عنوان تکه ای از اهنگ رضا.صادقی در سالهای دور هست ک دیروز ورد زبانم شده بود پس از مدتها!
۱) دیشب متنی نوشتم و ارسال کردم البته با لبتاب وقتی صفحه رو باز کردم دیدم نصفش نیس منم عصبانی شدم کلا دیلیتش کردم!

۲) هفته ی بدی گذشت طولانی و تلخ و کم اوردنی... از هفته ی اخرِ بابا ک بستری در ICU بود دیکه هفته ای به تلخی و سختی هفته قبل نداشتم. با بغض و اشک های تمام ناشدنی...و ۵شنبه شب بدتر از تمام شب هاش...
فک میکنم برای من تلخ ترین تحمل عالم، تحمل درد و رنج و بیماری عزیزانم هست.
خدایا همه بیماران رو شفا بده!
۳) توی بن بست هستم... نیست از هبچ طرف راه برون شد ز شبم! خدایا پس پایان شب سیاهت کی میشه؟؟؟!
۴) خوبه گاهی خندوانه حال ادمو کمی بهتر میکنه.
۵) خوبه گاهی میشه با خوندن کتابای پلیسی آگاتا کریستی ( پوارو) حواس خودتو پرت کنی!
۶) خوبه میشه روی گوشی بازی نصب کنی تا دقایقی محو بازی بشی.
۷) اما خیلی بده ک از هر طرف میری باز همون جای اولی هستی بدون راهی برای حل!