رژودرم تولد دوباره پوست/پایان امتحانات تولد دوباره دانش آموز!





با سلامی خیلیییییییییییییییی گرم خدمت شما دانش آموزی که"چنان چون شده باز جوید روان" و همچنین تمامی کاربران عزیز!
خواستم یه تبریک ویژه عرض همه ی دانش آموزانی کنم که امروز دوباره "ز مادر زاده شدند"!تمام شدن ایام امراگات،اضطرابات و استراسات(جمع های مکسری که مغز متفکر بنده آنها را کشفونده و در هیچ جای دنیا رواج ندارندی!)رو تبریک عرض کنم و از تمامی دبیران زحمت کش (و بعضا حالگیر) تشکر کنم و بگم اگر(البته اگر نداره مطمئنا) از ما دلخوری چیزی داشتید"ای دبیر پاک دامن عذر ما را بپذیر"که ما چیزی در دل نداشتیم.همچنین تشکری ویژه از مراقبان امروز که واقعا سنگ تموم گذاشتن،دستشون درد نکنه.اگه نمیدونید،بدونید که امروز تقلب آزاد اعلام شده بود(البته یه چیزی شبه وی!!)از همه ی مراقبان بخصوص آقای... تشکری ویژه از جانب خود و سایر دانش آموزان صورت میگیرد(چیییی گفتم؟!؟!).به جون...امروز یکی از بهترین روزای زندگیم بود.من جلو بودم و یکی از دوستای عزیز و خوشبخت بنده در حدود 15 متری پشت سر من بود ولی با خلاقیت و کار آفرینی و با استفاده از نمود حرکتی زبان اورا نیز بهره مند ساختم.چند دقیقه که از کارمون میگذشت سایه ای روی برگم دیدم!سرم رو که بلند کردم یکی از مراقبان دانش آموز درک کن رو جلویم دیدم!!!انتظار داشتم خودکار قرمز قرض بگیره.خواستم خودمو به اون کوچه بزنم(ولی دیدم بن بست بود!) گفتم :ببخشید زیست و عربی خیلی به هم نزدیکن!میدونم شما هم...»با گویش تعجبی حرفم رو قطع کردن و گفتندی:«من 3 ساعته دارم تو و ... رو نگا میکنم ولی نتونستم رمزتون رو پیدا کنم که هیچ،تو عمرم نابغه هایی مثل شما ندیدم(!!!!)این قد زحمت کشیدید دلم نیومد با ورقت موشک درس کنم اونم که هیچ خواستم بیام و ورقه هاتونو براتون ردوبدل کنم!!»هیچی دیگه خواستم پاشم بغلش کنم و از پشت یه سوال دیگه به نفر جلوییم برسونم!!
به هرحال خیلی ممنون از همه مراقبای دانش آمز درک کن!
حالا که مدرسه تموم شد،خداییش دلم واسه کلاسمون خییییییییلی تنگ میشه،تو عمرم اولین باریه که از تعطیل شدن مدرسه خوشحال نشدم،آخه واقعا حیف بود این بچه های با مرام ما که کلاسی بی نظیر و تک رو تشکیل داده بودن.از نظر درسی که دو تا معدل بیست و 4 تا معدل نوزده و نیم به بالا داشتیم که خود در تاریخ ابن سینا (شاید)بی سابقه بود،از نظر همبستگی و اتحادات(یکی دیگر از اون جمع های مکسر خاص)هیچ کلاسی مثل کلاس ما نداشتیم که کل کلاس از 4 گروه بزرگ تشکیل شده بود که همه ی گروه ها شدیدا با هم همکاری داشتندی و اگر خدای نکرده یکی دیگر از بچه های مدرسه(به خصوص دوم انسانی) چپ نگاهمون کرده بود کل کلاس آن فرد توسط دوم تجربی تارو مار و غارت میشد تا پند عبرتی برای سایر کلاسهای دیگر شود و میشد!
از نظر اذیت کردن معلما و شلوغی نیز در اواخر سال موفق به اخذ رتبه اول در مدرسه شدیم که این یکی زیاد به بالندگی و نشاط کلاس کمک نکرد!!
در آخر هم باید بگم که من دو معذرت خواهی به کلاس بدهکارم(ایشالله که عذر من متفکر را بپذیرند):
1-طراح امتحان زیست میان ترم بنده ی متفکر بودم که میدونم الان گیرتون بیام،فاتحمو میخونید.سخت آورده بودم واس خاطر این که قرار بود امتحان نوبت خیلیییی ریز و سخت بیاد منم گفتم ریز بیارم برا امتحان نوبت خوب بخونید که آبرومون نره! نکته جالبش اینجا بود که هیشکی نگفت بابا این دست خط با دست خط رو تخته زمین تا آسمون فرق داره الا احمد ابراهیمی(بچه ها و صد البته دبیران این یکی رو خیلی خوب میشناسن)!!!!!اومد کتابمو برداشت و رف(یه حرکت بیسابقه در نوع خودش!)بعد چند لحظه اومد گفت:این امتحان ماله تو بود!!! هنگیدم آخه احمد؟؟؟؟خلاصه یه جوری پیچوندمش(پیچوندن این یعنی شکستن گردن رستم و کشتن اوباما!!).
2-دومیش هم راجع به اون شایعه ای بود که من و سامان و محمد در مورد 10 نفر قبولی هندسه پخشوندیم.جالبی این یکی این جا بود که به هرکی میگفتیم باور میکرد(البته فضا سازی های قبلی زمینه ی روحی و روانی رو برای دانش آموزان فراهم می آورد)!!هیشکیم دنبالمون نمیکرد!!با کمال میل سرشون رو به نشانه رضایت تکون میدادن!!
واسم دعا کنید تا یکی دو ماه دیگه به دیدار هیچ یک از همکلاسیهام مشعف نشم وگرنه باید زحمت بکشی بیای مسجد واسه فاتحه خونی:جوان ناکام و صد البته متفکر و مشهور به خاطر جموع(جمع مکسر جمع!!) مکسرش محمدپوری!!
این پستم هم با کلی دردسری و بدبختی از ساعت 2 از ظهر تا الان(00:30)تونستم تموم کنم!همگی تموم شدن آزاد بشن ولی مثل این که من دارم گرفتار میشم!ولی هر بلایی از این امتحانا بهتره.تاثیرات دروس به خصوص ادبیات هم به وضوع در متن دیده میشه!
در ضمن احتمال اشتباه هم هست اگه تونستید بگید اگرهم نه ببخشید.یه کامنتم بندازی خیلی خوشحال میشیم.با تشکر از شما که با ما بودید.

منبع:akarkurdish.mihanblog.com






طبقه بندی: متفرقه، 
برچسب ها: دوم تجربی، ابن سینا، ربط،  

تاریخ : چهارشنبه 21 خرداد 1393 | 04:04 ب.ظ | نویسنده : محمدپوری | نظرات
این پستم هم فقط به خاطر نزدیک شدن به پایان امتحانات! بزن بریم ادامه مطلب...
برو حالــشو بـبــــــر!(ادامه مطلب)

طبقه بندی: متفرقه، 
برچسب ها: درس خواندن طنز، احسان محمدپوری، طنز مدرسه، طنز درس، ترول درس خواندن، ترول، تصاویر خنده دار،  

تاریخ : یکشنبه 18 خرداد 1393 | 10:25 ق.ظ | نویسنده : محمدپوری | نظرات
مثل میشه سلامی گرم عرض همه ی دانش آموزایی که به خاطر همین امتحانا عینکی میشن(البته فیسبووک و تانگو و واتس آپ ام بی تاثیر نی هااا) می خواستم بگم:


یادم آید روز شیرین

خوب وشیرین

اول ترم

وقت بسیار درس اندک …

حال اینک روز آخر

روز تلخ امتحانات

آخر ترم

وقت اندک

درس بسیار ، درس بسیار ، درس بسیار !



ادامه مطلب

طبقه بندی: متفرقه، 
برچسب ها: طنز نوشته های شب امتحان، شب امتحانات، ایام امتحانات، طنز امتحانات، طنز،  

تاریخ : چهارشنبه 14 خرداد 1393 | 09:24 ق.ظ | نویسنده : محمدپوری | نظرات
با سلام و خسته نباشید خدمت همه ی بچه های درس خون و همه معلم هایی که امتحانا رو آسون طرح میکنن

یه سوال داشتم خدمت شما: 

چه حالی میگیری وقتی:

سه روز چشم خودتو کور میکنی،مغز خودتو داغون میکنی،کلی زحمت میکشی،کلی نمونه سوال میزنی و کتاب کمک آموزشی میخونی و خلاصه مختو داغون میکنی و میمیری یه کتاب رو واس امتحان آماده میکنی بعدش با کلی اعتماد به نفس میری سر جلسه،میبینی همه سوالات رو حل کردی و اونایی که حل نکردی هم آشنا هستن.اونوقته اعتماد به نفست دو برابر میشه.شروع میکنی به جواب دادن وقتی تشریحی ها تموم شد میرسی به اصل کار.اولین سوال به خیر و خوشی حل شد.دومین سوال که حل شد یادت میاد با جوابی که تو خونه به دست می اومد فرق داره!علامت میزنی«در آخر بررسی شود».سومی هم حل شد اما بازم جوابش آشنا نیس!!اونم اشکال نداره،بذار واس آخر امتحان.4-5 سوال رو که رد کردی میبینی که همه اینجورین!!!! رسیدی به آخر و داری میشماری که از کدوماشون مطمئنی.1 و........2.....و3 و4....................و5 !!!!!!!!!!!!!!!!! از بین 14 سوال محاسباتی فقط از 5 سوال اطمینان کامل داری! اونم یکیش مربوط به آسون ترین بخش کتابه! از اول که میای بررسی کنی اولی رو بررسی میکنی:اوففففففففف یه منفی کم گذاشتی کل کارت به هم ریخته!!دومی:تبدیل یکا یادت رفته،سومی:اشتباه محاسباتی در جمع و تفریق!!!... داری کم کم جلو میری ییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییهووووووو یه ندایی از گوشه سالن میاد(مثل اینکه داره با تمام قدرت داد میزنه):دوم تجربی 5 دقیقه مونده!! بعد اون هم همه مراقبا نوبتی یه دقیقه کم میکنن تا میگن یه دقیقه دیگه ورقه گرفته میشه!! اونوقته که می خوای بجنبی و تموم کنی ولی میبینی همه اعتماد به نفسی که داشتی یکباره به استرسی چند برابر تبدیل شده! میخوای یه جمع 80+92 رو انجام بدی و ... که نمیتونی!اونقد استرس گرفتی که نمیتونی.همون جا که خیره شدی به جمع،فکر میکنی وای تو چی هنگیدی؟ یه بچه دوم ابتدایی کارش اینه و...همین جوری که داری خودتو سرزنش میکنی یه دفعه ورقت غیب میشه!میبینی که دست مراقبه و همینجوری باد برگاشو تکون میده! با کلی تمنا و خواهش دوباره ازش میگیری و می خوای بنویسی یکی از دوستات میاد بالا سرت و میگه چی کار کردی؟؟؟؟ این جوابش اینه و این جوابش 32 و...هرچی میخواستی بنویسی میره برباد.مراقبم میکوبه تو سرت و میگیره و همینجوری زمزمه میکنه خاک تو سرت!!!همینجوری وایسادی و هنگیدی که دوستت دم در داد میکشه میگه:برو دیگه چرا داری میزا رو میشماری؟ یکی از مراقبا سرش داد میکشه:این جا طویله نیس،حوضه امتحانیه،برمیگرده و میگه تو چرا وایسادی اونجا؟؟میای بیرون همه جا بحث امتحانه،همه میگن واقعا دمش گرم.گل کاشته بود خداییش آسون بود! یکی دیگه داره میگه من همش 4 ساعت نخونده بودم ولی مطمئنم 15-16 میگیرم! به خودت فکر میکنی و میگی من بدبخت این همه زحمت کشیدم اونوقت نمرمو جمع کنم زیاد زیادم میشه ... اونوقت طرف 4 ساعت درس خونده عین کانگرو بالا و پایین میپره و میگه:"من چه قد خوشبختم،همه چی آرومه..."
حوصله نداری، میخوای هر کی که باهات حرف بزنه سرشو بگیری و بکوبی به دیوار.چند دقیقه بعد متوجه میشی که خونتون خیلی نزدیکتر به مدرسه بود! پس چرا نرسیدی؟!؟! یه نگا به دور و برت میندازی میبینی تو یه کوچه ناشناخته قدم برمیداری.میای خونه میگن:امتحانت چ طور بود؟ترکوندی؟ جواب نمیدی.مامان میگه پسرم کلی برات دعا کردم!!!!همون جا برای بار چندم می هنگی!داداشت میاد میگه:اتاقتو نگا کردی؟؟ این همه در و دیوارو به هم ریختی چیکار کردی؟زل زدم به گل وسط فرش و دارم فک میکنم،آره فک میکنم...

اگه تونستی تصورش رو بکنی،چه حالی داشتی؟؟؟

خدا به روز هیشکی نیاره این قصه بدبختی امروز من تو امتحان فیزیک بود،نمیدونم چی شد که اینجوری شد.اونم از شانس بد من تو امتحان درسی که... نمیدونم چرا این امتحان!






طبقه بندی: متفرقه، 
برچسب ها: قصه من، کوردی-آموزشی-سرگرمی، امتحانات، امتحان آسان، امتحان فیزیک، فیزیک2،  

تاریخ : شنبه 10 خرداد 1393 | 04:42 ب.ظ | نویسنده : محمدپوری | نظرات


سڵاو له‌ ئێوه‌ی به‌ڒێز: 

هه‌ر وه‌ك ده‌زانن سادق كاریگه‌ر ماوه‌یه‌كه‌ كه‌ چۆته‌ كوردسانی عێراق كه‌ نازانم هه‌ر سه‌فه‌رێكه‌ یان ده‌ی هه‌وێ كه‌ له‌وێ درێژه‌ به‌ كاره‌ جوانه‌كانی بدا چه‌ن ڒۆژ له‌وه‌ پێش كاریگه‌ر له‌ لایه‌ن پرۆگرامی ئه‌ڤین ژن و ژیان بۆ وتووێژ بانگ هێشت كرا و وتو وێژی له‌ گه‌ڵ ئه‌ڤین كرد كه‌ له‌ كاناڵی كورد ماكس بڵاو كرایه‌وه‌ كه‌ به‌داخه‌وه‌ من له‌ ده‌ستم دا و ئێستاش خه‌ریكم كه‌ بیبینمه‌وه‌ و بۆ دانلۆد داینێم هه‌روه‌ها  ئاهه‌نگێكی نوێی زۆر زۆر جوانی به‌ نێوی "ڒه‌نجی قالۆنچه‌" دایه‌ ده‌ر كه‌ به‌ بڒوای من له‌ چه‌ن كاری پێشوی جوان تر و پڒمه‌عنی تره‌.هیوادارم كه‌ له‌ ده‌ستی نه‌ده‌ن.نووسراوه‌ی ئه‌و ئاهه‌نگه‌ش له‌ درێژه‌ دا داده‌نێم.

 وه‌رگرتنی ئاهه‌نگی نوێی سادق كارگه‌ر به‌ نێو"ڒه‌نجی قالۆنچه‌كان"

 


Karigar   Rokhawm Karigar   Rokhawm


دوێنێ شه‌وێ(٢٧١٤/٢/٤)ئاهه‌نگی نوێی سادق كاریگه‌ر به‌نێوی "ڒوخاوم" له‌ لاپه‌ڒه‌ی كۆمه‌ڵایه‌تی فه‌یسبووك بڵاو بۆوه‌.ئه‌م ئاهه‌نگه‌ ٥ خولك و ٥٤ چركه‌ درێژه‌ی ده‌بێ كه‌ به‌ بڒوای من ئه‌و كاره‌ی زۆر جوانه‌ به‌ڵام به‌جوانی ئاهه‌نگی "مرادمه‌" نیه‌.پشانیارتان پێ ده‌ده‌م كه‌ ئه‌م ئاهه‌نگه‌ وه‌رگرن.








ادامه مطلب

طبقه بندی: رپ،  كوردی،  هه‌واڵ(خبر)، 
برچسب ها: دانلود آهنگ جدید کاریگر، دانلود آهنگ رنجی قالونچه، دانلود آهنگ جدید کاریگر به نام رنجی قالوچه، رنجی قالونچه، ڒه‌نجی قالۆچه‌، کاریگر، رنجی قالوچه‌،  

تاریخ : شنبه 3 خرداد 1393 | 07:14 ب.ظ | نویسنده : محمدپوری | نظرات

  • جنوبی
  • زمستانه
  • پرشین بلاگ
  • قالب وبلاگ
  • شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات