آی سی یو
روی شیشه با قرمز نوشته بود:
" آی سی یو "
و من بیخودانه داشتم فكر میكردم " آی سی یو " یعنی
" می بینمت "
پرستار با وحشت گفت: بیمار از دست رفت
و من كبود شدم ......از دست می روم ...شوك می دهند
از تخت می جهد... جسم مرده ام
اما خط مانیتور مراقبت های ویژه همچنان صاف است...
هیچ كس نمی داند كه فقط تنفس مصنوعی كارساز است
آن هم از لبهای مكرر تو...
جسدم كه رفت !!روحم هنوز بیخودانه فكر می كند
" آی سی یو " یعنی " می بینمت...