باران عشق برای اینکه بزرگ باشی،نخست کوچک بودن راتجربه کن... درباره وبلاگ مطالب اخیر آرشیو وبلاگ نویسندگان سلام به تنها ناظرهمیشگی جهان هستی نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط :
مردی با اسب و سگش در
جادهای راه میرفتند. هنگام عبوراز کنار درخت عظیمی، صاعقهای فرود آمد و آنها را
کشت. اما مرد نفهمید که دیگر این دنیا را ترک کرده است و همچنان با دو جانورش پیش
رفت. گاهی مدتها طول میکشد تامردهها به شرایط جدید خودشان پی ببرند…! پیاده روی درازی بود، تپه بلندی بود، آفتاب تندی بود، عرق می ریختند و به شدت تشنه بودند. در یک پیچ جاده دروازه تمام مرمری عظیمی دیدند که به میدانی باسنگفرش طلا باز میشد و در وسط آن چشمهای بود که آب زلالی از آن جاری بود. رهگذررو به مرد دروازه بان کرد و گفت: "روز بخیر، اینجا کجاست که اینقدر قشنگ است؟" ادامه مطلب نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : روزی،گوساله ای باید از جنگل بکری می گذشت تا به چراگاهش برسد.گوساله ی بی فکری بود و راه پر پیچ و خم و پر فراز و نشیبی برای خود باز کرد. روز بعد،سگی که از آن جا می گذشت،از همان راه استفاده کرد و از جنگل گذشت.مدتی بعد،گوساله راهنمای گله،آن راه را باز دید و گله اش را وادار کرد از آن جا عبور کنند. مدتی بعد،انسان ها هم از همین راه استفاده کردند:می آمدند و می رفتند،به راست و چپ می پیچیدند،بالا می رفتند و پایین می آمدند،شکوه می کردند و آزار می دیدند و حق هم داشتند.اما هیچ کس سعی نکرد راه جدید باز کند. مدتی بعد،آن کوه راه،خیابانی شد.حیوانات بیچاره زیر بارهای سنگین،از پا می افتادند و مجبور بودند راهی که می توانستند در سی دقیقه طی کنند،سه ساعته بروند،مجبور بودند که همان راهی را بپیمایند که گوساله ای گشوده بود. سال ها گذشت و آن خیابان،جاده ی اصلی یک روستا شد،و بعد شد خیابان اصلی یک شهر.همه از مسیر این خیابان شکایت داشتند،مسیر بسیار بدی بود. در همین حال،جنگل پیر و خردمند می خندید و می دید که انسان ها دوست دارند مانند کوران،راهی را که قبلا باز شده،طی کنند،و هرگز از خود نپرسند که آیا راه بهتری وجود دارد یا نه؟ نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط :
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : هرگز دلم از یاد تو غافل نشود یا رب نظری بر من سرگردان کن
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : سلام به همه دوستان یه مدت حال و روز خوشی نداشتم و توی نت نمی امدم خیلی دلم برا تون تنگ شد بود ؛ اما امدم حالم خوب نشد که هیچ بد تر خیلی بدتر شد درست همه گرفتاری ها و مشغله کاری خودش دارن اما تا این حد بخدا خیلی بامعرفتین... نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : سه شنبه 14 شهریور 1391 :: نویسنده : امید
از همان روزی که دست
حضرت قابیل فریدون مشیری نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : سه شنبه 14 شهریور 1391 :: نویسنده : امید
حرفهای ما هنوز ناتمام... قیصر امین پور
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : دلتنگی .. خوشه انگور سیاه است.. لگد کوبش کن لگد کوبش کن بگذار ساعتی سر بسته بماند .. مستت میکند اندوه... نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : دوشنبه 30 مرداد 1391 :: نویسنده : ارینب
یک
چیزهایی هست ... که نمیشود به دیگری فهماند ... نمیشود گفت ...آدم را مسخره می کنند!... نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : شنبه 28 مرداد 1391 :: نویسنده : امید
چه جوری شد نمیدونم که عشق افتاده به جونم دارم حس میکنم هر روز به تو وابستهتر میشم یه حالی دارم این
روزا نه آرومم نه آشوبم بگو با من چیکار کردی که اینجور درب و داغونم من از فکر و خیال تو همش سردرد میگیرم یه حالی دارم این روزا نه آرومم نه آشوبم
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : چهارشنبه 25 مرداد 1391 :: نویسنده : امید
کودکی ده ساله که دست چپش در یک
حادثه رانندگی از بازو قطع شده بود، برای تعلیم فنون رزمی جودو به یک استاد سپرده
شد. پدر کودک اصرار
داشت استاد از فرزندش یک قهرمان جودو بسازد،...... ادامه مطلب نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : یک روز بعد از ظهر وقتی اسمیت داشت
از کار برمی گشت خانه، سر راه زن مسنی را دید که ماشینش خراب شده و ترسان توی برف
ایستاده بود. اون زن برای او دست تکان داد تا متوقف شود.اسمیت پیاده شد و خودشو
معرفی کرد و گفت من اومدم کمکتون کنم.زن گفت صدها ماشین از جلوی من رد شدند ولی
کسی نایستاد، این واقعا لطف شماست........ ادامه مطلب نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : الهی!خواندی تاخیر کردم.فرمودی،تقصیر کردم.عمر خود بر
باد کردم و بر تن خود بیداد کردم.اگر گوییم ثنای تو گوییم.اگر جوییم رضای تو جوییم. خواجه عبدالله انصاری نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : سه شنبه 24 مرداد 1391 :: نویسنده : امید
دلم عجیب گرفته است قسمتی از شعر مسافر سهراب سپهری نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : این
روزها به جای "شرافت "از انسانها.. فقط
"شر" و "آفت "میبینی!.. وقتی
کسی اندازه ات نیست .. دست به اندازه ی خودت نزن..
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : پیوندهای روزانه
پیوندها صفحات جانبی آمار وبلاگ
|
||||||||||