نه حس تنهایی ، نه دلتنگی ، وجودم لبریز شده از حس عشقت!
مثل لحظه ی روییدن ، لحظه ای که شبنم مینشیند بر روی چهره سبز عشق...
لمسی تازه ، به دور از یک هوای آلوده ، دیگر مثل گذشته ها روزها را سر نمیکنم بیهوده!
هر لحظه از زندگی ام معنایی تازه دارد ، همه معنی تو را دارند !
هیچکس به اندازه من درگیر احساس تو نیست ، هیچکس به اندازه من نمیتواند تو را درک کند
و من از جایی به اینجا رسیده ام که از آنجا تا اینجا راهیست که هر عاشقی نمیتواند آن را بدود، تا به عشق برسد!
و من دویدم تا رسیدم به تویی که همان عشقی ، همان هوای تازه،که نفسهایم خیلی وقت است در پی این هوا میگردند.
برمیگردم به سر خط ، همان هوای با تو بودن ، زندگی با حس تو همیشه زیباست!
زندگی تکراریست ، هم روزها و هم شبهایش ، اما وقتی تو هستی هر روز و هر لحظه من رنگ تازه ای از عشق است!
طبقه بندی: عاشقانه،
برچسب ها: عشق، عشقم، داغونم، خستم، دلم شکسته، چشای خیس، خیسیه چشم،