چگونه این همه مهربانی ات را جبران کنم؟!

نویسنده :آبانا
تاریخ:شنبه 12 اسفند 1396-09:35 ق.ظ

من تنها در خانه...
ظهر اول) مامان: ناهار چی خوردی؟! من: ماکارونی!
واقعیت: نون پنیر خیار گوجه! منظور از ماکارونی هم یه بسته نودالیت بود ک شب قبل خورده بودم و جوری دهنم طعم بد گرفته بود ک دلم میخاس یکی منو NG washing ( شستشوی معده) بده!
ظهر دوم) مامان: ناهار چی خوردی؟! من: سالاد اولویه! مامان: حتما برای دو سه روزتم درست کردی ؟! نذار زیاد بمونه. من : خنده!
واقعیت: شب قبلش یه بسته سالاد اولدیه اماده خریدم ک بخورم وقت نشدددد تا اینکه شد ساعت ۱۲ شب. مسواک زدم ک بخابم اولویه هم گداشتم واسه ناهار فردا. چرا مامان فک کرده بود خودم سالاد درست کردم؟!!
ظهر سوم ساعت ۳بعد از ظهر) مامان: ناهار چی خوردی؟! من: گوشت چرخی رو تفت دادم با گوجه ووو. ( یهو حرفمو خوردم گفتم نکنه مامان بگه ما که گوشت چرخیامون تموم شده بود! اما چیزی نگفت.) 
واقعیت: اصلا ناهار نخورده بودم!
الان) مامان: ناهار چی میخای بخوری؟ من: هنوز فکرش نکردم.
واقعیت : امروز تنبلی رو به اوج رسوندم و هنوز از زیر پتو هم بیرون نیومدم...
______
برای پدر و مادر بچه ها همیشه بچه ن! و همیشه نگرانشون هستن.
سایه شون بر سرمون مستدام.



داغ کن - کلوب دات کام
نظرات() 
....
یکشنبه 13 اسفند 1396 12:18 ق.ظ
الهی آمین...
من که با وجود بابو ننم....نی قلیونم....
اگه دو روز نباشن میمیرم
پاسخ آبانا : مجبوری دست بزنی بر زانو و بلند شی!
شما چرا اسم و رسم نداری؟؟!
نظرات پس از تایید نشان داده خواهند شد.




Admin Logo
themebox Logo



شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات