشش جــان میدهــــم… یعنـــی.... ♥ تــــــــــــــو ♥  [ شنبه 29 تیر 1392 ] [ 05:01 ب.ظ ] [ مهدی ] |
درباره وبلاگ این وبلاگو به افتخار خانومی خودم پریا جون زدم... امیدوارم لذت ببرین... خوشحال می شم نظراتونو بخونم... تولد پریا جون : 8 مهر تولد خودم : 3 فروردین آرشیو ماهانهآمار وبلاگبازدیدهای امروز : نفر
بازدیدهای دیروز : نفر
كل بازدیدها : نفر
بازدید این ماه : نفر
بازدید ماه قبل : نفر
تعداد نویسندگان : عدد
كل مطالب : عدد
لینک های ویژه |
|
[ طراح قالب: آوازک | Theme By Avazak.ir | rss ] |
