یکشنبه 22 مرداد 1391
یکشنبه 22 مرداد 1391
چقدر دلم برایت تنگ شده
یکشنبه 22 مرداد 1391
نوع مطلب :عشق،
نویسنده :شمیم .
چقدر دلم برایت تنگ شده
آنقدر که فقط نام زیبای تو در آن جای می گیرد
عزیز من ، قلب من
ای کاش می شد اشک های طوفانی ام را قطره قطره جمع کرد
تا تو در دریای غم آلود آن غروب چشمانم را نظاره کنی
ای کاش می شد فقط یک بار
فریاد بزنم
دوستت دارم
و تو صدایم را می شنیدی
نمی دانم چطور ، کجا و چگونه باید به تو برسم؟
ای کاش به جای عکس زیبایت
وجود نازنینت پیش رویم بود
و حرف های نا گفته ام را می شنیدی
به راستی که تو اولین عشق راستینم هستی
شاید در گذشته هرگز اینچنین عاشق نشده بودم
آنقدر که فقط نام زیبای تو در آن جای می گیرد
عزیز من ، قلب من
ای کاش می شد اشک های طوفانی ام را قطره قطره جمع کرد
تا تو در دریای غم آلود آن غروب چشمانم را نظاره کنی
ای کاش می شد فقط یک بار
فریاد بزنم
دوستت دارم
و تو صدایم را می شنیدی
نمی دانم چطور ، کجا و چگونه باید به تو برسم؟
ای کاش به جای عکس زیبایت
وجود نازنینت پیش رویم بود
و حرف های نا گفته ام را می شنیدی
به راستی که تو اولین عشق راستینم هستی
شاید در گذشته هرگز اینچنین عاشق نشده بودم
جمعه 20 مرداد 1391
بی تو نمیتوانم....
جمعه 20 مرداد 1391
نوع مطلب :عشق،
نویسنده :شمیم .
منی كه میگفتم حالا روزی هزاربار به خودم لعنت میفرستم
بال و پَرت دادم تا همیشه واسه خودم باشی اما ....
حقیقت داره یا خوابه؟ که دستات توی دستاشه
محـاله ، اون نمیتونه ، مثله من عاشقت باشـه
باهاش خوشبخت و آرومی،سـرت رو شونه ی اونه
یــــه روزی ماله مــن بودی ، ولـــی اینــــو نمیدونه
نمیـــــدونه که دسته تو ، تو دستایه منم بوده
بهش بگو که آغوشت ،یه وقت جایه منم بوده
بگو چی بینه ما بوده؟سرِ عشقت چی آوردی؟
منو یادت میاد یا نه ؟ ، همونکه عاشـــقش بودی!
چقدر راحت، یکی دیگه،جامو پرکرد، به این زودی