'
 

خوش به حال مسافرکشان میدان آزادی

نوشته شده توسط :زهرا ن
پنجشنبه 23 بهمن 1393-09:11 ب.ظ

می گفت: خوش به حال مسافرکشان میدان آزادی که آزادانه فریاد می زنند:
آزادی ... آزادی ... آزادی ...
و عابران خسته می پرسند:
آزادی چند؟

و من عابری را دیدم که از راننده سوال می کرد آزادی کجاست؟
راننده گفت: رد کردی، آزادی قبل از انقلاب بود...

گفتم: از"غرب" که به آزادی نگاه کنی، آزادی قبل از انقلاب است، از"امام حسین (ع)" که به آزادی نگاه کنی، آزادی درست می افتد بعد از انقلاب.

پس بنگر در کدامین سو ایستاده ای و به آزادی می نگری.




نظرات() 

:):(

نوشته شده توسط :زهرا ن
پنجشنبه 23 بهمن 1393-08:22 ب.ظ





نظرات() 

هیسسسسسسسسس!!!!

نوشته شده توسط :زهرا ن
پنجشنبه 23 بهمن 1393-08:15 ب.ظ





نظرات() 

سفر به روستا

نوشته شده توسط :زهرا ن
پنجشنبه 23 بهمن 1393-08:14 ب.ظ

یک بار پدر بسیار ثروتمندی پسرش را به روستا برد تا با طرز زندگی افراد فقیر آنجا آشنا شود ...
آنان دو شبانه روز را در مزرعه ی خانواده ی فقیری گذراندند

در راه برگشت پدر از پسر پرسید: 
- سفر چگونه بود؟
- عالی بود!http://upload7.ir/uploads//1522d98935e267c9c9d273d17c02e4ded48f9002.jpg

- زندگی مردم فقیر را مشاهده کردی ؟
- بله پدر...

- چه ازآنان یاد گرفتی؟
- پدر ما یک سگ داریم ولی آنها چهارسگ دارند.
استخر ما تا وسط باغ کشیده شده اما رودخانه ی آنها بی پایان است
چراغ های ما سر تا سر باغ را روشن می کنند اما ستاره ها شبهای آنها را روشن می کنند
ما قطعه زمین کوچکی برای زندگی داریم اما مزارع آنها وسیع است
ما غذاهایمان را می خریم، اما آنها خود غذایشان را پرورش می دهند
دیوار ها و گاو صندوق از اموال ما مراقبت می کنند؛ اما محافظان آنها دوستانشان هستند!

پدر با شنیدن این حرف ها ساکت شد پسر افزود:
پدر ممنونم که به من نشان دادی که ما چقدر فقیر هستیم....





نظرات() 

خداوند ما را برای خودش آفریده است ،

نوشته شده توسط :زهرا ن
پنجشنبه 23 بهمن 1393-08:03 ب.ظ



خداوند ما را برای خودش آفریده است ،

پس قلبــ♡ـمان آرام  نمی گیرد 

مگر وقتی که به او روی می آوریم . . .

❤ وَمَن یَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ❤




نظرات() 

خجالت نکش

نوشته شده توسط :زهرا ن
پنجشنبه 23 بهمن 1393-07:54 ب.ظ


"خجالت نکش ،
اینجوری هم به من نگاه نکن ...
تو در چشم من از تمام فرشته های دنیا زیباتری ...
حتی با این لباس کهنه ...
با این دستهای چروک و سرمازده ...
لبخند بزن عروسک من !"

┘◄ یادمون باشه نه پول دار بودن افتخاره ...
و نه بی پولی و فقر، حقارت!
پس اگر میخواهیم به کسی کمک کنیم ، حواسمون باشه کرامت انسانیش رو حفظ کنیم.





نظرات() 

صبح انقلاب مبارک

نوشته شده توسط :زهرا ن
چهارشنبه 22 بهمن 1393-10:18 ق.ظ

صبح انقلاب مبارک 
♡❤
اتوبوسی که ما را می آورد راه پیمایی، 
همان اتوبوسی ست که پدرم را برد جبهه.

• حسین قدیانی ، فرزند شهید اکبر قدیانی •




نظرات() 

بعضی روزا ...

نوشته شده توسط :سارا .
یکشنبه 19 بهمن 1393-02:00 ب.ظ

بعضی روزا فکر می کنم بار گناهم 
کاری کرده با من که پیش تو روسیاهم 
از خجالت بسته نگاهم 
درونم می سوزه از سوز گناهم 
یاد گرفتاریم می افتم 
یاد اون لحظه ای که می برنم به یاد غسل و کفنم 
یاد فشار قبرم و فریاد زدنم 
یاد عذاب و بدنم 
یاد اون لحظه ای که دوتا ملک سوال کنن 
یاد ساکت شدنم 
یاد اون شلاقایی که می زنن رو بدنم 
که بگو خدات کیه قبلت کجاست 
چیه کتابتو اسم پیمبرتو بگو 
کمکم کن نمونه جوابم توی گلو ....







نظرات() 




درباره وبلاگ:



آرشیو:


طبقه بندی:


آخرین پستها:


پیوندهای روزانه:


نویسندگان:


ابر برچسبها:


آمار وبلاگ:







The Theme Being Used Is MihanBlog Created By ThemeBox
 


  • شهر قشنگ
  • شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات