قلب مرده

مردن در تنهایی

خیابان خواب ها

به نام خداوند علی و عدالت

باز بوی باورم خاکستریست

صفحه های دفترم خاکستریت

پیش از اینها حال دیگر داشتم

هرچه می گفتند باور داشتم

تیرها زهر هلاهل خورده اند

عشق ورزان مهر باطل خورده اند

بازهم بحث عقیل و مرتضی ست

آهن تفدیده ی مولا کجاست؟

نه فقط حرفی از آهن مانده است

شمع بیت المال روشن مانده است

دست هارا باز در شب های سرد

ها کنید ای کودکان دوره گرد

مژدگانی ای خیابان خواب ها

می رسد ته مانده ی بشقاب ها

در صفوف ایستاده بر نماز

ابن ملجم ها فراوانند باز

سر به لاک خویش بردید ای دریغ

نان به نرخ روز خوردید ای دریغ

گیر خواهد کرد روزی روزیت

در گلوی مال مردم خوارها

من به در گفتم ولیکن بشنوند

نکته ها را موبه مو دیوارها

با خودم گفتم تو عاشق نیستی

آگه از سر شقایق نیستی

غرق در دریا شدن کار تو نیست

شیعه ی مولا شدن کار تو نیست



[ یکشنبه 22 اردیبهشت 1392 ] [ 10:33 بعد از ظهر ] [ علی023 ] [ یه قطره اشک() ]

خون بازی از داریوش اقبالی

آخرین سنگر سکوته
حق ما گرفتنی نیست
آسمونشم بگیرید
این پرنده مردنی نیست

آخرین سنگر سکوته
خیلی حرف ها گفتنی نیست
ای برادر های خونی
این برادری تنی نیست

موج دست های منو تو
دست دریا رو گرفته
عکس تو با سرمه ی
خون
چشم دنیارو گرفته

ما که از آوار و ترکش
همه رو به جون خریدیم
تو بگو همسنگر من
ما تقاص چی رو میدیم؟




[ پنجشنبه 12 اردیبهشت 1392 ] [ 09:35 بعد از ظهر ] [ علی023 ] [ یه قطره اشک() ]