مردن در تنهایی
آدم ها در طول عمرشان دوبار میمیرند
یکبار وقتی که نفس قطع می شود و
بدن سرد می گردد
و بار دیگر
وقتی تنهاست
مردن در تنهایی
آدم ها در طول عمرشان دوبار میمیرند
یکبار وقتی که نفس قطع می شود و
بدن سرد می گردد
و بار دیگر
وقتی تنهاست
به نام مرگ
خودکشی با قرص استامینوفن کدئین
طبق تحقیقات من
قرص های دیازپام و کلونیدین
خواب آورهای قوی هستند
که در صورت مصرف بیش از حد
موجب ایست قلبی و مرگ می شوند
اما فروش آنها بدون نسخه ی پزشک ممنوع است
ولی قرص استامینوفن کدئین که فروش آن کاملا آزاد است
حاوی یک و نیم درصد تریاک و یک درصد مورفین می باشد
که در صورت مصرف بیش از حد موجب مرگ مغزی می گردد
که در صورت مرگ مغزی میتوانید اعظای بدن خود را اعطا کنید.
به نام خدایی که هنوز منو نکشته
یه کمی فرصت اگه هست سهم بودن ترانه ست
یه کمی دلم شکسته واسه آدمای زمونه ست
یه کمی سکوت که دارم تو دلم خدا که دارم
سخته سر کردن بی عشق خدایا طاقت ندارم
چی می خوای بدونی از من بد و خوب روزگارم
قصه ی مردنم رو همه آدما میدونن
نور اگه کمه ولی هست وقتی باشی زندگیم هست
قول بده طاقت بیاری این نه افسانه نه قصه ست
چی می خوای بدونی از من ساده بود منو شکستن
کی بهت گفته قشنگه دیدن اشک یه آدم
حال و روزمو نگاه کن با توم چشماتو وا کن
سادگی خیلی قشنگه یه روز آدما میفهمن
دیدمت تو بی قراری فهمیدم دوسم نداری
دیدمت فصل جدایی برسه عین بهاری
بایدم بری نمونی توکه تنها نمیمونی
کاش میشد مثل تو باشم خوش به حالت
بی وفایی . . .
خودکشی یک گناه نیست
یک همسر مهربان است که
هیچگاه تورا تنهایت نمی گذارد
وقتی تنها شدی
به آغوش گرمش برو
مطمئن باش که
با تو مهربان خواهد بود
خدایا تو میدانی
مردن در تنهایی
چه دردی دارد
همیشه تنهایم گذاشتی
لحظه ی مردنم
تنهایم مگذار
خودکشی دروغ نیست
خودکشی سربازان آمریکایی در عراق
چرا بعضیا فکر می کنن اونا دارن دروغ میگن؟
حالا که مردن چه حالی دارین؟
واقعا خوشحالی؟
تصویری از خودکشی دختری به نام آرزو
که خود را از پل کالج تهران
به پایین پرت کرد
با یک دل غمگین به جهان شادی نیست
تا یک ده ویران بود آبادی نیست
تا در همه جهان یکی زندان هست درهیچ کجای عالم آزادی نیست
به نام بدبختی
یکی میگه 0 منفی یکی میگه عین قصره
مردی خونش رو فروخته مردی خونه اش رو فروخته
تیتر روزنامه ی عصره
آره خونش رو فروخته واسه بچه اش نون خریده
نرخ خون پایین اینقدر یا اونو گرون خریده
عصره آهن عصره گرگه توبه مرگه گرگه عصره
مردی خونش 0 منفیست اما خونه اش عین قصره
حالا سگ داشت یا حلزون صد چمن خونه بدوشن
سنگ دل آن که قیمت خون خونشونو می فروشند
به نام مردن در تنهایی
چشام خیسه جهانم شکل کابوسه
حسرته ، بغضه ، مرگه
روبروم دیواری از مه
گودالی از قبر
بگو بیهوده نیست فاصله من و تو
بگو سپیدی کفن بیهوده نیست
بگو از آغوش گرمت
فقط تو و چشمات
بگو هرچی که گفتی و شنیدم
کابوس بود تموم گلایه هات
نگاه کن شوق رفتنم توی قبر
بران شد مرگ تدریجی من