درباره وبلاگ


کارشناسی ارشد
مهندسی مکانیک
hamed.dehdarpour@yahoo.com

مدیر وبلاگ : حامد دهدارپور
::::::::
نویسندگان
آمار وبلاگ
  • کل بازدید :
  • بازدید امروز :
  • بازدید دیروز :
  • بازدید این ماه :
  • بازدید ماه قبل :
  • تعداد نویسندگان :
  • تعداد کل پست ها :
  • آخرین بازدید :
  • آخرین بروز رسانی :
تلاش کنیم میان بودن و نبودن مان تفاوتی باشد
صفحه نخست             تماس با مدیر           پست الکترونیک               RSS                  ATOM
جمعه 25 اسفند 1391 :: نویسنده : حامد دهدارپور
99 درصد آدما تنبل هستند و بقیه موفقند!!
خیلی ها به انداره شاهنامه فردوسی فکر و خیال از سر می گذرونند و می خوان که انجامشون بدن .
همه دانشجو ها می خوان درس هاشون رو ترم بعد خوب بخونن که مثل این ترم نباشن.
همه ی کارمندا می خوان پولدار شن و یه روزی از این کارشون استعفا بدن(این یکی شامل خودمم میشه).
همه ی پدرا می خوان یه ماشین خوب بخرند و از شر لگن زیر پاشون راحت شن.
 همه ی دخترا ....
همه ی پسرا ....
همه ی مادرا ....
.
.
بعضی از این خیال ها حتی 5 ثانیه هم عمر نداره. ولی تنها 1 درصد اون کاری رو که باید، انجام میدن. بقیه تو روزمرگی گم میشن. به کم قانع میشن و بعضی هم وسط راه کم میارن.
شاید اگه الان کارایی رو که می خوام بکنم رو توی یه کاغذ بنویسم و 30 سال دیگه کاغذ رو باز کنم و اونا رو بخونم کلی حسرت بخورم .
می دونم که خیلی هاشون رو انجام نمی دم. زندگی خیلی از ما درست مثل هم داره تو یه سیکل تکرار میشه. همه یه آینده ی موفق برای خودمون ترسیم کردیم. درست مثل 23 سالگی جوون های قرن بیستم. درست مثل 23 سالگی جوون های قرن نوزدهم.
شاید  بگین ما فرق داریم و اونا کجا و ما کجا!!!
زندگی ما رو بهونه های ساختگی خودمون پر کرده . بهونه هایی که به راحتی خودمون رو قانع می کنند و کارامون رو بدون نتیجه به جلو هل می دن.
بعد از یه مدت ما می مونیم و کلی کارای نکرده.
یه بزرگی می گفت : توی پیری کسی حسرت کارایی رو که کرده نمی خوره بلکه حسرت کارایی رو می خوره، که نکرده.
هر کاری میخوای بکنی الان خیلی دیر شده. نباید از اشتباه بترسی، باید اشتباه کنی.فرق آدم موفق با بقیه اینه که اون زودتر از بقیه اشتباه میکنه و زودتر از بقیه تجربه میشه واسش.
سال نو رسیده ، مهمترین خوبی که نوروز داره اینه که یه رفرش تو زندگی می زنه و آدم می تونه بگه که از سال بعد میخوام شروع کنم!!!
و یه بهونه داشته باشه ولی این بار برای شروع نا تمام هایش.
می خواستم یه خط بنویسم که می خوام برم خونه شاید تا یه مدت پست نذارم و سال نو رو تبریک بگم، ببین چقدر شد!؟!؟!؟!؟

HAPPY NEW YEAR
ساعت 19 و 30 دقیقه جمعه ،
تهران، خوابگاه






نوع مطلب : حیاط خلوت ما ...، 
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


جمعه 25 اسفند 1391 :: نویسنده : حامد دهدارپور
به رفیقم سپرده ام جمعه ها هفت صبح بیدارم کنه….. بگه امروز جمعه است ، بگیر بخواب !



نوع مطلب : حیاط خلوت ما ...، 
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


پنجشنبه 24 اسفند 1391 :: نویسنده : حامد دهدارپور

یه وقت هایی باید روی یه تکه کاغذ بنویسی تعطیل است و بچسبونی پشت شیشه افکارت

باید به خودت استراحت بدهی،

دراز بکشی و به آسمون خیره بشی و

بیخیاااااااااااااال سوت بزنی.

توی دلت به تمام افکاری که پشت شیشه ذهنت صف کشیدن،

بخندی

و با خودت بگی: بزار منتظر بمونن.





نوع مطلب : حیاط خلوت ما ...، 
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


دوشنبه 21 اسفند 1391 :: نویسنده : حامد دهدارپور
امروز سر کلاس ساعت دوازده استاد درس رو تموم کرد و می خواست اومدن سال جدید رو تبریک بگه و تعطیل کنه. داشت حرف می زد من بر خلاف همیشگی با دقت زل زدم تو چشماش و همین که یه جمله معمولی گفت، الکی خندیدم . اونم فکر کرد خیلی باحاله. آقا ما رو تو همون حالت برزخی رفتن و نرفتن تا ساعت 12و نیم نگه داشت و برامون حرف زد. همه  هم از صبح کلاس بودیم .خسته و گشنه و خواب آلود...
 من:
بچه ها:
استاد:


فکر کنم بعضی وقتا سادیسمم اوت میکنه!




نوع مطلب : حیاط خلوت ما ...، 
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


پنجشنبه 17 اسفند 1391 :: نویسنده : حامد دهدارپور
داره برف میآد. و این موقع سال خیلی عجیبه که برف بیاد. امروز همه چی آروم بود. شاید از آروم ترین روزای شش ماه گذشته.برف هم که اومد دیگه گل بود و ...
فردا می خوام برم خرید و با  رضا(رفیق و همکلاسی سال اول کارشناسی) هم قرار دارم. خدا کنه هوا اجازه بده به کارام برسم. البته زیاد راغب نیستم برف نیاد ولی یه جوری بیاد که بشه رفت بیرون.
بچه ها فردا می خوان برن خونه نگران این هستن که جاده ها بسته نشه. الان درست 6 ماه و یه روزه که نرفتم خونه. این دفعه نمیشه نرفت باید برم تا قیافه اعضای خونه از یادم نره !!!! رنگ در خونمون رو دوباره به یاد بیارم. باید بریم تا به روابط اجتماعی و فامیلی دوباره یه قوتی بدیم. شاید اگه عید نبود نمی رفتم.

پنجشنبه ساعت 3:02 صبح - تهران ، خوابگاه .

 




نوع مطلب : حیاط خلوت ما ...، 
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


پنجشنبه 17 اسفند 1391 :: نویسنده : حامد دهدارپور
سالی که به دنیا اومدین تو دنیا چه اتفاقایی افتاد؟
ttp://whathappenedinmybirthyear.com//




نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


پنجشنبه 17 اسفند 1391 :: نویسنده : حامد دهدارپور
من هر وقت حوصله ام سر می ره یه اس ام اس به یه شماره اتفاقی می دم با این مضمون: جنازه رو قایم کردم، حالا چیکار کنم؟



نوع مطلب : حیاط خلوت ما ...، 
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


پنجشنبه 17 اسفند 1391 :: نویسنده : حامد دهدارپور
غم‌انگیزترین ماجرای دنیا همین قصه جدایى آدمیزاد از رختخوابه
بخصوص اگه مجبور باشى در یک صبح سرد و بى‌روح زمستان رختخواب رو ترک کنى
اشک آدمو در میاره لامصب




نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


پنجشنبه 17 اسفند 1391 :: نویسنده : حامد دهدارپور
الان از یه سوئدی بپرسی تورم یعنی چی؟
مثله گاو نگات میکنه. سطح اطلاعاتتون رو دست کم نگیرین بابا .





نوع مطلب : حیاط خلوت ما ...، 
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


چهارشنبه 16 اسفند 1391 :: نویسنده : حامد دهدارپور

اینجا تهران .  بازم هوس کردم بنویسم بیرون داره بارون میآد و هوا هم کاملا دو نفره هست و من مثل دوره  بچه گی بی دلیل خوشحالم. هر وقت بارون میآد به یاد اون همه خاطره که از بچه گی زیر بارون داشتم می­ افتم و یه جورایی احساس می کنم تو دوران بچه­گی ام و توی خونه هستم. اگه الان راهنمایی بودیم همین که به بچه ها می گفتیم بریم تا فلان جا نمی پرسید برای چی بریم، بلند می شدن می رفتیم و بدون هیچ دلیل منطقی و فقط به خاطر اینکه با هم داریم یه کاری رو انجام می دیم کلی خوشحال بودیم. دلم واسه اون روزا و اون آدما کلی تنگ شده. کاشکی همشون اینجا بودن تا با هم می رفتیم بیرون و زیر بارون قدم می زدیم حرف هم که نمی زدیم می دونستیم تو دل اون یکی چی می گذره .ولی الان دیگه بزرگ شدیم و زندگی داره کم کم اون تازه­گی رو از دست میده. هیجان هاش کاذبه، آدم محافظه کار می شه. و وقتی هم که بیای ارشد بخونی همه چی باز متفاوته.اینجا کلی آدم هست که دیگه شخصیتشون اجازه نمی ده کلی کارایی که دوست دارن رو انجام بدن. فکر کنم من هم مثل بقیه شدم با این تفاوت که هر وقت بارون میآد بر می گردم سر خونه اول درست از

" همون جایی که شروع کردم"






نوع مطلب : حیاط خلوت ما ...، 
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


یکشنبه 13 اسفند 1391 :: نویسنده : حامد دهدارپور
به ابن نتیجه رسیدم که تا زمانی که تو کامپیوترم فایل هام رو با اسم هایی مثل hjkhjkhjkh ذخیره می کنم از خودم تو زندگی توقع نظم نداشته باشم.






نوع مطلب : حیاط خلوت ما ...، 
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


سه شنبه 1 اسفند 1391 :: نویسنده : حامد دهدارپور
هنوز هم بعد از این همه سال، چهره‌ی ویلان را از یاد نمی‌برم. در واقع، در طول سی سال گذشته، همیشـه روز اول مـاه کـه حقوق بازنشستگی را دریافت می‌کنم، به یاد ویلان می‌افتم ...
ویلان پتی اف، کارمند دبیرخانه‌ی اداره بود. از مال دنیا، جز حقوق اندک کارمندی هیچ عایدی دیگری نداشت. ویلان، اول ماه که حقوق می‌گرفت و جیبش پر می‌شد، شروع می‌کرد به حرف زدن ...
روز اول ماه و هنگامی‌که که از بانک به اداره برمی‌گشت، به‌راحتی می‌شد برآمدگی جیب سمت چپش را تشخیص داد که تمام حقوقش را در آن چپانده بود.
ویلان از روزی که حقوق می‌گرفت تا روز پانزدهم ماه که پولش ته می‌کشید، نیمی از ماه سیگار برگ می‌کشید، نیمـی از مـاه مست بود و سرخوش...


ادامه مطلب


نوع مطلب : داستانک، 
برچسب ها :
لینک های مرتبط :




 
   
   
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات