قایق کاغذی
یک قایق کاغذی که آرزوهایم را تا خدا برد...
شنبه 26 اسفند 1396 :: نویسنده : مونا مشتاق       
دلا نفهم!
نفهمیدمت دوای من است!


١٤ اسفند 96
مونا




نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
دوشنبه 30 بهمن 1396 :: نویسنده : مونا مشتاق       

آنكه بودم عاشقت بود

آنكه نبودم عاشقش!

 

٢٩ بهمن ٩٦

 مونا

 





نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
دوشنبه 30 بهمن 1396 :: نویسنده : مونا مشتاق       

به خط نرسیدی كه خودت باشی

و خودت مانی

از خط رد شدم و بیخود شدم!

 

٢٩ بهمن ٩٦

مونا





نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
دوشنبه 30 بهمن 1396 :: نویسنده : مونا مشتاق       

دستم را دراز كردم بگیری مرا

كه از خودم رها نشوم

كه از خودم جدا نیفتم

دستت را پس كشیدی

كه مبادا خودت را

از میان انگشتانت

به باد دهی!

 

 

٢٩ بهمن ٩٦

مونا





نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
دوشنبه 30 بهمن 1396 :: نویسنده : مونا مشتاق       

بهمن تمام میشود

و من تمام نمیشود

یك روز دیگر می ایستم

درست در همانجایی كه هرگز نرسیده ام

خسته بشوم

مینشینم

روی صندلی كه هرگز ساخته نشده است

اما تو بیا

اگرچه هیچ گاه نیامده ای

به وقتش

به روزش

به ساعتش!

 

 

٢٩ بهمن ٩٦

مونا





نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
چهارشنبه 25 بهمن 1396 :: نویسنده : مونا مشتاق       

گفتند كه از راه یمین می آیی

من زاده شدم ،نام یسارم كردند

گفتند كه از مشرقی و میمانی

از مغرب لامكان برون میجستم

گفتند که مست باده و می جویی

با آب پیاده ره گذر میکردم

گفتند که نام تو همه درمان است

از دیدن روی خود تب میکردم

گفتند طلب نکرده سیمرغ شدی

من غاز ندیده محجور شدم

 

 

٢٤ بهمن ٩٦

مونا


 





نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
چهارشنبه 25 بهمن 1396 :: نویسنده : مونا مشتاق       

آن رشته متصل ز زلف را بردند

ایمان و قرار را با هم بردند

من تا به خودم رسم خودم را بردند

دستت نرسید دلم را بردند

گفتم بنشیم كه تو شاید آیی

ایمان و قرار و رشته را باز آری

ایمان و قرار و رشته از دست برفت

دل چون نرسید عقل هم آخر برفت

گفتند که زلف پر ز پیچ و تاب است

ایمان و قرار کشک و آب و کاه است

دل بی دل و و دهلوی کمی در کار است

از خود بی خودی کمی کم از اعجاز است

 

 

٢٤ بهمن ٩٦

مونا

 





نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
چهارشنبه 25 بهمن 1396 :: نویسنده : مونا مشتاق       

صدایش كردم نشنید

بارها و بارها

به نشانه اعتراض

گوشهایم را واگذار كردم

.

.

.

فریاد میزد

وقتی نمیشنیدم

 

 

٢٤ بهمن ٩٦

مونا

 





نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
چهارشنبه 25 بهمن 1396 :: نویسنده : مونا مشتاق       

آه كشید خستگی اش در رود

از كنارش میگذشتم گریبانم را گرفت

 

 

٢٤ بهمن ٩٦

مونا



نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
چهارشنبه 25 بهمن 1396 :: نویسنده : مونا مشتاق       

چه كسی را لبخند نزده ام

كودكی كه را به بزرگسالی نرسانده ام

مرغ كه را راه غاز شدن نیاموخته ام

كه این چنین به انتها نمیرسم

میروم

میدوم

به سر

به پا

نمیرسم

پر رواز میخواهم

میرسانیش؟؟

 

24 بهمن 96

مونا

 





نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
چهارشنبه 25 بهمن 1396 :: نویسنده : مونا مشتاق       

كاش روحم در اسارت جسم

آرزویش پرواز نبود

 

٢٤ بهمن ٩٦

مونا





نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
شنبه 21 بهمن 1396 :: نویسنده : مونا مشتاق       

یك لحظه باز یاد تو از خاطرم گذشت

دیوانه بودم و در لحظه مست شدم

گفتم چرا نرفته تو هی باز میشوی

مهمان نباش به مالك نشان شوی؟

١ روز در نظرش ١ هزار میباشد

١ لحظه ی منی كه برایم تماممی

من لحظه لحظه در همه لحظه با توام

با من نبوده ای که تو در خواب بوده ای

 

٢٠ بهمن 96

مونا






نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
شنبه 21 بهمن 1396 :: نویسنده : مونا مشتاق       

از من جدا نبوده ای

چگونه روانه ای؟

با من نبوده ای

چگونه تو بوده ای؟

بی من مرو

که من از خود گذشته ام

از خود گذشته ام

ز پی ات راه رفته ام

از من جدا نباش

به راهم روانه باش

 

20 بهمن 96

مونا

 





نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
شنبه 21 بهمن 1396 :: نویسنده : مونا مشتاق       

یك نفر باید كه می باید نمی باید

یك نفر شاید كه می آید ولی شاید نمی آید

یك نفر اینجاست اما گویی از در رفته است

یك نفر تنهاست اما با خودش در رفته است

یك نفر محجوب می خندد ولی گریان درون

یك نفر از عشق میترسد ولی شیداست او

یک نفراینجا خودش را بی هوا گم کرده است

یک نفر شاید خودش را با غرض گم کرده است

یک نفر باید که می باید ولی اصلا نمی آید

یک نفر از آن طرفها نوری و  نشانی از دلش اصلا نمی آید

 

 

١٦ بهمن 96

مونا





نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
شنبه 21 بهمن 1396 :: نویسنده : مونا مشتاق       

حافظ ازبحر كلامش این چنین ها گفته است:

"ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود"

من در اندیشه آنم

كه نه محتاجم و  مشتاق منی

كه نه مشتاقم و محتاج منی

كه نبودم محتاج كه نبودست مشتاق

و در اندیشه اندیشه كه من

از چه بهری مشتاق كه نبودم محتاج

كاش بودش محتاج یا كه بودش مشتاق

سعی خود را كردم

مست و مشتاق شدم

مست و مشتاق كه محتاج نبود!

گر كه مستی است دگر كار نبود!

گر كه مشتاق دگر یار نبود!

گر كه بودش دگر خویش نداشت!

گر نبودش دگر خویش نداشت!

 

١٧ بهمن 96

مونا





نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
شنبه 14 بهمن 1396 :: نویسنده : مونا مشتاق       

دو قدم دیگر كه بردارم میال خیال تو فرود می آیم

به سر می آیم كه هم اكنون آنجا باشم

راه به پا و سر دویده ام را

كجا پریده ای كه نباشی

 

 

١٢ بهمن ٩٦

مونا





نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
شنبه 14 بهمن 1396 :: نویسنده : مونا مشتاق       

گویند گمشده را دعایی هست

كه به مدد ذكرش گمگشده ، مراد حاصل شده میشود

هزاران بار خوانده ام

خودم به تنهایی

به تنهایی با خودم

برای آنكه باز آیی

"اصبحت فی جوارك واسمعت فی امان الله"

اصبحت فی....

اصبحت ...

از میان این همه،

گویا فقط

فی امان اللهش را خوانده

كه تو هیچگاه نیامده ای!

 

 

 

١١ بهمن ٩٦

مونا

 





نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
شنبه 14 بهمن 1396 :: نویسنده : مونا مشتاق       

نگاهم كه به تو افتاد

دلم به زبان مورس به زیر آواز زد

تو الفبایش را نمیدانستی

كه دیوانه خواندیش

 

 

 

١١ بهمن ٩٦

مونا





نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
شنبه 7 بهمن 1396 :: نویسنده : مونا مشتاق       

ای كه ره میروی و عمر به صد میمانی

یاد ما می ننمایی كه بشر میمانی

یك قدم كاش به دیروز سپاری كه هنوز

هرچه از ما بگریزی همینجا مانی

عمر من در طبق است از گنه كیست كه من

به طلب روی نمایم به ختن میمانی

من هزاران ره و دین را به خدا بسپارم

كه تو خود در اثر قهر چنین میمانی

بارالها مددی كن كه ز بیشم ندهند

عمر من كاه و ببخشش كه كهن میمانی

 

٥ بهمن ٩٦

مونا

 






نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
شنبه 7 بهمن 1396 :: نویسنده : مونا مشتاق       

گفتم كه جانم میشوی؟

گفتی وبالم میشوی!

گفتم كه مولانا شوم

گفتی ز شمس ، وارهم

گفتم مرا با خود ببر

گفتی كه تنها میروم

گفت بشو ایمان من

گفتی كه كافر می شوم

گفتم خدا را بنده ای؟

گفتی خدا را دیده ای؟

گفتم مرا با خود ببر

دیگر جوابی نایدت!

 

٦ بهمن ٩٦

مونا





نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
شنبه 7 بهمن 1396 :: نویسنده : مونا مشتاق       

نامه را باد به بادش داده است

عمر را او به فنایش داده است

آنقدر ناله بكرد آه ز كامش برخواست

آنقدر شكوه بكرد جان ز نهادش برخواست

 

 

٥ بهمن ٩٦

مونا

 





نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
شنبه 7 بهمن 1396 :: نویسنده : مونا مشتاق       

دلتنگ شدم كه مرگ یادم آمد

از خانه برون شدم مرگ یادم آمد

آن روز و شبی كه امر واقف آمد

دیری نبود شكر خدا را خواهم آمد

 

٥ بهمن ٩٦

مونا





نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
شنبه 7 بهمن 1396 :: نویسنده : مونا مشتاق       

بی تو كودكی میشوم

كه هرگز نداشته ام

و كهنسالی

كه هرگز نخواهم بود

 

٥ بهمن ٩٦

مونا





نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
شنبه 7 بهمن 1396 :: نویسنده : مونا مشتاق       

به من برسان

همه ی آن چیزهایی را كه از من نبرده ای

اما به نوعی برده ای

و برایم بخوان

تمام شعرهایی را كه نسروده ای

اما سروده ای

و برایم بگو

تمام رازهای را كه .....

 

 

٢ بهمن٩٦

مونا

 





نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
یکشنبه 1 بهمن 1396 :: نویسنده : مونا مشتاق       

گر تو منی ، ...

من ز توام!

جان منی، ...

یار توام؟

 

 

١ بهمن ٩٦

مونا





نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
یکشنبه 1 بهمن 1396 :: نویسنده : مونا مشتاق       

بی ما چگونه ای

كه با ما نبوده ای؟!

 

 

٣٠ دی ٩٦

مونا

 

 





نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
یکشنبه 1 بهمن 1396 :: نویسنده : مونا مشتاق       

ایستادم رو به شمال

جنوبی ترین حالت بی حوصلگی ام صدایم كرد

شرق را نشانه گرفتم

از مغرب سر درآوردم

 

 

٣٠ دی ٩٦

مونا





نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
یکشنبه 1 بهمن 1396 :: نویسنده : مونا مشتاق       

بهمن آمدی كه بمانی

بمانی و نروی

نیامده رفتی

 

٣٠ دی ٩٦

مونا

 





نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
یکشنبه 1 بهمن 1396 :: نویسنده : مونا مشتاق       

خوشحال نشسته ام كه خواهی آمد

جانم به فدات، خواهی آمد؟

شرمنده ام از نبودن جان بی تو

قربان بشم كه باز، خواهی آمد؟

دلگیر شدم فراق همراهی كرد

از درد فراق ناله ام، خواهی آمد؟

گریان و پریشان به رهت می آیم

آواره منم خانه تویی، خواهی آمد؟

یك جای برای بودنم بی تو نیست

جانان منی جان منی، خواهی آمد؟

بر قبله نشستم به تواضع به خشوع

در بند تو ام یاد توام، خواهی آمد؟

مرگ است مرا امید جانانه من

گر جان طلبی به سر خواهم آمد!

 

 

٢٨ دی٩٦

مونا





نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
یکشنبه 1 بهمن 1396 :: نویسنده : مونا مشتاق       

آنقدر دلگیرمت كه نگو

آنقدر دلتنگتم كه نخوان

١روز كه دیر آمده ای را چه كنم؟

آن روز نیامدی را چه كنم؟

گلدان گلت نیامدی و خشكید

با خاك چون تو بوی، حالا چه كنم؟

غمگینم و روزگار همراه نبود

با روزهای پیش رویم چه كنم؟

آواز نخوانده ام كه خواهی آمد

با بلبل حبس در درونم چه كنم؟

هر روز نشسته ام به راهت نگران

راههای ز یاد نرفته ام را چه كنم؟

خوابیدم و آمدی به خوابم هیهات

تاوان پریدن از خیالت چه كنم؟

مرگ است برای من كه بیدار شوم

بینم كه نمانده ای بی تو چه كنم؟

 

٢٨ دی ٩٦

مونا





نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


( کل صفحات : 75 )    1   2   3   4   5   6   7   ...   
 
درباره وبلاگ

گاهی...شاید...نباید...یا...باید! می شود ... نمی شود...میخواهم...نمیخواهم ! من... تو...او...ما...شما...ایشان...!
خوب جسارت بود حرفها را بر کاغذی نوشتن قایقین! چه کس با من همسفر خواهد بود خوب میشناسمش... ، خودم ! برایم دست تکان دهید که سلامتان را به خدا خواهم رساند!!!
مدیر وبلاگ : مونا مشتاق
موضوعات
نویسندگان
جستجو

آمار وبلاگ
کل بازدید :
بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید این ماه :
بازدید ماه قبل :
تعداد نویسندگان :
تعداد کل پست ها :
آخرین بازدید :
آخرین بروز رسانی :
 
   
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات