خالچا قیراغی و بهانه هایی برای ننوشتن و یا کم نوشتن برای حقیر
هر از چند گاهی و اگر راستش را گفته باشم در هر روز یک سوژه و یا مطلب به ذهن و یا دهان و یا گوش انسان می رسد و آدم به هوس می آید که آنها را نوشته و با خوانندگان محترم در میان بگذارد.
اما چرا ممکن نمی شود؟
مثلا از چند روز گذشته نوشته خوب مرحوم استاد ریاحی در خصوص مشروطه و مشروطه خواهی و نیز کمی هم مشروعه خواهی اش در اینترنت، نظرم را جلب نمود و آن را ذخیره نموذم و آنجا عبارت "اردوی چورس " را دیدم و در کل در کتاب تاریخ خوی در وقایع مشروطه در سه جا از چورس صحبت به میان امده هست که یکی مذاکرات هیات میانجیگری اختلافات فی مابین تفنگچی های سردار ماکو که از شاه قاجار خکایت می کرد و مشروطه خواهان تبریز و خوی و چورس هست. که ذوقم بر انگیخته نشد که در وب بیاورم که می دانستم خواندنش برای دوستان جالب و مفید واقع خواهد شد.
دوستان اجازه می خواهم به عنوان میان پرده گریزی بزنم به مشروطه خواهی در چورس که قبلا هم اشاراتی به آن داشتم.
بر اساس استنباط های اینجانب مرحوم اکبر آقا اشرفی از سواره نظام مشروطه بوده است و نیز مشهدی تیمور تیموری مرحوم (از دوستان میرزا نوراله یکانی از سران مشروطه) با دقت در سیاق زندگی اش حتم دارم او هم از افراد نزدیک به جنبش مشروطه بوده است.. . . که بماند روزی مجددا آنرا به بحث خواهم گذاشت.
این تکه را برای این آوردم که چورس در همه حال و دورانها دور از علم، دین،ادب و مشروطه نبوده است. چندین بار مرحوم حاجی نوراله سلطان بیگی در خان قبرستانی ( که به احتمال قوی این قبرستان هم به نظر می آید که از اثرات احسان خان خاکم نخجوان و چورس بوده است هر چند قدمت این قبرستان قدیمی تر هست)، به قسمت پایین کنار باغ ملا اکبر باغی اشاره کرده( باغ واقع در شرق و شمال شرق همین قبرستان) که در دورانهای متفاوت سه عالم و مجتهد بنام در انجا به خاک سپرده شده اند.
کل مطلب دکتر ریاحی را ذخیره کردم که در وب قرار داده تا دوستان در فرصت مناسب بخوانند.
امّا ، امّا و امّا.
خسته نبودم مریض هم نبودم و شکر خدا سلامت بدنی دارم وقت کافی هم دارم. انرژی فراوانی هم برای نوشتن دارم اما همانطور که ترمز ماشین کشیده می شود و ماشین از حرکت می ایستد از حرکت باز می مانم حوصله ام نکشید که این مطالب را در وب قرار بدهم یعنی از انرژی آدم کاسته می شود و حالت خمودگی دست می دهد .
حال خواهید پرسید که چرا و امّای آن چیست ؟
دوستان جواب امّای آن در اینست که همین دو روز قبل متاسفانه شنیدیم که در سریلانکا 359 نفر در اثر عملیات ترور جان باخته اند. البته این تنها یک نمونه هست. خیلی از این اتفاقات وحشیانه را شاهد هستیم. دسته دسته در افغانستان با بمب می کشند در پاکستان و سربازان و سپاهیان کشورمان در هندوستان و در برج های دو قلوی امریکا و نیز مردم عادی خیلی جاها گرفتار این تند روی ها می شوند.
این تروریسم کور چه هدفی را دنبال می کند ؟
افغانستان سرزمینی که مهد عرفان و ادب فارسی بود، چهل سال است که در ابتدا در سال 1356 گرفتار چکمه های روسیه شد تا عدالت استالینی را تجربه نماید و بعد از آن امریکا و مرتجعین منطقه که مرگ دیگران را ضامن بقای خود می بینند وارد میدان شده اند.
و نمی شود فهمید و تصور کرد که چه تخم کینی را انجا کاشته اند که عده تفنگ بدست تحت غناوین طالبان ، و احزاب اسلامی به بهانه مبارزه با امریکا و خارجیان مردم خود را فوج فوج می کشند و جوی خون و گوشت راه می اندازند؟
اگر کسی یا گروهی می خواهد عبادت کند می تواند برود در گوشه ای عبادت کند این چه عبادتی هست که در گرو ایذای دیگران و خونریزی هست؟ غافل از آن که هیچ دینی با شمشیر و تفنگ و تجاوز به نوامیس مردم ( آن مواردی از تجاوزات و تحت اختیار گرفتن زنان و کودکان که در عراق اتفاق افتاد) بر قرار نمی شود. اهداف عالی دینی با شیوه های عالی انسانی محقق می شود .
چه دلیلی دارد که انسانها خانه همنوعان خود و لانه حتی یک پرنده را مورد تهدید خود قرار دهند؟
خود امریکا هزاران کیلومتر از خاورمیانه و دیگر جاهای کره زمین فاصله دارد چه حقی در خاک و املاک دیگران دارد ؟ که بیاید از آنها پاسداری کند .
حال این را هم بررسی کنیم که در این درگیریهای بین منطقه ای و بین قدرتهای بزرگ و کشورهای منطقه و نیز درگیریهای قومی در منطقه چه اتفاقی می افتد ؟
1-کشته شدن جوانان و زن و بچه های اهالی کشورهای منطقه
2-از بین رفتن نسل جوان این کشورها در حالیکه جوانها در کشور های خودشان در تحصیل و اموزش و ترقی هستند.
ثروت های کشورهای بزرگ و قدرتمند صرف پیشرفت و ترقی مملکتشان می شوند و سرمایه های ملت های خاورمیانه باد هوا می شود.
3- این زیان بیشتر متوجه کشورهای مسلمان منطقه هست در حالیکه در کشورهای جنگ افروز زندگی به آرامی در جریان هست در این طرف روحیه جنگی و تندی و جنگ ستیزی و درگیری و آتش بازی در این مناطق تبلیغ می شود و موجب عقب ماندگی ها می شود.
بچه های آنها در کشور های خودشان ترقی می کنند و در کشورهای اسلامی و خاورمیانه بچه ها در عقب ماندگی و اعتیاد و فساد غرق می شوند. باید ما اهالی خاور میانه بدانیم که این نقشه ها یی که برای ما می کشند و جنگ می افروزند به نفع ما نیست . یکی نیست که بگوید که چرا کانون درگیری ها در خاورمیانه هست و چرا در آلمان و انگلیس و نروژ نیست ؟
چرا این کشت و کشتار در امریکا و رقیب روسی اش صورت نمی گیرد؟
جال بفرمایید سئوال کنید این ها چه ربطی بما، نوشتن، ننوشتن و قهر ما از خودکار و قلم دارد ؟
اگر سئوال هم نکنید بنده پاسخ می دهم که اگر قرار هست این همه کشت و کشتار صورت گیرد دیگر نیازی به نوشتن نیست چون آگاهانیدن مردم برای زندگی صلح آمیز است و وقتی شمشیر و بمب هست دیگر گوشی نمی ماند که حرف بشنود. وقتی تفنگ، بمب انمی ، موشک و تانک کار می کند دیگری نیازی به قلم نخواهد بود.
دوستان موقعیتی بد و زمانه ای بدتر را فراهم کرده ایم. در حالیکه با توجه به پیشرفت های فعلی در جهان با استفاده از تکنیک های جدید در کشاورزی انواع نعمت ها را فراهم می کنند پدیده گرسنگی را از میان بر می دارند و یا با توجه به پیشرفت های علم پزشکی می توان جلو اغلب بیماریها و مرگ و میرها را گرفت باید اذعان کرد که اوضاع خوب نیست البته زمانه خوبی هست و این ما هستیم یعنی نوع بشر که بد عمل می کنیم.
در خبر ها خوانده بودم که الان در استرالیا در یک هکتار زمین محصولی بدست می آورند که در شرایط سنتی به اندازه 700 هکتار زمین لازم دارد. و آب مصرفی به مراتب کمتر هست که برای کشورهای کم آب، قابل توجه باید باشد اگر این درست باشد بشر چرا در آن راه قدم بر نمی دارد .
آخر کجای کتابها، فلسفه ها، کتب ادیانی، در مدارس و دانشگاهها تعلیم می دهند که فقط خون ریخته شود و تحت عنوان غنیمت جنگی ملا عمرانه به نوامیس انسانها دست درازی کرد ؟
که بچه ها پدران خود و مادران سر پرست خود را و حتی والدین فرزندان خود را از دست بدهند؟ کی خدا وند بزرگ شما ملا عمری ها را قیم ملت ها قرارداد؟ یادم می آید یک معلم تاریخ داشتیم در خوی در دبیرستان ششم بهمن خوی ( مدیر این دبیرستان هم آقای تمجید بود ) بنام آقای طلوعی که از همینجا برایشان سلام رسانده و آرزوی سلامتی اش را می نمایم جمله ای را از یک دانشمند تئوری پرداز علوم سیاسی در درس خودش تکرار می کرد: که این چه تمدنی بود که انسان را از غارها به جوامع شهری کشید و انسانها به خون ریزی مشغول شدند ؟ ( نقل به مضمون ) .
و واقعا هم راست می گفتند بشری که خون بریزد بشری که طبیعت و محیط زیست را به هم بریزد نسل حیوانها را منقرض سازد . بشری که نداند که اثرات این توپ ها، تفنک ها و موشک ها آلودگی شیمیایی ایحاد می نمایند یا بشری که تحت لوای فلسفه، فرقه گرایی و قوم گرایی و احیانا با یک افکار و درک ناقصی از یک مسلک و مذهب مقدس و الهی، 359 نفر را به خون بغلطاند چه بهتر که نباشد. والله آدم بجایی می رسد که جهت جلوگیری از جنجال و کدر شدن خاطر انسانها به طرف مقابل و دشمن خود بگوید آقا اگر حق، حق من هم باشد ببر بخور که من حاضر نیستم حتی حق هم با من باشد خون بریزم که هیچ، حتی یک دلخوری و زدو خوردی اندک پیش بیاید.
در عالم گسترده تر، دولت و یا دولتهایی که در تمام جهان قداره بسته و به کشور گشایی مشغول هستند و آدم می کشند هر چه بهتر که نباشند و در این اوضاع چه بهتر که آدم چیزی ننویسد. و اگر نومیدانه به نظر نیاید در این اوضاع و احوال نوشتن که به کنار، اصلا انسان روی کره زمین نباشد به صرفه زمین و هر کس و هر چیزی هست. مگر هدف خلقت چه بوده است مگر جز تعالی فکری و دماغی و تکامل ؟
یاد جمله ای از طبیب افسانه ای و قدیمی مصر باستان سینوهه افتادم که سه هزار سال قبل گفته است: جهالت و حماقت انسانها پایانی ندارد و واقعا هم خوب فهمیده هر چه قدر علم و دانش انسان بیشتر می شود بیشتر به جهل روی می آورد و بیشتر خون می ریزد.
اگر ناپلئون و اسکندر و سلطان سلیم عثمانی قداره می بستند و لشکر کشی می کردند بگوییم شرایط و فهم آنها ایجاب می کرد اما امروز اینقدر دانشگاه های نیویورک و برکلی امریکا و پاتریس لومومبای مسکو و هزاران پژوهشکده دیگر در دنیا و این همه قتل و غارت؟ ؟ ؟چرا این همه خونخواری هست؟
بدرود تا روزی دیگر
خالچا قیراغی: در فرهنگ ما به منزله گوشه دنج و جایی که فراغ بال فراهم باشد. جایی که آدم در سایه و فراغت بنشیند و روی یک تکه قالی آذربایجان لم بدهد.