این عکس از قسمت (کوله گاه)گرفته شده است


نوشته شده توسط شهاب حیدر زاده در سه شنبه 31 فروردین 1389 ساعت 01:33 ب.ظ | لینک ثابت | نظرات ()

عکس روستای زیبا و گردشگری آویهنگ


نوشته شده توسط شهاب حیدر زاده در یکشنبه 29 فروردین 1389 ساعت 08:37 ب.ظ | لینک ثابت | نظرات ()

نمای زیبا از کوه(سیر کول)واقع در روستای آویهنگ


نوشته شده توسط شهاب حیدر زاده در یکشنبه 29 فروردین 1389 ساعت 08:26 ب.ظ | لینک ثابت | نظرات ()

سایت انجمن علمی آویهنگ شروع بکار کرد از دوستانی متخصص در هر رشته که تمایل همکاری دارند دعوت به همکاری می شود.

http://avihang.mihanbb.com


نوشته شده توسط هه نا سه در یکشنبه 29 فروردین 1389 ساعت 01:44 ب.ظ | لینک ثابت | نظرات ()

عکس گذفته شده از (کل ماموستا)


نوشته شده توسط شهاب حیدر زاده در جمعه 27 فروردین 1389 ساعت 10:30 ق.ظ | لینک ثابت | نظرات ()

عکس گرفته شده از پشت قبرستان (کوله گاه)


نوشته شده توسط شهاب حیدر زاده در جمعه 27 فروردین 1389 ساعت 10:28 ق.ظ | لینک ثابت | نظرات ()

عکس گرفته شده از دره ی (کل ماموستا)


نوشته شده توسط شهاب حیدر زاده در جمعه 27 فروردین 1389 ساعت 10:18 ق.ظ | لینک ثابت | نظرات ()

عکس گرفته شده در پشت بام مسجد (لاده گاه)


نوشته شده توسط شهاب حیدر زاده در جمعه 27 فروردین 1389 ساعت 10:02 ق.ظ | لینک ثابت | نظرات ()

در بحث پیرامون مساله ی انسان , نمی توان خود را تنها به تکامل زیست شناسنانه محدود کرد زیرا این نوع تکامل به تنهایی ماهیت گذار اجداد حیوانی را به انسانهای نخستین تبیین نمیکند . فردریک انگلس آن تغییر کیفی ای را طی پیدایش انسان در فرایند تحول تدریجی جهان حیوانی روی داد کشف کرده است , وی برای نخستین بار به این حقیقت پی برده که آنچه انسان را از دنیای حیوانی متمایز نمود , کار اجتماعی مفید اوست که با کمک ابزار کار مصنوع خود انجام می دهد .این خصوصیت انسان که در تکامل او نقش تعیین کننده ای داشته نه بطور خود به خودی بلکه در نتیجه یک فرا گرد طولانی ، در طی قرون متمادی پدید آمد .بر اثر وضع قائم بدن و دستهای بسیار تکامل یافته ، استفاد از اشیائی مانند : سنگ ، استخوان و جز آن به منظور شکار و یافتن خوراک و دفاع در برابر دشمنان وحشی برای انسان امکان پذیر گشت بنابراین تحقیقات آرگولوژیستها ، اجداد نخستین انسان ، حیوانات کوچک را شکار کرده و آنها را با اشیائی سنگین می کشتند و برای شکافتن پوسته لاک پشت و خرچنگ از سنگها سود می جستند .استفاده ازابزارهای طبیعی سبب گشت که اجداد انسان در آغاز بکوشند اشیائی را که در دسترشان بود با نیازهای خویش وفق دهند و سپس ابزارهایی را برای کارهای گوناگون بسازند و بدین گونه بکار آگاهانه نزدیک شوند به هر حال استفاده از ابزارهای طبیعی و دست ساخته به میمون های آدم نمای کهن این امکان را داد تا گوشت جانوران کوچک را نظیر : مارمولک ، خرچنگ و نیز گوشت حیوانات بزرگی را که گاهی شکار می کردند به رژیم غذایی پیشین خود که از گیاهان و تخم پرندگان تشکیل شده بود ، بیافزایند. این رژیم غذایی گوشتی برای بدن به ویژه مغز مقادیر وافری پروتئین وسایر مواد مغزی لازم را فراهم آورد و به طور کلی بدین شکل به تکمیل سریع سازمان بدن کمک کرد . کار اولیه انسانها به تدریج از یک کنش غریزی به کنش آگاهانه تغییر یافت. مغز انسان ، در نتیجه تراکم تاثیرات محیط در طی قرون متمادی و اندوختن مهارتهای گوناگون به تعمیم پدیده ها ومرتبط ساختن آنها به طور یک رشته مفاهیم لوژیکال آغاز نهاد .انسان به کسب آگاهی و پیش بینی نتایج کردار خود از جهان پیرامون پرداخت سراسر بدن انسان در جریان کار و تاثیرات فعال او برطبیعت تکامل یافته و ذهن او نیز غنی گشت .توسعه بیشتر کار نه تنها بر ظرافت دستها افزوده بلکه ذهن انسان رانیز بهبود بخشیده و به او توانایی داد تا اگاهانه و هدف گیرانه کار کند . چنانکه از پژوهش فیزیولوژیست های بزرگی چون « ای . م سه چونوف » « وای . پ . پاولف » بر می آید ، شالوده تفکر بشری عبارتست از جریاهای فیزیولوژی که در مغز انسان صورت می گیرد . سخن گویی شمرده و مقطع در جریان کار پدید آمد .تفکر و شعور انسان از کیفیت اندیشه مجرد برخوردار است. (اندیشه مجرد عبارتست از بازتاب تعمیم یافته واقعیت در مفاهیم که بصورت واژه ها بیان می گردد )این توانایی انسان برای تفکر مجرد به او امکان داد تا ایده و منظومه ای از احساسهای خود را به صورت واژه ها بیان دارد و به کمک این واژه ها توانست احساس خود را به دیگران منتقل کند . ولی این توانائی انسان به ابلاغ اندیشه های خود به کمک واژه ها کافی نبود تا وی را به سخن گفتن وا دارد .هر ملتی دارای زبان و فرهنگ و آداب و رسوم خاص خود می باشند . ملت کرد هم به مانند سایر ملل جهان دارای چنین خصوصیاتی می باشند . زبان کردی هم یکی از زبانهای اصیل خاورمیانه می باشد که متعلق به خانوادهای زبانهای ایرانی است . و یکی از زبانهایی است که شاخه بزرگ هند و اروپایی را تشکیل می دهند .در تمام کردستان زبانهای عربی ، فارسی و ترکی زبانهای دوم اند و برقاطبه جمعیت چندان شناخته شده نیستند . زبان كردی اگرچه خوشایند زبان پارسی است اما از حیث دستور زبان و لغات کاملا متمایز از آن است . تعدادی از متفکران هم در این باب نظریاتی را ارائه داده اند : 
مینورسكی در دایره المعارف اسلامی به خوبی نشان می دهد که زبان کردی کاملا مجزا از زبان فارسی است . و یا اینکه ژان دو مرگان تاکید می کند که زبان کردی لهجه ای از زبان فارسی نیست بلکه خود یک زبان خاص و خواهر زبان فارسی و حتی شاید قدیمی تر از آن هم باشد . یا « سر سیدنی اسمیت » در تاریخ آسور می گوید : زبان کردی اصالتی قدیمی و بزرگی دارد و می توان به حقیقت گفت که زبانی مستقل و قدیمی دارای ریشه کهن تر از زبانی است که لوحه داریوش با آن نوشته شده است که دارای الفبا و قوائد خاص خود می باشد .الفبای زبان کردی دارای 29 حرف صامت (بیده نگ)و 8 حرف مصوت (ده نگدار) میباشد. که در ترکیب کلمات هم دیگر را همراهی می کنند و اساسا حروف صامت بدون کمک حروف مصوت قابل ادا نمی باشند . لذا ، زنجیروار در تشکیل کلمات از وجود هم بهره میجویند . 
الف : حروف صامت (بیده نگ)(consonants) 
ئ – ب – پ – ت – ج – چ – ح – خ – د – ر – ر – ز – ژ – س – ش – ع – غ – ف – ق – ف – ک – گ – ل – ل – م – ن – و – ه – ی 
ب : حروف مصوت (ده نگدار)(vowels) 
ا – ه – و – وو – و – ی – ی – بذرو که یا کورته بزوین 
البته باید توجه داشت که حروف مصوت هیچ گاه در آغاز کلمه قرار نمی گیرد . در الفبای کردی همچنانکه در فوق به آنها اشاره شد چند حروف وجود دارد که در زبان فارسی معادل آنها را نمی یابیم و عبارتند از : 
ئ - ر – ف – ل 
همانطوریکه در فوق اشاره شد این الفبای کردی می باشد که بیشتر کاربرد آن در زبان کردی سورانی می باشد . حال در عین موجودیت الفبای سورانی دارای الفبای لاتینی هم می باشد که در زبان عامیانه با عنوان «کوردی لاتینی» مورد استفاده قرار می گیرد . و آن هم از 28 حرف صامت (بیده نگ) و 8 حرف مصوت (ده نگدار) تشکیل شده است . 
الف : حروف صامت ( بیده نگ ) 
B – P – T – C – C – H – X – D – R – X – J – S – S – X – F – V – Q – K – G – L – L – M – N – W – H – Y 
ب : حروف مصوت ( ده نگدار ) 
A – E – U – U – O – I – E – i tj gohp;c لهجه های زبان کردی : 
گویش عبارتست از شاخه بزرگی از زبان که مردمان منطقه ای پهناور با آن گفتگو می نمایند لیکن گونه ، شاخه یا بخشی از گویش یا لهجه می باشد که به نوبه خود شاخک های فرعی دیگری را در بر می گیرد . با تعریفی که از گویش شد می توان گفت بطور کلی زبان کردی دارای شش گویش می باشد . که بشرح زیر می باشد : 
1) – گویش کرمانج شمالی ( شیوه کرمانجی ژورو «باکوری» ) : حدود دو سوم کردها با این لهجه تکلم می نما یند و دارای ساختمان دستوری ویژه ای است و کردهای شرق دریاچه وان ، از مشرق دیاربکر به طرف اورفا و خرپوف و درسیم در کردستان ترکیه و کردهای ساکن اطراف دریاچه ارومیه در نواحی ترگو رومرگور (کوردانی شکاک) و نیز کردهای مقیم مازندران و گیلان ساکن نواحی رودبار و نور و فاراب و دماوند و هم چنین کردهای مقیم خراسان در نواحی قوچان و شیروان و درگز و بجنورد و کردهای مقیم سوریه نواحی قامیشلی و ایروان شوروی سابق همگی بدین گویش تکلم می نمایند و این گویش دارای گونه های زیر می باشد: 
الف : گونه بادنیانی ( زاراوه ی بادنیانی یا به هد ینانی ) 
ب : گونه بوتانی ( زاراوه ی بوتانی ) 
پ : گونه شمدنیانی ( زاراوه ی شه مدنیانی ) 
ت : گونه حکاری ( زاراوه ی حه کاری ) 
س : گونه بایزیدی ( زاراوه ی بایه زیدی ) 
2) – گویش کرمانج جنوبی ( شیوه ی کرمانجی خوارو «باشوری» ) : این گویش نیز دارای ساختار دستوری ویژه ای است . و گونه های زیر را در بر می گیرد : 
الف : گونه اردلانی ( زاراوه ی ئه رده لانی ) : با این گونه کردهای مقیم سنندج و توابع آن از جمله : دیواندره ، لیلاخ ، کامیاران بدین گونه سخن می رانند . 
ب : گونه مکریانی (زاراوه ی مو کریانی ) : کردهای مهاباد ، پیرانشهر، نقده ، اشنویه ، سردشت و بوکان بدین گونه تکلم می کنند . 
پ : گونه سلیمانی یا سورانی بطور اخص ( زاراوه ی سلیمانی ) : بدین گونه هم کردهای مقیم ایران از جمله : سقز، بانه ، تکاب ، و کردهای مقیم کردستان عراق از جمله : سلیمانیه ، کرکوک ، موصل ، قلعه دیزه، صلاح الدین ، رانیه بدین گونه سخن می گویند.ت : گونه جافی ( زاراوه ی جافی ) : بدین گونه نیز کردهای مقیم ایران از جمله : جوانرود ، روانه و در کردستان عراق نیز :کرکوک ، شهرزور بدان تکلم می نمایند . 
3) – گویش اورامی یا گورانی (زاراوه ی هه ورامی گورانی ) : که آثار منظوم و منثور کردی ، در آغاز با این شیوه نگاشته شده است و از آن جمله می توان متون کهن یارسان (پیروان اهل حق ) و اشعار عرفانی مولوی و حیدی اورامی را برشمرد.کردهای مقیم ایران اورامان تخت ( هه ورامان ) : شامل جنوب مریوان ، و اورامان لهون شامل پاوه و کردهای مقیم کردستان عراق شامل حلبچه ، منطقه کاکایی در کرکوک و منطقه زنگنه می باشد 
4) – گویش لری ( زاراوه ی لوری ) : این گونه هم دارای ساختمان دستوری ویژه خود می باشد که دارای گونه های زیر می باشد .الف : گونه لکی ( زاراوه ی له کی ) : کردهای ساکن بخشی از ایلام ، کوهدشتب : گونه فیلی(زاراوه ی فه یلی) :کردهای ساکن بخشی از ایلام ، کوهدشت ، پشتکوه، پیشکوهپ : گونه بختیاری ( زاراوه ی به ختیاری ) این گونه هم در مناطق چهار محال و بختیاری و شهر کرد و اطراف آن بکار می رود . 
5) – گویش کلهوری ( زاراوه ی که لهوری ) : گویش کلهوری ضمن پراکندگی آن در مناطق بوکان ، تکاب وجود دارد. ولی مرکز اصلی آن ایلام و ایوان می باشد . 
6 ) – گویش زازایی ( زاراوه ی زازایی ) : این گویش هم طبق گفته برخی از نامداران به گویش هه ورامی نزدیک می باشد و در مناطق : درسیم ، خارپوت و بین گول کاربرد فراوان دارد. 
منابع: 
o کرد و کردستان – درک بیان – ابراهیم یونسی 
o مساله کرد : بررسی تاریخی و جامعه شناسی – ژویی بلو : دکتر پرویز امین 
o ریزمان : پیرامون دستور زبان کردی – بهمن فریور 
o زبان کردی و لهجه های آن – محمد مرتضایی 
ابراهیم قربانی 

برگرفته از سایت: استانداری کردستان


  

نوشته شده توسط هه نا سه در پنجشنبه 26 فروردین 1389 ساعت 10:35 ب.ظ | لینک ثابت | نظرات ()
درتاریخ 1344 ه.ق مطابق با 1304 ه.ق از طرف ملت، مجلس موسسات سلطنت مشروطه را به سردارسپه رضاخان پهلوی تفویض نمود به امید اینکه به دوران سیاه سلسله قارغ از ملت وعیاشی قاجار خاتمه داده شود. گویند فتحعلیشاه 57 اولاد داشته گذشته از خارجیان، پی ریزی گشته وبا ضعف وناتوانی عظمت وشکوه پرافتخار دیرینه ایران را منکوب و نابود ساختند.  به امید بازیافتن و زمام امو ر از دست رفته سیاستمداران ستم دیده و مجاهدین در آن زمان در برانداختن سلسله قاجاریه با رضاخان یاری و تشریک مساعی نموده اند: شب آبستن است تا چه زاید سحر آیا رضاخان حارس مشروطه یا ایده آل وطنخواهان یا او نیز رژیم استبدادی را مستحکم تر می سازد قضاوت را به تاریخ پر ماجرای ایران خواهیم داد. در تاریخ 1305 امیر عبدالله طهماسبی از طرف رضاشاه به کردستان آمد به وسیله مرحوم شیخ عارف پدر زن حسین خان (رشیدالملک) با حسین خان و محمود خان کانی سانان در قریه آویهنگ ملاقات نمود. در این دیدار سران مرزنشینان هورامان و مریوان را تشویق وتعداد سی قبضه اسلحه جنگی وشکاری به بیگزادگان به عنوان اعطائی شاهانه دارد. درقریه نیژ تیژ مشابه این اقدام محمود خان دزلی وطایفه حسن سلطانی را به بخشش دوربین و خلعتهای فاخره مجذوب محبت دولت ساخت. در این مو قع سران طوائف سه گانه هورامان تخت (مصطفی سلطانی،بهرام بیگی و حسن سلطانی) به ترتیب حسین خان در رزاب، محمود خان در دزلی، نادر سلطان درشهر هورامان جعفرسلطان کماکان سلطان هورامان لهون و در نفسود بوده، پیشرفت و آغاز برتری طایفه مصطفی سلطانی که درزمان عباسقلی سلطان شروع شده بود ودر این ایام نیز فزونی گرفت. از رضاقلی بیگ برادر عباسقلی سلطان حسن خان و مجید خان در رزاب و پسر دیگرش محمد علی بیگ در کرآباد وبرادر دوم عباسقلی سلطان، حاج فرج الله بیگ با فرزندانش علی بیگ و محمد شریف بیگ و محمد رشیدبیگ در قریه المانه متمرکز بودند. حسن بیگ(حسن رزابی) فرزند حسین خان، محمد خان ، احمدبیگ، محمد امین بیگ، ومحمود بیگ پسران محمد علی بیگ بودند که در سرافراشتگی وقدرت بیشتر طایفه مصطفی سلطانی سهم شایانی داشتند.
نوشته شده توسط هه نا سه در پنجشنبه 26 فروردین 1389 ساعت 10:20 ب.ظ | لینک ثابت | نظرات ()

 

مقارن با سال (1334 ه.ق) در اثر اشغال سنندج به وسیله قوای روس روحانیان وفظلا ونامداران این شهر از جمله حاج شیخ عبد الحمد  وآیت الله مردوخ و غیره به رزاب پناهنده شدند وسیله محمود بیگ شهبندر که در قریه دورود در جوار رزاب نزد شیخ علاالدین بود با محی الدین بیگ فرمانده قوای عثمانی در پنجون ارتباط برقرار نمودند سپس تمام خوانین رزاب، روحانیون سنندج ومشایخان عظام هورامان و مریوان شیخ محمود و محی الدین بیگ در خانه محمود خان کانی سانان گرد آمده عقد عشایری و پیمان ناگسستنی بستند. چند روز بعد قوای روس با پشتیبانی بیست عراده توپ و تجهیزات کامل به قصد راندن قوای عثمانی ازپنجون تشکیل یافته بودحرکت می نماید بلادرنگ تفنگچیان هورامی و مریوانی درسه پیچه کاکوذکریا راه را مسدود وطی مصافهای پی درپی تلفات و مهمات و غنائم قابل ملاحضه ای از روسها گرفتند و آنان مجبور به عفب نشینی می نمایند. تعداد دوازده نفر از فاتحین که هشت نفر از این ارقام رزابی بوده اند بدرجه شهادت رسیدند(شهدای رزاب در قبرستان اصحاب عبدالله مدفون می باشند) متعاقب این پیروزی، فرستاده نظامی دولت عثمانی باتفاق شیخ حسام الدین و شیخ علا الدین و شیخ نجم الدین از عبا سقلی سلطان در رزاب دیدار بعمل آورده در نتیجه این ملاقات اردوی بی شماری مرکب از هورامی، لهونی، مریوانی، ژاورودی و کلاترزانی  وکوماسی در رزاب گرد آمده به قصد راندن روسها از سنندج حرکت می نماید. محمود خان دزلی در گردنه آریز با عده مربوطه مستقر می گردد بقیه به حرکت ادامه می دهند چندین سورا پیشرو متشکل از هورامی و کوماسی در تپه های اطراف قریه ارنان در اولین برخورد به جلوداران روس بیست نفر از دشمن ار از پای در آورده اسبها وسلاحشان را به عنیمت می گیرند. بقیه مغلوبین بطرف شهر فراری می شو ند بدون گماردن قوای پشتیبانی کلیه تفنگچیان به تعقیب آنان پرداخته تا داخل صحرای بدون پناهگاه جوار کمیز می تازند. لهونیها به منظور ترس از گرفتن قصاص در این نیروکشی بعنوان پهلودار از کنار اردو حرکت می کردند، در ارتفاعات آبیدر موضوع گرفته و به تماشا پرداخته بودند. فرماندهان روسی از این بی ابتکاری وعدم نظم حداکثر استفاده را برده، مهاجمین را به توپ و خمپاره بسته، سواران روسی درپناه آتشبار، حمله سریع را آغاز و تا گردنه آریز به تعاقب می پردازند. در این محل که قوای محمودخان دزلی استقرار داشت حمله را متوقف کرده وقوای روس را با دادن تلفات سنگین عقب می رانند.همزمان با این مصاف 26 شعبان 1334 حاج شیخ عبدالحیمد در رزاب به رحمت حق پیوست مزارش درجوار شهدای راه حق می باشد. به دنبال این واقعه قسمتی از سواران روسی از گردنه عاشقان گذشتند در اطراف قریه ویس با پاسدارن رزابی درگیرمی شوند. دراین زد وخورد نیز تنی چند از سواران روسی مقتول و مرکبها وسلاح مقتولین بدست تفنگچیان رزاب افتاده که به رزاب نزد عباسقلی سلطان فرستاده می شوند. در این آشفتگی احمدنام مشهور به احمد کل اناخی در رأس عده ای به غارتگری وچپاول و راهزنی پرداخت وسیله تفنگچیان دستگیر به دستور عباسقلی سلطان جلو آبادی رزاب تیرباران گشت.

منبع


نوشته شده توسط هه نا سه در پنجشنبه 26 فروردین 1389 ساعت 10:17 ب.ظ | لینک ثابت | نظرات ()


روستای کوهستانی آویهنگ از توابع بخش کلاترزان شهرستان سنندج در استان کردستان، با مختصات جغرافیایی 46 درجه و 41 دقیقه طول شرقی و 35 درجه و 16 دقیقه عرض شمالی، در فاصلة 15 کیلومتری شهر کلاترزان (شویشه) و 58 کیلومتری شهر سنندج واقع شده است. ارتفاع روستای آویهنگ از سطح دریا 1670 متر است. آب و هوای آن در بهار و تابستان معتدل و در زمستان سرد و خشک است.
این روستا از شمال غربی به کوه بی‏قوره و کوه حیدرشاه، از شمال به کوه بردسور از شمال شرقی به گردنه کرد آباد و دره سیر و از جنوب غربی به دره قلیچه محدود می‏شود.
آثار باقی‏مانده از مسجد تاریخی آویهنگ، امام‏زاده شیخ صمدی، امام‏زاده پیربالا عمری و مرقد حاج حسن، نشان از قدمت طولانی روستای آویهنگ دارد.
مردم روستای آویهنگ به زبان کردی با گویش اورامی سخن می‏گویند، مسلمان و پیرو مذهب تسنن هستند.
الگوی معیشت و سکونت
براساس نتایج سرشماری سال 1375، روستای آویهنگ 2043 نفر جمعیت داشته است که در سال 1385 به 3720 نفر افزایش یافته است.
نظام اقتصادی روستا، بر پایه فعالیت‏های زراعی، باغداری و دامداری، و همچنین جنگل‏داری، پرورش زنبور عسل، صنایع دستی و خدمات استوار است. کشت آبی و دیم در روستا رواج دارد و مهم‏ترین محصولات زراعی آن شامل گندم، جو، نخود، ذرت، بنشن، گوجه فرنگی، پیاز و سیب‏زمینی است. انواع محصولات سردرختی مانند انار، گردو، انگور، سیب، گلابی، هلو، توت سفید، سنجد، انجیر، آلوچه، آلبالو، گیلاس و توت فرنگی نیز در روستا تولید می‏شود. لبنیات و عسل نیز از تولیدات دامی روستاست. زنان روستا در کنار فعالیت‏های زراعی به بافت انواع قالی، گلیم، جاجیم، سجاده و گیوه می‏پردازند.
روستای زیبا و کوهستانی آویهنگ با بافت مسکونی متراکم، در شیب که به صورت پلکانی استقرار یافته است. خانه‏های آن غالباً دو طبقه، ایوان‏دار و دارای دیوارهای ضخیم سنگی گل‏اندود هستند. سقف مسطح خانه‏ها با تیرهای چوبی و اندود کاهگل یا قیروگونی پوشیده شده‏اند. خانه‏ها و فضاهای درونی آن‏ها از نوع معیشت و فعالیت خانوار روستایی و همچنین از شرایط طبیعی ناحیه متأثر شده و شکل گرفته است. مصالح به کار رفته در خانه‏های روستاییان شامل خشت، گل، سنگ، گچ و چوب است. در ساخت خانه‏های جدید از مصالح تیرآهن، سیمان، آجر و مانند این‏ها استفاده شده است.
جاذبه‏های گردشگری
منظره کوهستان، جنگل‏های بلوط، باغ‏های سرسبز، حواشی رودخانه آویهنگ همراه با پوشش گیاهی پیرامون روستا و انواع گل‏ها و گیاهان رنگارنگ و دارویی مانند گل گاوزبان، پونه، شاتره، گون و درختان و درختچه‏های فراوان ون، انجیر کوهی، زالزالک، بلوط، ارژن، بید، چنار و صنوبر چشم‏اندازهای زیبا و شگفت‏انگیزی در روستای کوهستانی آویهنگ پدید آورده‏اند.
کوه سنگ سرخ در نزدیکی روستا، با 2410 متر ارتفاع از جمله جاذبه‏های طبیعی روستاست. روستای هواره برزه نیز با طبیعتی بکر و زیبا در همسایگی آویهنگ، جذابیت محیط روستا را افزون‏تر کرده است.
مسجد قدیمی آویهنگ از جمله جاذبه‏های تاریخی روستاست که با معماری زیبا، تزیینات داخلی و هنرمندانه عصر قاجاری، و نیز با سر ستون‏های چوبی حکاکی شده واجد ارزش‏های جهانگردی است. آیات قرآنی، تاریخ ساخت و نام خلفای راشدین بر سر ستون‏های چوبی حکاکی شده است. مرقد حاج حسن و امامزاده پیربالا عمر از دیگر فضاهای تاریخی و مذهبی روستا هستند.
مردم روستای آویهنگ همچون سایر مسلمانان، در مراسم مذهبی عید فطر، عید قربان، میلاد پیامبر (ص) به جشن و سرور می‏پردازند.
از جمله مراسم خاص این روستا، برگزاری مراسم خواستگاری، نامزدی، حنابندان، عقدکنان و عروسی همراه با رقص‏های محلی و هلهله و آوازهای کردی است. سیاه چمانه، چپی و هل پرکه، انواع موسیقی و رقص رایج در روستا را تشکیل می‏دهند.
مردم روستای آویهنگ در ایام فراغت، با بازی‏های محلی مانند هل هل، زوران، گرزان، هلک ملک، دیلی کافی و کوهنوردی سرگرم می‏شوند.
پوشاک مردم آویهنگ مانند دیگر مناطق کردنشین، از نوع لباس‏های کردی است. پوشش مردان شامل چوخه، پانتول، ملکی، شال، دستار، فرنجی و کله بال است. زنان نیز از جافی (نوعی پیراهن بلند)، کلنجه، شاه کلاه و کلکه استفاده می‏کنند. لباس زنان معمولاً با انواع زیورآلات زیبا آراسته می‏شود.
از انواع صنایع دستی روستا می‏توان به سجاده، جاجیم و گیوه و نیز به سبو اشاره کرد.
در این روستا، انواع غذاهای سنتی و محلی که معمولاً، مواد اولیه آن در روستا فراهم است، طبخ می‏شود. معروف‏ترین این غذاها عبارتند از: دوینه، شلمین، یکاوه، پرشنه، دوسه‏ره و زملینه.
دسترسی: روستای آویهنگ از طریق سنندج و کلاترزان قابل دسترسی است و جاده منتهی به این روستا از شهرهای مزبور آسفالت می‏باشد.
منبع :iranchto.ir


نوشته شده توسط هه نا سه در پنجشنبه 26 فروردین 1389 ساعت 09:54 ب.ظ | لینک ثابت | نظرات ()

همچنان که قبلا" توضیح داده شد آبادی آویهنگ دارای دو دره بزرگ و بسیار بازی

است که یکی در غرب آبادی و دیگری در شرق آبادی هر یک از آن دو به دره های

متعدد کوچکتری تقسیم و منشعب می شود از این رو به علت وابستگی و ارتباط مردم

به یکی از این دو دره بزرگ عملا" آبادی به دو محله یکی به نام(کوله گاه)در غرب

دومی به نام(لاده گاه)در شرق آن تقسیم شده است بخاطر این که بیشتر املاک ساکنان

محله (کوله گاه)در دره غربی و شعبه های آن قرار گرفته و املاک ساکنان محله (لاده گاه)

در درَه شرق آبادی و شعبه های بسیار متعدد و پر جمعیت آن واقع شده است.

همچنین ساکنان محله (کوله گاه)برای دفن مردگان خود قبرستان ویژه ای به نام (ده ره ایشی)

داشتند و به هنگام رفت و آمد و عبر از کنار آنجهت روح مردگان خویش فاتحه ای می خواندند

و برای آنان طلب مغفرت و عفو می کردند.

نا گفته نماند در اواسط پاییز هنگامی که ساکنان هر دو محله از سر باغ خود به آبادی بر می گشتند

مشترکاً و همراه با تشریک مساعی همدیگر مردگان خود را در قبرستان وسیع(در ره ایشی)دفن

می کردندهمچنین بعد از چند سالی که قبرستان کوچک(به رو زراری)پر شدوجایی برای دفن مردگان

نماند هر دو محله به طور کلّی مردگان خود را در چهار فصل در قبرستان غرب آبادی دفن می کردند

و این کار نیز همچنان ادامه دارد به طورا که دامنه وسعت آن به طرف دره(دیو یه ر)و ارتفاع آن

کشیده شده است.


نوشته شده توسط شهاب حیدر زاده در دوشنبه 23 فروردین 1389 ساعت 08:52 ب.ظ | لینک ثابت | نظرات ()

جهت شناخت بیشتر و بهتر از سابقه اسکان در منطقه بررسی ریشه و تاریخ اکراد الزامی است.

هر چند که به علت کمبود منابع امکان اشتباه وجود دارد بنا بر این نه با دیدی مطلق بلکه می توان

بطور نسبی این نظریت را پذیرفت.بطور کلی در مورد ریشه و منشاء کردها دو نظریه وجود دارد: یکی

نظر مینورسکی است که معتقد به (ماد)بودن مبدا اکراد است. او می گوید که برای کردها که در فضاهای

وسیعی پراکنده اند و از نظر جسمانی اختلاف قابل ملاحظه ای با هم دارند عوامل اصلی لازم برای

تشخیص خصایص ملی آنها عبارت است از نحوه زندگی و از آن بالاتر زبان کردی که بی شک

به زبان های ایرانی شمال غربی تعلق دارد.در جنوب دریاچه ی ارومیه برای نخستسن بار در سال

844پیش از میلاد به کشوری اشره می کند به نام پار سواکه به عنوان قدیمی ترین مرحله پیدایش

ایرانیان به شمار می رود. مدتی بعد از سال 714 پیش از میلاد نام پارسوا از خاطره ها محو

می شود. چون ایرانیان به سمت جنوب کوچ کرده بودند.در جنوب غربی پاراسوا مدیها(ماتایی ها

یامادها)نام می برد.همچنین قبایل دیگری مثل (مینها) در فاصله 615-642 پیش از میلاد

مینورسکی اسم مادها را که در آثار نویسندگان یونانی یافت می شود اضافه می کند.

از این قرار نیروی 10 هزار نفری گزنفون مورد حمله گروهی از ایرانیان قرار گرفتند

که از مادها تشکیل شده بودند.استرابون ضمن اشاره به قبایل چادر نشین از مادها

و(کورتیوییها)نام برد.در نوشته های بطلمیوس نیز مادها همسایه(کورتیوییها)بوده اند

بعد مینورسکی فرضیه خود را دایر بر تغییر اسم(کرمانج)که کردها به خود داده اند

پیش می کشد با حذف پسوند(ج)ار آخر واژه(کرمانج)در ترکیب آنچه از آن واژه

باقی میماند در قسمت اول کرد{(د)کرد}را می بینید و در قسمت دوم (مان)را که باید

به مدیها یا مناییها مربوط باشد و می گوید که:از دید واقعیت های تاریخی و جغرافیای

بسیار محتمل است که ملتی به نام کرد از اختلاط دو قبیله همانند یعنی(ماردیوییها)که هر دو

به لهجه مدی بسیار نزدیک باهم حرف می زدند تشکیل شده باشند از طرفی روشن است

که کردها در بسط و توسعه خود به سمت مغرب بسیاری از عوامل محلی و بو می را با

خود در آمیخته اند.

فرضیه دوم که توسط ن-ز-مارارائه شده معتقد به بومی بودند اصل و مبداءکردهاست

به عقیده (مار)کرئها از بومیان مناطق کوهستانی آسیای صغیر هستند و زبان کردی همانجا

ترکیب یافته است بر اثر تغییرات اجتماعی-اقتصادی دارندگاناین زبان و نیز تحت تاءثیر بی چون و

چرای انونهای تمدنی که جانشین یک دیگر می شوند.کردها در جابجایی آنها سهم نسبتا فعالانه ای

داشته اند.زبان کردی نیز تغییرات اساسی یافت و از حالتی نزدیک به گرجی و خالدی

(قبیله ای نزدیک جنوب دریاچه ارومیه در پیش از میلاد)به سمت حالت هند و اوروپایی

که کردی را به زبانهای ایرانی و ارمنی سوق می داد.

از طرف دیگر واسیلی معتقد است که این دو نظریه که یکی آنها را ایرانی(هند و اروپا)

می داند و معتقد است که در قرن هفتم پیش از میلاد جابجا شده اند و دیگری که اعتقاد بر بومی بودن

کردها دارد و آنها را با سایر ملتها آسیای صغیر مانند گرجی ها و ارمنی ها خویشاوند می داند

یکدیگر را از جمیع جهات نفی نمی کنند.

از یک سو مینورسکی امکان نفوذ زبانهای آسیای صغیر روی زبان کردی را می پذیرد

و از سویی(مار)نیز ضمن این که بر بومی بودن کردها اسرار دارد نمی تواند

از قبول این نکته سر باز زند که آنان از اعقاب مدیها هستند.بنابر این هر چند

که از نظر تاریخی در باب منشاءکردها بین پژوهندگان بحث و گفت وگو زیاد است

اما تا این اندازه مسلم است که سوابق و اسناد به دست آمده از امپراطوری ها بزرگ که

در جلگه ها پدید آمده و پا گرفته اند مانند سومر-بابل و آشور همه آکنده از شرح جنگ

قبایل ساکن کوهستان های کردستان غربی و لشکر کشی ها علیه این قبایل بوده است.

در هزاره دوم پیش از میلاد شاخه ای از خا نواده هند و اروپا یی به جلگه ها و رشته کوههای زاگرس

آمدند که ایرانیان باشند یعنی پارسها و مادها.

برخی از محققین بر آنند که پارسها بیش از مادها در سده دوازدهم پیش از میلاد به این سر زمین آمده اند

و پیش از حرکت به سوی پارس سه سده یا بیشتر در اینجا ماندند و پس از آنها مادها از محل نا مشخصی از شمال

فلات مرکزی ایران آمده بودند متوجه غرب و جنوب شدند تا اینکه در حوالی 650پیش از میلاد بر کوه های

زاگرس تسلط یافتند.هم مادها و هم پارسها ظاهرا گروه های اشرافی را تشکیل می دادند که بر جمعیتی

آمیخته فرمان می راندند.در سالهای612-617 کی اخشارش مدی پسر فراورتیش(خشته ریسه)به عنوان

رءیس اتحادیه ای شناخته شد که شمار افراد دیگر آن پیش از خود مادها بود این شخص در سال612

پیش از میلاد با بابلی ها متحد شد و نینوا را ویران کرد و امپراطوری آشور را بر انداخت

از مرز های قدرت ماد در عصر(کتاب یکم72-74)به صراحت اظهار می دارد که مرز غربی
آن رود هالیس یعنی قزل اوزون کنونی است و اکباتان در این دوره شاه نشین بوده است.

تا اینکه درحوالی سال550 پ-م کورش ایتاکس پسرکی اخشارش بر انداخت و کردستان

جزو امپرا طوری هایی شد که از پس هخامنشیان بر سر کار آمدند.سلوکیها-اشکانیان-

ساسانیان-خلافت اعراب -مغولان و ترکان تا سر انجام در سده شانزدهم میلادی مرز بین

امپراطوریهای عثمانی و صفویه کم وبیش تثبیت شد و سه چهارم در قلمرو عثمانی و بقیه در

قلمرو ایران قرار گرفتو پس از آن در قرن حاضر کردستان در بین کشورهای ایران-

عراق-ترکیه-سوریه و ارمنستانتقسیم شد.به رغم سیاست(مرکز گرایی)که حکومت های

عثمانی و ایران در پیش گرفته بودند شماری از امیر نشین های شبه خود مختار کرد تا صدو پنجاه

سال پیش وجود داشت مانند:بوتان-حکاری-سوران-بابان-مکران-اردلان-اوراماندر عثمانی تمام این ا

امیر نشینها بین سالهای 1837-1852 سرکوب شدند و تحت نظارت مستقیم حکومت مرکزی قرار گرفتند
مکری-اردلان و اورامان نیز خد مختاری خود را مقرن با هم از دست دادند.

تحقیقات پراکنده ای که درباره اورامانات انجام شدهنشان می دهد که اورامان مسکن یکی از

قدیمی ترین طوایف و نژاد های شناخته شده بشر بوده و اقوام گوناگونی در آن سکونت داشته اند.

آشوریان چون پس از کسب قدرت و تشکیل دولتی بزرگ به کردستان که در ـن روزگار یکی از مراکز

تجمع اقوام آریایی بود تعلق خاطر پیدا کردند و بارها آن را مورد حمله قرار دادند.این حملات مدتها

بی اثر ماند تا این که نوبت به آشور بانیپال رسید او کردستان را تسخیر کرد و آن را مرکز پادشاهی

خودقرار داد.از این زمان آریایی ها مقیم کردستان به اورامانات و مناتق اطراف آنکه به علت

صعب العبور بودن راه های ارتباطیش دور از دسترس سپاهیان آشور بود روی آوردن به آن را

به خاطر آن که آنها را گزند دشمنان مصون می داشت گرامی و مقدس می شمردند.اقوام آریایی مهاجر

تدریجا ساکنین بومیاورامانات را در خود حل کردند و با گذشت زمان آنجا رابه صورت منطقه آریایی

نشین در آوردند و از سوی به مبارزه با آشوریان پرداختند و سر انجام توانستند بر این قوم پیروز شوند.

پس از شکست آشوریان و تسلط مادها و بعد پارسها به کوردستان اورامان نیز همچنان به صورت منطقه ای

که مادها در آن سکونت داشتند باقی ماند و تا کنون نیز آن نسل مهاجر آریایی همچنان اورامان را عنوان

محل سکونت خود حفظ کرده اند.

در دوران هخامنشیان-اشکانیان و ساسانیان مردم اورامان هر چند از نوعی خود مختاری بهره مند

بودند اما در اصل تابع آنها بوده و آیین زردشت را پیروی می کردند آتشکده پاوه حدود 800سال

مداوم دایر بوده تا بالاخره پس از حمله اعراب به دست سرداران عرب تصرف و ویران شد.

در مورد خرابه های آتشکده و آثار دیگر حمله اعراب سند گویایی وجود دارد که در موزه سلیمانیه

عراق نگهداری می شود تر جمه ابیاتی از آن بدین قرار است:(معبد ها ویران شده و آتش ها خاموش-

بزرگ بزرگان خود را پنهان کرد-عربها خراب کردند دهات تا شهر زور-زنان و دختران اسیر شدند-

مردان آزاد در خون غلطیدند-آیین زردشت بی کس ماند-اهورا مزدا بر هیچ کس رحم نمی کند.)

در ارامان مردم دیرتر از سایر مناطق به اسلام گرویدند موقعیت طبیعی این منطقه راه را بر

مبلغین اسلام سر داران آن می بست.

تا هنگامی که اعراب بر سایر نقاط ایران تسلط داشتن این منطقه نیز خزو قلمرو آنها بود بعد از روی

کار آمدن سلسله ایرانی اورامانات هر چند دارای استقلال نسبیبود لی در کل تحت نفوذ آنها قرار داشت.

در زمان اقتدار عثمانیان این منطقه بارها مورد هجوم آنها قرار گرفت و هر بار مردم این دیار در مقابل

آنها مفاومت نموده و گاها مجبور به ترک منطقه شده اند.متاء سفانه اطلاعات دقیق در مورد این دوره بسیار اندک

می باشد.تنها می توان گفت که اورامان استقلال نسبی خود را تا زمان رضا شاه حفظ نمود.در این زمان

بود که با حمله نیروهای دولتی حکومت مرکزی بر منطقه تسلط یافت.شهرستان پاوه در سر شماری سال

1355در حوزه اداری استان کردستان قرار داشت.اما در سر شماری های بعدی در محدده اداری و

سیاسی استان کرمانشاهان قرار گرفته است.تا سال1368شهرستان پاوهشامل جوان رود-روانسر-

ثلاث و روستای تابعه آنها نیز می باشد امادر این سال این منطقه از شهرستان پاوه جدا و تشکیل

شهرستان جوانرور را دادند.

منبع:کتاب جغرافیای اورامان

نوشته:محمد غریب معاذی نژاد و کیهان احمدی


نوشته شده توسط شهاب حیدر زاده در دوشنبه 23 فروردین 1389 ساعت 08:39 ب.ظ | لینک ثابت | نظرات ()

سلام

دوستان اگه عکسی در رابطه با روستای اویهنگ یا مردم ان دارید می تونید به ایمیل من ارسال کنید .

avihang3d@gmail.com


نوشته شده توسط هه نا سه در شنبه 21 فروردین 1389 ساعت 01:38 ب.ظ | لینک ثابت | نظرات ()
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات