شك نكن...
آینده ای خواهم ساخت كه گذشته ام جلویش زانو بزند...
قرار نیست من هم دل كس دیگری را بسوزانم...
برعكس...
كسی را كه وارد زندگیم می شود...
آنقدر خوشبخت می كنم كه هر روزی كه جای او نیستی...
به خودت لعنت بفرستی...
الان عاشق شده ام و این فقط برای توست عشق من.
همیشه از پشت خنجر می خورم...
تقصیر من نیست...
شاید دوستانم خجالتی هستند...
اینقد برای تو بوده ام...
که دیگر من برایم غریبه شده است...
اینگونه است که وقتی می روی... می میرم...
چون نه تو را دارم...نه خودم را...
بی تو کنار این خاطره ها نشستن دل می خواهد...
که من ندارم...
باور کن!!!!...
اینقد ورق های زندگی را بهم نریز...
حکم همان دل است...
دیدی غزلی سرود؟
عاشق شده بود.
انگار خودش نبود
عاشق شده بود.
افتاد.شکست . زیر باران پوسید
آدم که نکشته بود .
عاشق شده بود
بهترینم خوبی؟؟؟
خبری نیست ز تو !
دل من میخواهد که بدانی بی تو دلم اندازه دنیا تنگ است
یادت ای دوست به خیر...
می میرند و می روند
اما فاجعه ی زندگی تو آن هنگام شروع میشود که
آدمی می رود
اما نمی میرد
می ماند و نبودنش در بودن تو چنان ته نشین می شود
...!!!
اینجا صدای پا زیاد می شنوم...
اما هیچکدام تو نیستی...
دلم
خوش کرده خودش را به این فکر که...
شاید پا برهنه می آیی...