سال نو
سلام. اخرین شب سال ۹۶!

سلام. اخرین شب سال ۹۶!
با خودم همیشه میگم بعصی ادمها وزنه های زمین هستند... بدون اونها زمین سبکمیشه و انگار کم ارزش تر...
به نظرم همه مون باید بلد باشیم یه لحظاتی چشممونو ببندیم و به هیچی هیچی هیچی فکر نکنیم...در نهایت ارامش...
حسادت خیلی مسخره س... و مسخره تر اینکه خیلی وحشتناکه... روح خوار است!
میگه پس این پسرهای پزشکی کجان ک خانم دکترا باهاشون ازدواج کنن؟!
میگم بذار الان برات توضیح میدم. چند جفت قاشق چنگال سر میز هست.
جفت اول رو برمیدارم میگم یه دسته پسرهای پزشکی خیلی خوبن اینا همون سالهای اول ازدواج میکنن از رده خارج میشن.
جفت دوم رو برمیدارم و با فاصله ی زیاد میذاارم اون سر میز و میگم دسته ی سوم اونا هستن ک عشق اولشون پزشکی هس و استریت فوروارد و بی وقفه میرن جلو تا بالاترین پله های پزشکی، اینهام یه جورایی از رده خارج میشن چون ازدواج جلو اهداف بالای علمی شون رو میگیره و وقتی هم ک میخان ازدواج کنن اغلب زن غیر پزشکمیگیرن.
جفت سوم قاشق چنگالا رو برمیدارم و میذارم وسط اون دوتا و میگم دسته ی وسط ک طیف وسیعی هستن اونایی هستن ک معمولا از شرایطشون همه جوره استفاده میکنن و معمولا اخلاقیات درست درمونی ندارن و وو کلی این دسته رو مفسد فی الارض نشون میدم!!
حرفم ک تموم میشه یه جفت قاشق چنگال دیگه ازون ور میز برمیداره میده دستم، میگه اینم برا دسته چهارم! میگم دسته ها تموم شد!! میگه نامرددددد! الان من تو کدوم دسته ام؟؟! دسته وسطی؟؟!
من :
من تنها در خانه...
جلومو نگیرین بدارین با همه وجججووودم ب میهن بلاگ فحش بدم! هرچی مینویسم دوتا پاراگرافشو فقط نگه میداره!!