درباره وبلاگ آرشیو وبلاگ نویسندگان آمار وبلاگ
تلاش کنیم میان بودن و نبودن مان تفاوتی باشد دوشنبه 21 اسفند 1391 :: نویسنده : حامد دهدارپور
امروز سر کلاس ساعت دوازده استاد درس رو تموم کرد و می خواست اومدن سال جدید رو تبریک بگه و تعطیل کنه. داشت حرف می زد من بر خلاف همیشگی با دقت زل زدم تو چشماش و همین که یه جمله معمولی گفت، الکی خندیدم . اونم فکر کرد خیلی باحاله. آقا ما رو تو همون حالت برزخی رفتن و نرفتن تا ساعت 12و نیم نگه داشت و برامون حرف زد. همه هم از صبح کلاس بودیم .خسته و گشنه و خواب آلود... من: بچه ها: استاد: فکر کنم بعضی وقتا سادیسمم اوت میکنه! نوع مطلب : حیاط خلوت ما ...، برچسب ها : لینک های مرتبط : |
||
برچسب ها
پیوندها
آخرین مطالب
|
||