خاطرات من
شنبه 21 مرداد 1391

داستان واقعی...

شنبه 21 مرداد 1391

نوع مطلب :
نویسنده :شمیم .

zq9gpomn0c1nghzz0jcg.jpg

اوایل زندگی عاشقانه ای داشتند

oxrm89yqyffuekm1ahcg.jpg

تا اینکه حامله شد

gze4ebozlz4j9ca7wuss.jpg

بچه اول به دنیا اومد

2u59hqmfsx03vwhlrlo.jpg

بچه دوم هم به دنیا اومد

bekhuz7niqe25287r6xw.jpg

پدرشون سخت مشغول پول در اوردن و جون کندن بود

ikaa4ebt16an2hl36wt2.jpg

بچها کم کم بزرگ شدن

x22c44bd25thmld8qsdv.jpg

بدون مراقبت و تربیت خلاف از اب در اومدن

y2n16axeixpt3hwwexts.jpg

یکی دی جی شد و تو پارتی ها میخوند

xl2ls1s0jejx2a3b1urc.jpg

یکی دیگم از سر نادونی تروریست شد

ibpog4rzda49eumgp0c3.jpg

کوچیکترینشون زد به سیم اخر و خواست خودکشی کنه

26hk2fkvoc66mqgl9kqr.jpg

پدرش تا فهمید درجا سکته زد

2040yww8704fwpd11ec8.jpg


مادرشونو که خل و چل شد






شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات