مرا که با تو شادم، پریشان مکن...
نویسنده :آبانا 
            تاریخ:سه شنبه 13 تیر 1396-12:42 ب.ظ
        ۱. قراره یه پست بنویسم درباره ی سریال شهر.زاد! منتطر باشید!!
 الان از اتاق فکر بم یاداوری شد یک سال و اندی پیش، قول داده بودم قصه ی زندگی یکی از دخترای کلاس رو براتون بنویسم!!
 الان از اتاق فکر بم یاداوری شد یک سال و اندی پیش، قول داده بودم قصه ی زندگی یکی از دخترای کلاس رو براتون بنویسم!!
۲. طی یک تصمیم ناگهانی و دوساعته رفتم گوشی خریدم! همینطوری الکی دوبار داداشمون گفت نمخای گوشی بخری ؟! ما هم یهو گفتیم اره! و یهو رفتیم خریدیم! ب همین سادگی! سامسونگ S8 رو خریدم. زیباس و خوش دست! از گوشی قبلی S6 edge عرصش کمتره و بقول اهالی موبایل، ارگونومی ش بهتره! 
من هم چنان به سامسونگ وفادارم و سمت آیفون نمیرم! حیف ک نوت هفتش منفجر میشد وگرنه اونو خریده بودم!
 حیف ک نوت هفتش منفجر میشد وگرنه اونو خریده بودم!
 حیف ک نوت هفتش منفجر میشد وگرنه اونو خریده بودم!
 حیف ک نوت هفتش منفجر میشد وگرنه اونو خریده بودم!۳. الان تو مطب نشستم و هیچی ب ذهنم نمیرسه واسه نوشتن. فعلا با همین باشید تا سه دو یک: بریم بیایم!!!
۴. عنوان متن، بی ربط است!

 
            
            نظرات() 
                
            
         
                            
