درباره وبلاگ


کارشناسی ارشد
مهندسی مکانیک
hamed.dehdarpour@yahoo.com

مدیر وبلاگ : حامد دهدارپور
::::::::
نویسندگان
آمار وبلاگ
  • کل بازدید :
  • بازدید امروز :
  • بازدید دیروز :
  • بازدید این ماه :
  • بازدید ماه قبل :
  • تعداد نویسندگان :
  • تعداد کل پست ها :
  • آخرین بازدید :
  • آخرین بروز رسانی :
تلاش کنیم میان بودن و نبودن مان تفاوتی باشد
صفحه نخست             تماس با مدیر           پست الکترونیک               RSS                  ATOM
سه شنبه 10 خرداد 1390 :: نویسنده : حامد دهدارپور

مامور کنترل مواد مخدر به یک دامداری در ایالت تکزاس امریکا می رود و به صاحب سالخورده ی آن می گوید:
"باید دامداری ات را برای جلوگیری از کشت مواد مخدربازدید کنم."

دامدار، با اشاره به بخشی از مرتع ، می گوید:
"باشه، ولی اونجا نرو."

 مامور فریاد می زنه:"آقا! من از طرف دولت فدرال اختیار دارم."

بعد هم دستش را  می برد و از جیب پشتش نشان خود را بیرون می کشد و با افتخار نشان دامدار می دهد و اضافه می کند:
"
اینو می بینی؟ این نشان به این معناست که من اجازه دارم هرجا دلم می خواد برم..در هر منطقه یی...
بدون پرسش و پاسخ. حالی ات شد؟ میفهمی؟"

دامدار محترمانه سری تکان می دهد، پوزش می خواهد و دنبال کارش می رود.
کمی بعد، دامدار پیر فریادهای بلند می شنود و می بیند که ماموراز ترس گاو بزرگ وحشی که هرلحظه به او نزدیک تر می شود، دوان دوان فرار می کند.
به نظر می رسد که مامور راه فراری ندارد و قبل از این که به منطقه ی امن برسد، گرفتار شاخ گاو خواهد شد. دامدار لوازمش را پرت میکند، باسرعت خود را به نرده ها می رساند واز ته دل فریاد می کشد:" نشان نشانت را نشانش بده
!"





نوع مطلب : حیاط خلوت ما ...، 
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


نظرات پس از تایید نشان داده خواهند شد.


 
   
   
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات