سیستم حکومتی آمریکا از گفتار تا کردار و تحریم سپاه پاسداران ایران
نویسنده :علی سلطان بیگی
تاریخ:چهارشنبه 21 فروردین 1398-11:42 ب.ظ
باز بینی نمونه هایی از سیستم حکومتی آمریکا از گفتار تا کردار و عکس العمل ها ی متقابل
1-کودتای ۲۸ مرداد در ایران، انتقام غرب از ملت ایران و مصدق بزرگ برای ملی شدن نفت
کودتای ۲۸ مرداد، کودتایی که با حمایت مالی و اجرایی سازمان اطلاعات مخفی انگلیس و آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و با همراهی عوامل و عمال شاه و لات و لوت های تهران با هدف سرنگونی دولت قانونی محمد مصدق در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ رخ داد و به جرات می شود گفت انقلاب سال 57 پاسخ و عکس العمل ملت ایران به تحقیرشان در این کودتای ننگین بود.
---------------------------------------
2- جنایت و دخالت در ویتنام
ویتنام قبل ها اسیر چنگال های فرانسه بود که بعدها که امریکا نقش اصلی میدانداری، جهانداری و در اصل جهانخواری خود را شروع کرد در سالهای 1962 تا 1975 و البته حتی قبل از سال 1962 امریکا وارد این جنگ شده بود.
و تاوان این کشور گشایی را ملت ویتنام و حتی ملت های دیگر پرداختند که بخاطر رقابت امریکا با اژدهای جهانخوار شرق و کنترل نفوذ او در کشورهای در حال قیام علیه ظلم و کسب استقلال بود و اتفاقا شوروی امپریالیست شرقی در آن برهه،با لباس و جلد دوستی و با بازی نقش حامی جنبش های رهایی بخش ملت ها ولی در اصل سوء استفاده از ضعف های رهبران و پیروان آنها در این جنبش ها در دفاع از خود، در مقابل تجاوزات عمدتا امریکا و انگلیس بهره برداری خوبی نمود.
(چون سران و بدنه جنبش ها یارای دفاع از خود را نداشتند و در مقابل سرکوب و تجاوز امریکا انگلیس و فرانسه کم می آوردند) .
از این نوع بهره برداریها می توان به سوء استفاده اتحاد شوروی از مبارزه مردم ایران و در کانون این مبارزه، حرکت آذربایجان بر علیه شاه که تحت عنوان " فرقه " نمود پیدا کرد که بخشی از این مبارزه و این جنبش عکس العملی بود بر سخت گیری ها و تاثیر چکمه های رضاخانی و نیز فقر و اقتصاد ناتوان کشور بعد از اشغال بخش آذربایجان توسط متفقین در جنگ جهانی دوم، شوروی همچنان به اشغال خود ادامه داد و هوای رفتن به کشور خود را نداشت و دوست داشت خیالات رسیدن به آبهای گرم را عملی نماید. اما شاه و سرکردگان رژیم پهلوی در صدد کسب استقلال بودند و خودمختاری فرقه را بر نمی تابیدند و هم چنین دول غرب هم از نفوذ شوروی نگران بودند لذا این نگرانی را مدام به شوروی گوشزد می کردند. نمونه این میل وافر شوروی در کشورهای دیگر که تقریبا توانست دنیا را دوقطبی نماید در دیوار برلین نمود می یابد .
اما چرا و چگونه شوروی توانست در آذربایجان بماند ؟
در این مورد فقط یک مثال می آورم تا اشغال ایران توسط متفقین، رضا شاه توانسته بود حکومت های ملوک الطوایفی را قلع و قم کرده و حاکمیت مرکزی را در ایران مستقر نماید و مثلا به عنوان یک مصداق سردار ماکو را از میان برداشته بود و یا یاغیگری های امثال سمیتقو و ... . و برای بهبود امور هرچند کمی ناشیانه و زور مآبانه اداراتی تاسیس کرده بود و یا امنیتی را در اغلب کشور بر قرار کرده بود اما با رفتن و تبعید او و نیز فقر عمومی جهانی بعد از جنگ ، شیرازه امور در هم پاشید و اتفاقا یکی از گرانی ها و کمبود ها و در واقع قحطی ها ی تاریخ ایران از اثرات این وضعیت بود (سالهای بعد از شکست فرقه که عزیزان مسن هنوز آن را به یاد دارند ( 1325 تا 1330).
این بی سر سامانی ایران و حمله متفقین به ایران و خصوصا شوروی و قحطی شرایط را طوری فراهم نمود که آذربایجان تحت بی مهری مرکز قرار گرفت و به تحلیل اینجانب (نگارنده) خود شاه در این وضعیت مقصر بود و حتی ترجیحی هم در این کار داشت. باید گفت راه فرقه و مبارزه اش اگر چه حرکتی بر علیه شاه، ظلم و تقلایی در حهت ارتقای زندگی اهالی آذربایحان بود اما با قرار گرفتن ظاهری شوروی در کنار این مبارزه ( در ابتدا ی جنبش)، بنای این مبارزه درست پایه گذاری نشده بود آنها باید با کل ملت ایران متحد می شدند نه اینکه به شوروی اعتماد کرده و اتهام جاسوسی و جدایی آذربایجان از ایران را به گردن می گرفتند.
اشتباهی بزرگ که پیشه وری آن را بدرستی و صداقت، بعد از ترک تبریز به آن طرف مرز، با پشیمانی در مقابل خیانت شوروی و رفیق دو رو و منافق و ماست مالی های حاکم باکو( میرجعفر باقروف) بر زبان آورد. معروف هست باقروف به پیشه وری می گوید: اگر شما به حرفهای استالین گوش می کردید موفق می شدید و پیشه وری جواب می دهد نه راه ما اشتباه بود که به شما و استالین اعتماد کردبیم در این حرکت اگر چه پیشه وری عده زیادی را به دنبال خود کشید اما از طرف دیگر خیلی ها را هم از خود ناراضی کرد بطوریکه صاخبان مشاغل و سرمایه و حتی تعدادی از قشرهای صنعتگر، هنر مند و فرهنگی که مورد بیمهری پیشه وری چی ها جلای وطن کردند ( و بیشتر به تهران کوچیدند).
اما از طرف دیگر شوروی همچنان در عشق و هوای بوی نقت شمال ایران می سوخت (که قوام السلطنه وعده و قول وصال آنرا به شوروی( 1324-1325 شمسی) در مسکو داد (تا مسکو را دست بسر و در اصل "خر" کرده تا از آذربایجان عقب نشینی کند ). و به این ترتیب مسکو دست از تقویت فرقه برداشت و البته مسکو حمایت مالی نداشت ولی از تحویل اسلحه های بی بند(اغلب اسلحه های تحویلی آنها بدون بند بود) امتناع کرد.
موضوع تفنگهای بدون بند که استفاده کنندگان با طناب آنرا به ناچار بسته و از دوش خود آویزان می کردند یک طنزی در آن زمانها بود .
ارتش سرخ، خاک ایران را که با حسرت ترک کرد به احتمالی دلیل دیگری نیز داشت یعنی همانطور که قبلا هم گفته شد آن دلیل ناخشنودی انگلیس و امریکا بود که بر اساس بده و بستان های طرفین ما بین امریکا و شوروی عملی گردید که البته اتحاد شوروی به عنوان زعیم و قیم ملت ها این عقب نشینی از ایران و تنها گذاشتن دیگر ملت هایی که برای رهایی مبارزه می کردند تحت" تئوری همزیستی مسالمت آمیز " توجیه نمود و ردای دوستی با ملل را از تن خود در آورد.
( که در هر حال تحت هر عنوان و دلیل ، آن اشغال و این عقب نشینی شوروی، با اینکه باعث به خون غلطیدن آذربایجانیها شد ولی در دید کلی عقب نشینی یک نعمتی برای ملت ایران و آذربایجان شد که حداقل یکی از امپریالیست ها ( شوروی ) تا حدودی صحنه را ترک کرده و الحاق آذربایجان ایران به شوروی ممکن نگردید و ملت ایران را از آفات بعدی سیاست های استالینیستی که سالها هم بعد از استالین ادامه داشت از قبیل مرگ، سر به نیست شدن و کوچ اجباری و در اصل تبعید آنها به سیبری و کوچاندن ملت ها به بهانه های حل مسئله ملیت ها و هضم آنها در داخل قوم های دیگر شوروی آن روز، مانند ملت های مسلمان قفقاز و ..... و نیز دانشمندان و افراد آزاده که تابعیت این سیستم را از ته دل نمی خواستند و یا سلیقه سیستم اجتماعی - اقتصادی و ایدولوژی اتحاد جماهیر شوروی را مورد سوال و انتقاد قرار می دادند در امان مانده یا مزه آنرا کم چشیدند و الا بلایی که سر ملت ویتنام آمد و یا بلایی که بر سر کشورهای بلوک شرق آن زمان حتی خود آلمان ( دیوار برلین )بعد از شکست جنک دوم جهانی آمد بر سر ملت ایران نیامد.
از نمونه های اخیر این نوع سوء استفاده امپریالیسم روس از ملت ها موضوع نسل کشی از طرف ارامنه و اشغال بخشی از خاک آذربایجان در جمهوری آذربایجان بعد از استقلال ( پاشیدن امپریالیسم شرق در قالب اتحاد شوروی ) بود که دقیقا با حساب و کتابها و بازیهای سیاسی کرملین و حمایت ارتش او از ارمنی ها انجام گرفت.
و خلاصه بر گردیم به آثار تجاوز امریکا به ویتنام که آمریکا نهایتا 60 هزار نیروی متجاوز خود را در ویتنام به کشتن داد و نیز آمریکایی ها بیشتر از یک میلیون از اهالی ویتنام را کشتند.
و کار بجایی رسید که صدای خود اهالی امریکا در آمد و سالها بعد تعدادی از افسرهای آمریکا به عذاب وجدان و روان پریشی دچار شدند. تعداد تلفات و سرنگونی هواپیماهای دشمن در ویتنام مثال زدنی است.
---------------------------------------------------------
نمونه های فراوان دد منشی امریکاییها در حافظه ملت ها ی جهان ثبت شده است. اگر امریکایی ها به دموکراسی پشیزی ارزش قائل بودند و دموکراسی داشتند و اگر در گفتار صادقند چرا شاه را راهنمایی نکردند که این گروه های سیاسی که خیلی هم قوی و بزرگ نبودند یک بار به شکنجه گران شاه اعتراض نکردند که چرا در زندان خود زندانیان را تا پای جان شکنجه می کردند و می کشتند و به قول شاد روان روحانی مبارز شیخ شهید حسین غفاری که ساواک را به جای عنوان "سازمان امنیت" عبارت " سازمان اذیت" خطاب می کرد. چرا همیشه در طرف شاه بود. این کشتارهای گروهها و مبارزین خود بلای جان شاه شد .
--------------------------------------------------------------------------------
چرا امریکا این کودتا را براه انداخت؟ مگر دکتر مصدق در جریان در خواست ملی شدن نفت می خواست به امریکا حمله کرده و حاکمیت امریکا را به خطر بیندازد؟
و خلاصه اگر آنها یعنی امریکایی ها بدنبال دموکراسی و امنیت هستند برای خودشان هست .
در دنیای امروز و هر زمان دیگر کشتن انسان ها حتی یک نفر هم باشد قابل قبول نیست .
تهدید جان انسانها با اعمال دیکتاتوری و استفاده از زور و نیروی قهری و تحمیل روش و عقیده قابل قبول نیست. دنیای امروز به پیشرفت و محقق نیاز دارد.
دنیای امروز نیاز به دولتهایی دارد که دانشمندانی بپرورند تا با تحقیقات خود عامل بیماریها را شناسایی کنند و با اکتشافات و گستردن دامنه تحقیقات بتوانند به آرامش و آسایش انسانها اقدام کنند و در یک کلام دنیا باید ساخته شود و تمام امکانات و دانش و تکنولوژی بشر در راه امنیت و پیشرفت انسانها قرار گیرد.
چه دلیلی دارد که جان انسانها را به خطر بیندازیم . چه توجیهی وجود دارد که در 50 سال اخیر میلیونها انسان در اثر فقر- جنگ و عواقب مهاجرت به کام مرگ فرو روند ؟
الان جهان به تربیت محققینی نیاز دارد که با ساخت ماشینها و ابزار و آلاتی که با انرژی برق کار بکنند (انرژی پاک) و ضمن صرفه جویی در مصرف منابع سوخت از آلودگی هم بکاهند. سئوالی به ذهن می آید تقابل ملتها و پرخاشگری آنها آیا عکس العمل طبیعی آنها در مقابل این حرکات امریکا در 50 سال اخیر نیست؟
--------------------------------------------------------------------------------
و در نهایت از کجا معلوم که دولتهای بعدی آنها ( آمریکا) بعد از 50 سال بطور تلویحی هم که شده از اقدامات وحشیانه اسلاف خود از ملت های دیگر و از جمله ایران عذر خواهی نمایند؟.
---------------------------------------------
لذا این اقدام اخیر امریکا بر علیه سپاه پاسداران ایران نیز در ردیف نوع اعمالی است که سالها ادامه دارد و اهداف شومی در پشت آن هست .
مولانا :
خشنود نشو دشمن اگر کرد محبت
خندیدن جلاد ز شیرین سخنی نیست
صد بار اگر دایه به طفل تو دهد شیر
غافل مشو ای دوست که مادر شدنی نیست
*** بنده این مطلب را به مناسبت تهدید سپاه پاسداران ایران از سوی آمریکا نوشتم و در اصل، مربوط به کنش های امریکا هست اما چون تحلیل شرایط تاریخ معاصر بدون تعیین نقش دو گانه و چند گانه شوروی و آمریکا در مسایل عمده سخت می باشد. لذا مجبور شدم به بازیهای امریکا - روس در دهه های اخیر اشاره ای داشته باشم .
اصلا بعد از جنگ جهانی دوم هر کاری که امریکا انجام داده در جهت حفظ منافع و به زیان ملت ها بوده است و نیز هر کاری که شوروی کرده آنهم به خاطر مقابله یا رقابت امریکا هست .
. ضمنا تذکر ایرادات و پیشنهادات را فراموش نفرمایید . با تشکر
نظرات()