یک شب فاصله رو خوندین؟ بخونین. خیلی قشنگه.
کاری به ماجرای کتاب و اینکه جذبت میکنه ندارم. به اینم کار ندارم ک برش داری نمیتونی بزاریش زمین.
بالای نوار کتاب قبل از شروع هر فصل، یه جمله از آدمای معروف جهان نوشته. بعضیاش مرتبط به دیوار برلین و داستان کتابه، بعضیاشم نه.
یکیشون که توجهمو جلب کرد این بود:
"دیوار تا پنجاه، شاید هم صد سال دیگر باقی بماند، اگر دلایلی که باعث ساخته شدنش هستند از بین نروند."
این جمله رو به خیلی از از اتفاقات امروز میشه ربط داد، ولی روی صحبت الان من با کتاب هاست!
حتما همتون میدونین که سرانه مطالعه تو ایران خیلی کمه و این حرفا. نمیخوام مثل مجریایی حرف بزنم که نیششون تا بناگوش بازه و مطمئنم تو زندگیشون دو کلمه هم کتاب نخوندن و اسم چارلز دیکنز، ارنست همینگوی یا اوریانا فالاچی رو هم نشنیدن و اگه ازشون بپرسی هری پاترو کی نوشته، میگن پیکاسو. نه.
میخوام بگم بیشتر این جریان کتاب نخوندن مردم تقصیر کتاب ها، یا بهتر بگم نویسنده هاشونه. میپرسید چرا؟
چون خوندن خیلی از این کتابا مث پودینگ خیارشور میمونه:/ ینی ایده خوبی داشته ها، سبک نوشتنشم خوب بوده، ولی این دوتا به هم نمیخورن:/ میشه مثل پودینگ و خیارشور که تنهایی خوشمزن ولی با هم افتضاح میشن.(این پودینگ خیارشورو تو یکی از کتابام خونده بودم، بعدم درستش کردم دادم سها خورد تا 2 ماه سایمو با تیر میزدXD)
میدونید دلیلش چیه؟ همون "چهارچوب زندگی پدر مادرها"ست! بچه تا دوتا انشا نوشته که 18 و 19 گرفته مامان باباش فک کردن بچشون لوییزا می آلکوت عه و فرستادنش ادبیات بخونه و نویسنده بشه. در حالی که بچه هه میخواسته، چه میدونم، جراح بشه مثلا.
همین باعث میشه که مردم تا این پودینگ خیارشورا رو میخونن، نتیجه گیری میکنن که همه کتابا از دم نابودن و تمام!
این برداشت من بود که بهتون گفتم. شما هم بنویسید که برداشتتون از این جمله چیه.
راستی! یک شب فاصله رو هم بخونین!
#درگیری_های_ذهن_من
[ جمعه 19 اردیبهشت 1399 ] [ 11:45 ق.ظ ] [
༒︎Aɪʟɪɴシ︎ ] [
نظرات () ]