خداحافظ، پاییز نفرت انگیز...

چهارشنبه 27 آذر 1398 | 03:07 ق.ظ

از پاییز بدم میاد؛
چون همونطور که زود میاد، زودم میره.
هیچوقت نفهمیدم که چرا با اینکه مثل فصلای دیگه سه تا ماه داره اینقدر زودگذره!
بدبختیشم اینه که توی این زمان کم به اصطلاح زیاد سرماشو مثل یه خنجر توی قلبت فرو میکنه و باعث میشه دستات یخ بزنه.
البته شاید من خیلی به پاییز بد بینم،
شاید منم که مشکل دارم.
نمیدونم!
الانم میخوام که ازش خداحافظی کنم و به خاطر بارون و روزای ابریش ازش تشکر کنم؛
چون فقط این دو تان که قشنگش میکنن و باعث میشن که توی این فصل بتونم نفس بکشم.
شاید بتونم موقع زنگ انشا فقط این دو مورد و ازش بنویسم،
وگرنه دار زدن برگا وسط خیابون که تعریفی نداره!
خب، فصل عزیز،
وقت خداحافظی رسیده.
به امید ندیدنت تا سال بعدی پاییز نفرت انگیز.
کاشکی قلب داشتی، تا میتونستم بهت بگم:
امیدوارم به همون اندازه ای که بهمون سرما میدی و نوک انگشتای دستامونو از سرما میسوزونی قلبت یخ بزنه و...
روحت بمیره.

Nazi_af#


سلامم بچه ها، چطورید؟
متاسفانه امروز آخرین روزیه که نت دارم واسه ی همین الان متن خداحافظی از پاییز و گذاشتم.
خدایی متن بالا نفرتم از پاییز و داد میزنهD=
نمیخواستم اینقدر با نفرت بنویسمش اما خب شرایط و بدبختیایی که من
توی پاییز کشیدم کم نبود.
همه واسه ی شروع شدن مدرسه ها از پاییز بدشون میاد.
اما خب من نه...
دلایل دیگه ای داره که اصلنم عشقی نیستن/:
خب پیشاپیش شب یلداتون مبارک و امیدوارم که همه ی شب هاتون
مثل هندونه شب یلدا شیرین باشه^-^
دوست داشتم واس شب یلدا یه پست خوشگل بزارم ولی خب...
لعنت به نت-_____-
به امید دیدار که نه
به امید یه پست دیگه...
خدافسXD







روز اوتاکو ها مبارک!♡

دوشنبه 25 آذر 1398 | 03:32 ق.ظ

روزموون مبببااارکککXD
ایشالا که نسلمون، یعنی اوتاکو ها تا شونپخت قرن باقی بمونه=)

پ.ن:میخواستم مثل بقیه یه پست پر و پیمون واسه روز اوتاکو ها بزارم
ولی باور کنین از شدت خواب عملا داره از چشمام اشک میادT~T
مرگ بر اینترنت شبانه
پ.ن2:*تلگرامش را باز کرده و وقتی مطلع میشود که فردا تعطیل است لبخندی از سر آرامش زده و آهسته سر به بالین میگذارد:]*






Im Trangle

جمعه 22 آذر 1398 | 03:59 ب.ظ

یه مثلث بین یه عالمه مربع،
برای پذیرفته شدن چی کم داره؟
یه ضلع؟
اما اون موقع دیگه خودش نیست؛
اون موقع یه مربع کامل میشه؛
اون موقع دیگه اسمش یه مثلث نیست.
شاید مجبوره،
شاید تنهاست.
اما نمیتونه که خودشو از بین ببره،
نه تا وقتی که یه گوشه از دنیا مثلث های دیگه ای هستن.
درسته که بین که عالمه مربع گیر افتاده،
اما این دلیل نمیشه که دیگه خودش نباشه.
درسته...
من یه مثلثم!
بین یه عالمه مربع،
یکی که نمیتونه با اشکال دیگه ای ادغام بشه،
پس تنها میمونه،
توی خودش.
آره...
من یه مثلثم...
خب که چی؟

Nazi_af#






تولدت مبارک سحرییییی^0^

دوشنبه 18 آذر 1398 | 02:38 ق.ظ

تو این روز پر از عشق تو با خنده شکفتی

با یه گریه‌ی ساده به دنیا بله گفتی

ببین تو اسمونا پر از نور و پرندس

تو قلبا پر عشقه، رو لبا پر خندس

تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا

وجود پاکت اومد تو جمع خلوت ما

تو تقویما نوشتیم تو این ماه و تو این روز

از آسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا

...........

این پست مربوط میشه به یه دختر خفن، مهربون، بانمک، جذاب و یه کی پاپر اصیل

دختری که یه دوست خیلی خوب برای منه:)♡

تولدت مبارکککک سحریییییییییییییی^0000000000^

انشا... هزار و شونصد ساله بشی

پ.ن:ببخشید اینقدر دیر گذاشتم:<♡






دانلود آهنگ finally // beautiful stranger و SUGA’s Interlude

یکشنبه 17 آذر 1398 | 02:24 ق.ظ

سلام
چطوری مطورین رفقا؟D:
همونجور که توی تیتر مشاهده مینمایید،
هالزی دو آهنگ دیگه از آلبوم جدیدش manic منتشر کرده
یکی به اسم finally // beautiful stranger که دهمین آهنگ از آلبومش
و اون یکی هم اسمش SUGA’s Interlude سیزدهمین آهنگ از آلبومش هست که با همکاری شوگا از بروبچ bts خوندش
همین دیروز هر دو رو منتشر کرده و باید بگم که...
ترکوندهههههه*^*
عاشق هر دو تا آهنگشم مخصوصا finally
راستی
همین الان یه خبری به دستم رسیده{با تشکر از قسمت خبرات در صفحه ی اصلی گوگل}
چند وقت پیش هالزی توی یکی از لایواش گفته که:
«راستش نمیدونسته فن های زیادی توی ایران داره و خیلی درموردش هیجان زده است و
 دوست داره توش کنسرت بزاره چون تاحالا توی ایران نبوده و کلی طرفدار اونجاست و خیلی باحاله.»
<×=برای دیدن لایو بکیلیکید=×>
ای کاش خدایی میشد که هالزی بیاد اینجا و کنسرت بزاره
ولی خب همه ما ایرانیا میدونیم که این غیر ممکنه:')
بیخیال اینا
مهم الان اینه که هالزی میدونه که ما ایرانیا عاشقشیم و همین فعلا واسمون کافیهXD
خاب خاب
برای دانلود و خوندن ترجمه دو تا آهنگ برید ادامه مطلب...

پ.ن:مثل اینکه آسمون امشبمم خیلی خوشحاله
چون داره میباره:]






?Why can't I scream

سه شنبه 12 آذر 1398 | 04:44 ب.ظ

دهنم بازه
اما چرا نمیتونم حرف بزنم؟
صدای توی گلوم فریاد میزنه که فریاد بزنم اما نمیتونم.
تنها کاری که میتونم انجام بدم ساکت بودن و جمع شدن توی خودمه.
با خودم میگم قراره چی بشه؟
داریم به کجا میریم؟
میتونیم یه زندگی شاد داشته باشیم؟
اصلا...
میتونیم زندگی کنیم؟