من هم چنان می نویسم

خداخافظ
به حسرت گذشته همه روزگارم، ز دیروز و امروز دلی خسته دارم، تو فردای من باش...
روزی تو خاهی امد از کوچه های باران...
سال نو
لیک در مرگ مردانی چنین، گفت باید ای دریغا عالمی...
آشوبم ارامشم تویی...
حسرت نبرم به خواب آن مرداب، کارام درون دشت شب خفته ست...
تو خود حجاب خودی حافظ از میان بر خیز...
چگونه این همه مهربانی ات را جبران کنم؟!
بی ادب کی بودم من!!
تو نیستی ک دنیا به سازم نرقصه به کامم نباشه...
کم کم دلم از این و از آن سیر میشود...
اگر برای ابد ....
جرس فریاد میدارد که بر بندید محمل ها...
....
خدا
از هر کرانه تیر دعا کرده ام روان... باشد کز این میانه یکی کارگر شود.
تو طبیب دل بیمار منی!
پر گشت دل از راز نهانی...
رویاهاتو دنبال کن.
ای چشم من گریان مباش، اینگونه اشک افشان مباش، در گردش گیتی رسد روزی به پایان هر غمی...
ادامه پست قبلی
خدا رو میخام .تا. فقط تورو. نگه داره. برام
مرغ بی دل شرح هجران مختصر مختصر کن...
مرا که با تو شادم، پریشان مکن...
۱۷ خرداد
زمین از دلبران خالی ست یا من چشم و دل سیرم؟! که میگردم ولی زلف پریشانی نمیبینم!!
روژین .... پایان
روژین
آرام تر، تلخ تر، سرد تر، بهتر...
دمار از من براوردی، نمیگویی برآوردم...
شیشه ی پنجره را باران شست، از دل من اما چه کسی نقش تورا خواهد شست...
حسود هرگز نیاسود!
بی عشق عمر آدم بی اعتقاد میره... هفتاد سال عبادت یک شب به باد میره...
گر رود دیده و عقل و خرد و جان، تو مرو!
بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است...
من و مریض
نفس
یک اذر نود و پنج
اقای خاص
یه روزی میاد...
من و دلم ... بعضی وقتا... یهویی...
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست...
انگار که یک کوه سفر کرده ازین دشت... انقدر که خالی شده بعد از تو جهانم
پیرانه سرم عشق جوانی به در افتاد...
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت...
تو به من سنگ زدی من نه رمیدم نه گسستم...
هوای تو
تا چه خواهد شد در این سودا سرانجامم هنوز!
من پیر سال و ماه نی ام، یار بی وفاست... بر من چو عمر می گذرد، پیر از ان شدم.