♥خلوت تنهایی♥ هیچ کس نفهمید... شاید شیطان... عاشق حــــــــوا شده بود که به آدم سجده نکرد... درباره وبلاگ مطالب اخیر آرشیو وبلاگ پیوندها نویسندگان آمار وبلاگ
شنبه 19 مهر 1393 :: نویسنده : bahar
آسمان پر باران چشم هایم بی تو بودن را معنا میکنم با شمع,با سوزش ناگریز شمعی بی پروانه بی تو بودن را چگونه می توان تفسیر کرد وقتی که بی تو بودن خیلی دشوار است!؟ نوع مطلب : برچسب ها : بی تو بودن، تنهایی، اشک، پروانه، لینک های مرتبط : بعد از تو همه چیز خوب است اِلا حالم ! نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : سه شنبه 27 آذر 1397 :: نویسنده : bahar
بعضی احساس ها کلمه نمیخواهد
صدا میخواهد لحن میخواهد مثل "دوست داشتن" بعضی حرف ها را نباید نوشت نباید تایپ کرد مثل "دوستت دارم" دوست داشتن را باید کنار گوشش زمزمه کرد و دوستت دارم را با بوسه نشانش داد چرا نسلی شدیم که لب هایمان را از یاد برده ایم و فقط به دست ها تکیه کرده ایم... نوع مطلب : برچسب ها : دوست داشتن، عشق، سکوت، نجوا، حرف، لینک های مرتبط : آدمهایی هستند که خیلی “وجود” دارند. نمی گویم خوبند یا بد، چگالی ِ وجودشان بالاست. اصلا یک «امضا» هستند برای خودشان! افکار، حرف زدن، رفتار و هر جزئی از وجودشان امضادار است. اینها به شدت «خودشان» هستند. یعنی تا خودشان نباشند اینطور خاص و امضادار نمی شوند که! در یک کلمه، «شارپ» هستند و یادت نمی رود «هستن» هایشان را، بس که حضورشان پر رنگ است و غالبا هم خواستنی. رد پا حک می کنند اینها روی دل و جانت، بس که بَلدند “باشند” … این آدمها را هر وقت به تورت خورد، باید قدر بدانی … دنیا پر از آن دیگریهای بی امضایی است، که شیب منحنی حضورشان، همیشه ثابت است ! نوع مطلب : برچسب ها : وجود، امضا، چگالی، لینک های مرتبط : کمی بمان! کمی به من نگاه کن! نگاهت تنها دلیل آرامشم است! در چشمانم نگاه کن دراین چشمان اشک آلود که همیشه درپی رفتن تو چشم انتظار به آمدنت بود حال که دوباره آمدی ؛ چرا این چنین مرا از خود می رانی ؟ چرا چشمانت را از من نگاه می داری؟ دیگر تاب و توان سکوت ندارم حس فریاد در من به اوج رسیده است فریاد دوستت دارمِ صدایم را گوش کن درحالی که حرفی نمی زنم به چشمانم نگاه کن حرفهایم را از نگاهم بخوان آیا چیزی هست که در آن ببینی؟ آیا پاسخ دردهایم را در آن می یابی؟ آری این نهایت حرفهای من است که در چشمانم جمع شده است این کلماتی است که زبانم یارای ادا کردن آن را نداشت و ندارد این سیل اشک های من نیست که از چشمانم روان شده است، این تمام حرف های من است که روزی به تو گفته بودم چه شد ؟ مگر حرف هایم چه بود ؟ چرا دوباره چشمانت را از من گرفتی؟ مگر نگاهم تلخی رفتنت را با مرگ آرزوهام به تصویر نکشید؟ مگر این نگاه خسته؛ خسته از فریادهای بی فرجام ؛ از روز های بی تو بودن و از بی دلیل بودن رفتنت و از نامهربانیت سخن نگفت؟ مگر تصویر زیبای صورت خودت را در آخرین باری که درچشمانم نگاه کردی و در آن به یادگار مانده است را ندیدی؟ چه بود که صورتت از شرم گلگون شد؟ چه بود که اشک از چشمانت جاری؟ شاید اکنون صدایم را در عین خاموشی زبانم می شنوی شاید … کمی بمان! کمی به من نگاه کن! نگاهت تنها دلیل آرامشم است! مرا با نگاهت مهمان کن نوع مطلب : برچسب ها : حرف، چشم، رفتن، نگاه، لینک های مرتبط : وقتی تو باشی ؛ زندگی برایم زیباست ؛ عاشقی برایم با معناست ! وقتی تو باشی ؛ قلبم بی آرزوست ، ای تنها آرزوی من در لحظه های تنهایی ! وقتی تو عزیز دلم باشی ؛ همدمم باشی ؛ سر پناهم باشی ؛ طلوع آفتاب برایم آغاز یک روز پر خاطره دیگر با تو است ! تو هستی ، برای من هستی ، تا آخرش همه هستی ام هستی !!! حالا من هستم و یک عشق پاک در قلبم ! وقتی تو باشی ؛ عشق در وجودم همیشه زنده است ، میتپد قلبم تنها برای تو و می گذرد لحظه ها به یاد تو و می ماند برای همیشه یک عشق جاودانه در قلب هایمان ! وقتی تو گل من باشی ؛ باغچه خشگ قلبم بهاری می شود ، این دل از عطر و بوی تو پر از محبت و صفا می شود ! وقتی تو عشق من باشی ؛ این چشمها برای دیدن تو بی قرار و بی تاب می شود ، حضور تو در کنارم تنها آرزو می شود ! وقتی تو همدمم باشی ؛ دیگر تنهایی با من بیگانه می شود ، غم و غصه های دنیا در قلبم فراری می شوند ! تو باشی ؛ عزیز دلم باشی ؛ عشقم باشی ؛ دنیا برایمان بهشت همیشگی می شود ! وقتی تو باشی ؛ وقتی تو همه زندگیم باشی ، این دل فدای قلب مهربانت می شود ، چشمهایم همیشه منتظر دیدن چهره ماهت می شود ! وقتی تو باشی ؛ من نیز هستم ، زیرا تو درون قلبم هستی ! پس با من باش ای عشق جاودانه ام ؛ بیا تا با هم بخوانیم ترانه عاشقانه ام را که برای تو سروده ام ! ای تو که بی تو بودن برایم خواب همیشگی است ! نوع مطلب : برچسب ها : همدم، چشم، قلب، مهربانی، لینک های مرتبط : چند سال دیگر دلت میلرزد برای منی که دیگر تو را در گوشه ترین جای قلبم هر شب میبوسم تا کنار بگذارمت دلت تنگ میشود برای منی که حرفهایت را از لبهایت نه از چشمهایت می خواندم دلت تنگ میشود برای لعنتی ترین دختری که دیوانه وار قلمش را به رقص موهای تو وا میداشت به خداوندی خدا سوگند دلت برای همه ی دیوانه بازی هایم تنگ میشود برای صدایم برای آغوشم برای نگاهم حتی برای گریه هایم قسم قسم به همه ی سیب هایی که در خیالم برایم چیدی دلت تنگ میشود آن روز رو به روی آیینه بایست و ایستاده برای غرورت کف بزن نوع مطلب : برچسب ها : قسم، ایینه، غرور، لینک های مرتبط : دوشنبه 27 آذر 1396 :: نویسنده : bahar
میــمِ مالکیـت که حذف شـود می شوی “عـزیزِ دل” یعنی احتمالا عـزیزِ دلِ همـه ! می شـوی “فلانی جان” یعنی حتما فلانی جانِ همـه ! نه عزیزِدلِ مـــن… فلانـی جانِ مـن… خانـوم یا مــردجانِ مــن… میـــمِ مالکیت را که حذف کننـد از آخرِ قربان صدقه ها می شوی یـک آدمِ بی صـاحب یک آدمِ عمومــیِ بی کَس مثلِ تلفن هایِ زرد رنگِ گوشه و کنارِ خیابان . . ! نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : دوشنبه 27 آذر 1396 :: نویسنده : bahar
دو دل نباش !
یا بمان یا برو… اما ! بدان با ماندن ات جان میگیرم و با رفتن ات جان می دهم نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : حکایت ما آدم ها …
حکایت کفشاییه که … اگه جفت نباشند … هر کدومشون … هر چقدر شیک باشند … هر چقدر هم نو باشند تا همیشه … لنگه به لنگه اند … کاش … خدا وقتی آدم ها رو می آفرید … جفت هر کس رو باهاش می آفرید … تا این همه آدمای لنگه به لنگه زیر این سقف ها … به اجبار، خودشون رو جفت نشون نمی دادند … نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : گاهی «دوست داشتن» پنهان بماند قشنگ تر است ! دوست داشتن را باید کشف کرد باید درک کرد باید فهمید دوست داشتن دل میخواد ، نه دلیل . . . نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : |
||